بسماللهالرحمنالرحیم
در رابطه با این که تفکر مبنا میخواهد و تفکر اجتماعی و تاریخی مبنای خودش را دارد، میتوانید به زمان حاضر توجه بفرمایید که چگونه مبنای تفکر بشر - به جهت تأثیر فرهنگ غربی- اومانیسمی یا انسانمحوری شده و ملاک خوبیها و بدیهای بشر مدرن میل نفس امّارهی او است بهطوریکه حق و باطل از منظر او محو شده. در جلسات گذشته برای عبور از مبنای اومانیسمی راهکارهایی عرض شد که نشان میدهد شخصیت حضرت امام(ره)- به اعتبار شخصیت جامعی که دارند- میتواند مبنای تفکر امروز ما باشد و در کنار قرآن و سیرهی اهلالبیت(ع) برای ما راهکارِ درست فکرکردن و درست عملکردن باشد. حضرت امیرالمؤمنین(ع)وقتی در سال سی و هشتم هجری ابنعباس را مأمور نمودند تا با خوارج مناظره کند و انحرافهایشان را به آنها تذکر دهد. فرمودند: «لَا تُخَاصِمْهُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّ الْقُرْآنَ حَمَّالٌ ذُو وُجُوهٍ تَقُولُ وَ یَقُولُونَ وَ لَكِنْ حَاجِّهِمْ بِالسُّنَّةِ فَإِنَّهُمْ لَنْ یَجِدُوا عَنْهَا مَحِیصا»(61) از طریق قرآن با آنان محاجه نکن، كه قرآن تاب معنیهای گوناگون دارد، لیكن به سنت پیامبر(ص) با آنان گفتگو كن، كه ایشان راهی جز پذیرفتن آن ندارند.(62) ملاحظه کنید که در آن زمان حضرت علی(ع)بر روی شخصیت رسول خدا(ص) و سیرهی ایشان جهت رفع تخاصم و اتحاد بین مسلمین تأکید میکنند و بر همین اساس بنده نیز عرض میکنم باید شخصیت حضرت امام(ره) را مبنای تفکر امروز خود قرار دهیم تا سوء تفاهم به تفاهم تبدیل شود که إنشاءالله بعداً موضوع بیشتر روشن میشود.