بسماللهالرحمنالرحیم
اگر به بحثهایی که گذشت عنایت کرده باشید، روشن شد که غرب یعنی سوبژکتیویته و یا برداشت انسان از عالم و آدم بر مبنای آنچه که ذهن انسان برای عالم و آدم قائل است، بدون این که تلاش داشته باشد با واقعیت زندگی کند. از این جهت فرهنگ غرب یک فرهنگ وَهمی است و چون رجوع به حقیقت ندارد، یک فرهنگ ظلمانی است. در حالی که با رجوع به «وجود» و تلاش برای نظر به واقعیات، از آن جهت که هرکدام از واقعیات یا مظهری از عالم غیباند و یا مرتبهای از مراتب وجود، دیگر جایی برای فرهنگ غربی و ساختههای وَهمیاش نمیماند.