خطرناکترین مرحله برای هر ملت وقتی است که شخصیتهایی که به خنده و سرگرمی مشهورند جهت آموزش و هدایت و تربیت جامعه پا به میدان گذارند، در این حالت است که حکیمان و اولیاء الهی منزوی گشته و مردم بدون آن که بفهمند از برکات وجودی آنها محروم خواهند ماند. کسانی در این جامعه مدّ نظر افراد جامعه قرار میگیرند و مورد احترامند که کارشان برطرفکردن به اصطلاح، «رنج کمخندیدن جامعه» است. بیمحتواترین افراد الگوی فکری و رفتاری جامعه را به آنها پیشنهاد میکنند. چون نگرانی مردم آن نیست که چرا به جای «اندیشیدن»، «میخندند». نگرانی آنها این است که چرا کم سرگرمند و کم میخندند. زیرا «اندیشیدن» یکسره کنار گذاشته شده است. بیمحتواترین شخصیتها در فرهنگ خنده و سرگرمی با ارزشترین شخصیتها میشوند.
ممکن است عزیزان تصور کنند همیشه در جوامع عدهای اهل حکمت و تفکراند و عدهای هم اهل شوخی و بزله و حالا هم همانطور است. غافل از این که اصلاً قضیه در حال حاضر این نیست، امروزه موضوعِ خنده و سرگرمی به عنوان یک فرهنگ و تمدن در میان است، تمدنی که خود را تا مرز سقوط کشانده و به دیگر جوامع نیز هجوم آورده است، بحران بیمحتوایی ملتها در میان است و این غیر از شرایطی است که با چند نفر افراد شوخ و بذلهگو روبهرو باشیم، در فرهنگ خنده و سرگرمی جهتی برای اندیشه و تفکرِ ملت باقی نمیماند تا جامعه را جلو ببرد. انبوهی از مردمی خواهیم داشت که نسبت به سرنوشت خود بیتفاوتند، دوست دارند کف بزنند و هورا بکشند. مردمی که به قول مهاتماگاندی اگر هزاران نفرشان بر سر ما تف کنند بهتر از این است که ما را تأیید نمایند. جامعه غربی چنین جامعهای شده است.
عرض شد فرهنگ خنده، اندیشه را از جامعه میگیرد ولی خندیدن با اندیشه تضادی ندارد اما اگر مقصد یک تمدنی خنده شد دیگر در این تمدن اندیشیدن یکسره کنار میرود، این غیر از آن است که در عین داشتن فرهنگی متین، نشاط و شادی هم داشته باشیم. با بحثی که شد نگاهی به آشنایان و رفقا بیندازید، ملاحظه خواهید کرد آنها دو نوع شخصیتاند؛ یک عده آدمهای اندیشمند و بانشاط، و یک عده کسانیاند که جز خنده به چیز دیگر فکر نمیکنند. از نظر حضرت امیرالمؤمنین(ع) این نوع دوم، مشکلزا است، باید مواظب بود انسانهای نوع دوم عنان فکر جامعه را در دست نگیرند و به عنوان الگوی جوانان مطرح شوند. امامالموحدین(ع) میفرمایند: «إِیَّاكَ أَنْ تَذْكُرَ مِنَ الْكَلَامِ مَا یَكُونُ مُضْحِكاً»؛ مواظب باش که در سخنگفتن، خنده مقصدت نباشد. «وَ إِنْ حَكَیْتَ ذَلِكَ عَنْ غَیْرِكَ»؛ حتی اگر این سخنانِ خندهدار و سرگرم کننده را از غیر خودت بگیری و نقل کنی.
ممکن است عزیزان فکر کنند اگر از فرهنگ خنده و سرگرمی که مردم فعلاً طرفدار آن هستند فاصله بگیریم نتوانیم افراد زیادی را جذب کنیم. از خود بپرسید آیا کسانی که به دنبال خندهاند، دنبال حرف حسابی میآیند یا دنبال هوس خود؟ شما میخواهید چه کسانی را جذب کنید، آیا میدانید آنهاییکه به دنبال خندهاند اگر میلشان را تغذیه نکنید میروند و اگر هم میل آنها را تغذیه کنید، خدمتی به آنها نکردهاید؟ موضوع مثل آتش است که برای باقی ماندن دائم هیزم میخواهد، باید دائم به میل آنها رفتار کنید تا یک وقت از دست ما ناراحت نشوند. هوس طوری است که باید دائم جوابش را بدهی و هرگز سیر نمیشود، فرهنگ خنده یکی از مظاهر هوس است. ما میخواهیم مردم را بخندانیم که چه شود؟ ما در نظام اسلامی آمدهایم مردم را متعالی کنیم تا با نشاط باشند و از ابدیتی سعادتمندانه بهرمند گردند.
باید متوجه تذکر حضرت مولیالموحدین(ع) به فرزندشان باشیم و آثار تخریبی فرهنگ قهقهه و خنده و سرگرمی را بشناسیم، در ضمن فراموش نکنیم فرهنگ غرب با غفلت از این گونه توصیهها، زندگی مخصوص به خود را شکل داده و بالتبع سعی در ساختن وسایلی نمود که ساختار اصلیاش تولید سرگرمی و خنده است. با ساختن انواع ماشینها به کارها سرعت بخشیدند و لذا اوقات زیادی برایشان باقی ماند، برای پرکردن آن اوقات، وسایلی مثل تلویزیون و سینما و امثال آنها به سرعت جای خود را در زندگی آنها باز کرد و هر روز به صورتی جدیدتر قدرت سرگرمکردن بیشتر را در خود پدید میآورد. هرگز نباید از این موضوع که خاستگاه اصلی وسایلی مثل تلویزیون و کامپیوتر برای سرگرمی است و نه حرف جدّی، غفلت کرد، تا بفهمیم چرا این نوع دستگاهها جهت کارهای سطحی و سرگرمکننده اینچنین خوب جواب میدهند و افرادی که بخواهند در این راستا از این وسایل استفاده کنند با اندک فعالیتی به مقصد خود میرسند ولی اگر شما بخواهید با همین دستگاهها و تکنیکها اهداف عالیتری را دنبال کنید، بهخوبی جواب نمیدهند. همانطور که شما برای اهداف خود مسجد و حوزه و حسینیه را بستری مناسب میبینید که خیلی زود جواب میدهد، ولی اگر همان سخنرانی انجامشده در مسجد را از تلویزیون پخش کنید به آن شکلی که در فضای مسجد انسان را متأثر مینماید اثر گذار نیست، وسایلی مثل تلویزیون و کامپیوتر و سایتهای اینترنتی برای بعضی برنامههای دینی جوابگوست و نه برای همهی معارفی که دین به بشر توصیه کرده است. البته این نکته آخر بحث مفصلی را میطلبد، ولی این نکته را متذکر میشود که تکنیکهایی مثل تلویزیون و کامپیوتر از طریق فرهنگی ساخته شده که به دنبال سرگرمی و خنده است، نباید از این نکته غافل شد. تعجب نکنید چرا مسؤلان تلویزیون بحث عالمان و حکیمانی چون آیتاللهجوادی«حفظهالله» را در زمانهایی پخش میکنند که اوقات فعّال رادیو و تلویزیون نیست. چون این وسیله برای چیز دیگری ساخته شده و در بستر همان فرهنگ و اهداف خاص آن فرهنگ خود را مینمایاند و در همان راستا انتظارها را فراهم میکند. باید برای ارائهی دین به شرایط و روشهایی ماوراء وسایل موجودِ غربی نیز فکر کرد.(234)
«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»