تربیت
Tarbiat.Org

فرزندم این‌چنین باید بود[جلد دوم](شرح نامه ۳۱ نهج البلاغه)
اصغر طاهرزاده

زندگی برای دیگران یا برای خود؟

گاهی عمر ما لگدمال اهداف دیگران می‌شود، تا آنها به آرزوها و آرمان‌های دنیایی خود برسند، از خود نمی‌پرسیم این کارها به ما چه ربطی دارد؟ یك مرتبه می‌بینیم هزاران كار بیهوده و بی‌جا انجام داده‌ایم و بسیاری از فرصت‌ها را سوزانده‌ایم، بدون این‌كه یك «چرا؟!» گفته باشیم! حضرت می‌فرمایند: «فَیَكُونَ ثِقْلُ ذَلِكَ وَبَالًا عَلَیْكَ»؛ این بارهای بی‌جا که بر زندگی خود تحمیل کرده‌ای وبال تو می‌شود، و نمی‌گذارد مسیر رسیدن به اهداف عالیه‌ات را ادامه بدهی. سپس می‌فرمایند در راه آبادانی قیامت خود زرنگ باش! و اگر انسان نیازمندی را یافتی که بار تو را تا قیامت برای تو حمل می‌کند و در آن روزی که تو بدان نیاز داری به تو می‌دهد، بدون معطّلی این شرایط را غنیمت بشمار و به او انفاق کن. درست همان اموالی که برای سیرالی‌الله وبال توست اگر آن‌ها را به کسی انفاق كنی، هم مشكل او را حل كرده‌ای، هم همان اموال سرمایه قیامت تو خواهد شد. به واقع اگر كسی را پیدا كردیم كه در این دنیا چیزی از ما می‌گیرد و در روزی كه شدیداً به آن نیاز داریم - یعنی در قیامت - به ما می‌دهد، آیا عاقلانه نیست که آن را انفاق کنیم؟ به همین جهت پیامبر(ص) و امامان‌ معصوم(ع) عاقلانه‌ترین روش را به ما پیشنهاد می‌کنند، عموماً روش و مشی آن عزیزان انفاق بوده است، با این‌که عموماً خلفا تلاش می‌کردند تا آن‌ها را فقیر نگه‌دارند، تا این مشی و منش انفاق را در اهل‌البیت(ع) از بین ببرند. ولی روحیة عدم علاقه به دنیا در اهل‌البیت(ع) طوری بود كه اگر مشكل فقیری را حل می‌کردند بسیار لذّت می‌بردند، چون می‌خواستند از این طریق علاوه بر این‌که مشکل انسانی حل می‌شود، برای ابدیّت خود نیز کاری کرده باشند و مسافت طولانی تا قیامت را با سبک باری طی کنند.
امام‌الموحدین(ع) می‌فرمایند:
«وَ إِذَا وَجَدْتَ مِنْ أَهْلِ الْفَاقَةِ مَنْ یَحْمِلُ لَكَ زَادَكَ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ فَیُوَافِیكَ بِهِ غَداً حَیْثُ تَحْتَاجُ إِلَیْهِ فَاغْتَنِمْهُ»؛
اگر از تنگدستان كسی را یافتی كه توشه‌ی تو را تا رستاخیز برگیرد و فردا كه بدان نیاز داری آن توشه را به تو بازگرداند، غنیمت شمار و آن را به او ببخش.
اهل فقر وسیله‌ی امتحان ما و حاملانِ سرمایه‌ برای قیامت ما هستند، چون خدا می‌تواند فقیران را غنی یا اغنیا را فقیر نماید. پس موضوع فقط امتحان است تا هرکس در شرایطی که حکمت خداوند اقتضا می‌کند، امتحان بدهد. به همین جهت فقیرِ راضی به رضای خدا محبوب خدا و رسول خدا(ص) است،(32 )همچنان‌که ثروتمندی که ثروتش را جهت خدمت به امور مسلمین به کار گیرد مورد رضای خداوند است و هر دو در امتحان خود موفق شده‌اند. هر دو توانسته‌اند تكلیف خود را به خوبی انجام دهند. خداوند در قرآن می‌فرماید:
«فَأَمَّا الْإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَكْرَمَنِ، وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَهَانَنِ، كَلَّاَ»؛؟((33
و امّا چون پروردگار انسان، انسان را امتحان کند، پس نعمت فراوان به او بدهد، انسان گوید پروردگارم مرا بزرگ‌ داشت، و چون در راستای امتحان او، براو تنگ گیرد، گوید مرا خوار کرد، چنین نیست.
عدّه‌ای را خداوند رزقشان را تنگ می‌كند تا این‌گونه امتحانشان كند، و نیز رزق عده‌ای را وسیع می‌کند تا از آن طریق امتحانشان کند، این غیر از آن فقری است که به جهت گناه و ظلم برای اهل دنیا پیش می‌آید، که حتی هر چقدر هم که داشته باشند باز احساس فقر می‌کنند.