در ادامه فرمودند: «سَاهِلِ الدَّهْرَ مَا ذَلَّ لَكَ قَعُودُه»؛ زندگی را در شرایطی كه رام توست، آسان بگیر. «وَ لَا تُخَاطِرْ بِشَیْءٍ رَجَاءَ أَكْثَرَ مِنْهُ»؛ و خود را برای بیشترداشتن به خطرها مینداز. با اینکه در بارهی جملهی اخیر در جلسات گذشته بحث شد و ما مجبوریم از آن بگذریم ولی شما مواظب باشید در سراسر زندگی از آن غافل نباشید. هرکس که گرفتار هلاکت در امور زندگی شد، با غفلت از این نکته شد. آری روزگار را در شرایطی که رام تو است آسان بگیر، و خود را برای بیشترداشتن به مخاطرهها نیفكن. شاید دیدهاید آدمهایی را كه نمیتوانند كاری نداشته باشند آن وقت فكر میكنند حتماً باید یک مشغله جدید در امور دنیایی برای خود درست کنند. به جای اینکه مشغله نداشتن را یك نعمت و فرصت الهی بدانند تا خود را تعالی بخشند، برای فرصتها نقش معنوی قائل نیستند. حضرت نمیگویند اگر زندگیات نمیگذرد تلاش نكن، میفرمایند اگر زندگیات به راحتی میگذرد آن را آسان بگیر و خود را برای بیشترداشتن به مخاطره نینداز. نمیدانم زندگی خودتان را ارزیابی كردهاید یا نه که گاهی به لطف خدا فرصتی پیدا شدهاست تا روحتان به آسمان وصل شود، مثلاً فرصت یك سجده طولانی برایتان پیدا شده، میبینید بدون داشتن آن نوع دغدغههایی که عموم مردم دارند، شرایط ارتباط با خدا برایتان پیش آمده است. حضرت میفرمایند از این فرصت استفاده کن و مواظب باش این فرصت را خراب نکنی. در حالیکه اگر شیطان بر قلب و روان انسان حاکم باشد میگوید حالا که فرصت داری خوب است بروی سربهسر بقیه بگذاری، چون طرف نمیتواند از فرصتِ پیشآمده درست استفاده کند. مثل بعضیها که نمیتوانند ساکت و آرام باشند، مثلاً گربه از آن گوشه دارد میرود به دنبالش میگذارد تا آن را بترساند، چون فكر میكند باید یك كاری بكند لذا سربهسر گربه میگذارد. بشر گاهی نمیداند كه فرصتها نعمت است. امام سجاد(ع) در دعای مكارم الاخلاق عرضه میدارند: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ ارْزُقْنِی صِحَّةً فِی عِبَادَةٍ، وَ فَرَاغاً فِی زَهَادَةٍ، وَ عِلْماً فِی اسْتِعْمَالٍ، وَ وَرَعاً فِی إِجْمَالٍ». پس از سلام و صلوات بر محمّد وآل او(، سلامتی برای بندگی، و فراغت برای دوری از دنیا، و علمی برای عمل، و ورعی در عین اجمال و میانهروی، نصیب من بگردان.
حضرت تقاضا میکنند: «فَرَاغاً فِی زَهَادَةٍ» خدایا! فرصت و فراغتی عطا فرما جهت دوری از دنیا و اُنس بیشتر با خودت. از بهترین نعمتهای خدا در طول هفته روز جمعه است، که طبق روایات فراغت و فرصتی است برای زهد و هر چه بیشتر آزادشدن از امور دنیایی. جمعه برای یگانهشدن با خدا و دورشدن از دنیاست. ترسیمی كه دین برای جمعه - به عنوان یکی از اقات فراغت- میكند، میگوید روز یاد خدا است، «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا نُودِیَ لِلصَّلَاةِ مِن یَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَیْعَ ذَلِكُمْ خَیْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ»؛(168) اى مؤمنین چون براى نماز جمعه ندا داده شد، به سوى ذكر خدا بشتابید و داد و ستد را واگذارید، که این براى شما بهتر است. بعد میفرماید: «وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِیرًا» در آن فرصتْ بسیار یاد خدا کنید. طبق مستحباتی که دین برای آن روز تعیین فرموده معلوم میشود باید در آن فرصت در جهت تعالی روح نهایت استفاده را نمود. برای شب جمعه یک سلسله دستور و اذکار توصیه میفرماید، ظهر جمعه توصیه به اقامه نماز جمعه دارد، عصرش دعاهای خیلی خوبی را توصیه میفرماید، چون این روز یك فراغتی است برای زهد بیشتر نسبت به دنیا و ارتباط با عالم معنا. بعضیها هم میگویند چه كار كنیم جمعه بیكاریم. اینها دائم باید به کاری از کارهای دنیا مشغول باشند، نمیتوانند این ذهن را بالا ببرند و لذا مجبورند آن را در سایهها مشغول كنند، میگویند: امروز جمعه است، چه كار كنیم، هیچ كاری هم که نیست، بالأخره به بهانهای یک کاری برای خود میتراشند تا از شرّ فراغت آن روز راحت شوند. هرکس در هر سنی یک طور برای خود کار میسازد، بنده در سنی هستم كه بیشتر چوبِ از بینبردن فراغتهایم را دارم میخورم. به بعضی از دانشجویان عرض میکنم مشکل این است كه شما اکنون خود را میبینید ولی من میبینم شما از 35 سالگی به بعد با خلأهایی روبهرو میشوید كه اگر حالا برای خود فكری نكنید آن خلأها شما را از پا درمیآورد. و این فراغتها را برای بهدستآوردن کمالاتی قرار دادهاند که به کمک آنها میتوانید در آینده ادامه حیات دهید و با خلأهای روحی روبهرو نگردید.
حال با این دید دوباره به توصیه حضرت توجه کنید که میفرمایند: «سَاهِلِ الدَّهْرَ»؛ روزگار را آسان بگیر، «مَا ذَلَّ لَكَ قَعُودُه»؛ در شرایطی که برای تو آرام است و میتوانی امورات خود را به راحتی بگذرانی. یعنی وقتی كه زندگی برای تو رام است همانطور که هست آن را بپذیر، «وَ لَا تُخَاطِرْ بِشَیْءٍ رَجَاءَ أَكْثَرَ مِنْهُ»؛ و خود را برای توسعه افراطی به مخاطرات و مشغلهها نینداز، آخر ما در این دنیا آمدهایم برای اینکه چیزی غیر از آنچه هستیم بشویم، تا بتوانیم در مقام انس ابدی با خداوند قرار گیریم. گفت:
پر گشاده روح بالا، بال ها
تن زده اندر زمین چنگال ها
زمینِ بیشترداشتن كه ادامه همان بودن قبلی است، متعالیشدن روح كو؟ میگوید اگر اموراتت میگذرد، به خود سخت نگیر، به فکر بیشترداشتن نباش، اینکه اموراتت بهراحتی میگذرد را فرصت بگیر. به آسمان وجودت برس، آسمانی بشو، حرف بنده در شرح این فراز تمام شد ولی مطمئن باشید مطلب تمام نشد، در عمل متوجه اساسیبودن آن خواهید شد.