حضرت(ع) در راستای تقویت روحیه قناعت و عدم حرص در ادامه میفرمایند:
«وَ الْحِرْفَةُ مَعَ الْعِفَّةِ خَیْرٌ مِنَ الْغِنَى مَعَ الْفُجُورِ»؛
كار با درآمد كمْ همراه با خودداری از گناه، بهتر است از درآمد زیاد همراه با گناه و بیپروایی.
بعضی از انسانها همه مرزهای انسانی را میدرند تا به ثروت بیشتری برسند، و بعضی دیگر آنچنان به حفظ مرزهای انسانی خود اهمیت میدهند که آن را با هیچ چیز عوض نمیکنند. این دومیها اهل عفتاند، همانطور که اولیها اهل فجوراند. عفت را در مقابل فجور قرار دادند. میفرمایند فعالیت و تلاشِ همراه با حفظ حریم انسانی بهتر است از آن که میل به ثروت، انسان را گرفتار بیحیایی و گناه بكند. حضرت، انسانها را متوجه ارزش عالَم عفاف میکنند و این که ثروت، ارزش آن را ندارد که انسان به خاطر آن از وقار و عفاف و حیای خود بگذرد. انسان باید طوری خود را تربیت كند که هرگز مرزهای اصیل انسانی او به جهت نیازهای زندگی دنیاییاش دریده نشود وگرنه در عین این که چیزی به دست نیاورده همه چیز خود را از دست داده است. شما دقت کنید و ببینید بشر امروز به چه چیزی رسیده است. با توجه به سخن قبلی حضرت که توصیه فرمودند مواظب باش گرفتار نیازهای زیاد نشوی، حالا این نکته جای خود را باز میکند که اگر نیازها زیاد شد، دریدگی و فجور و بیپروایی زیاد میشود و انسان به خاطر آن نیازهای افراطی شخصیت خود را به راحتی میشكند و روحیه عفاف و حفظ حریم الهی را زیر پا میگذارد. آنهایی که جسورانه انسانیت خود را به ذلت میكشند به جهت این است كه داراییهای دنیایی برایشان عظیم شده است و لذا عظمت ابعاد انسانی آنها برایشان کوچک مینماید. چیزی که درست باید برعکس آن باشد. حضرت در کلام 289 نهجالبلاغه در وصف یکی از برادران الهی خود میفرمایند: «وَ كَانَ یُعْظِمُهُ فِی عَیْنِی صِغَرُ الدُّنْیَا فِی عَیْنِهِ»؛ آنچه او را در چشم من بزرگ میداشت آن بود که دنیا در چشم او کوچک بود، ولذا همین باعث شده بود بر تمام امیال خود مسلط باشد.
انسانهایی که نگران ذلت و کوچکی خود نیستند عموماً كار و فعالیت را دوست ندارند و به این که طفیلی بقیه باشند بیشتر مایلاند تا به تلاش و فعالیت. جامعهای كه كار را دوست ندارد ناخودآگاه مرزهای انسانیت در آن از بین میرود. چون از یک طرف انسانِ عفیف اهل کار است و از طرف دیگر اصلِ «كار» میلهای سرکش را فرو مینشاند و موجب تقویت عفت میشود. حال وقتی کار از ارزش افتاد دیگر میل های سرکش توانا می شوند و عفت را سرکوب می نمایند.
امام(ع) در توصیهی اخیر به فرزندشان كارِ همراه با عفت را مقابل ثروتِ همراه با دریدگی و گناهآلودی قرار میدهند. به این معنی که بعضیها به جای کار، به دارایی فكر میكنند و چنین رویکردی در رابطه با گرایش به ثروت و گناه، رویکرد فوقالعاده دقیقی است و ما را متوجه روانکاوی افرادی میکند که چگونه وقتی نفسِ کار در تصور آن ها از ارزش افتاد روحیهی ثروتاندوزی جای آن را میگیرد. چون چنین انسانهایی به دستهای خود اطمینان ندارند و چون خود را در به دست آوردن مایحتاج ضعیف میبینند، به ثروتاندوزی روی میآورند تا از آن طریق نگرانی خود را از آینده جبران کنند و با چنین رویکردی، بیپروایی نسبت به حرام و حلال الهی شروع میشود. اینجاست که باید اذعان کرد سخنان علی(ع) از سخن خدا پایینتر و از سخن بشر بالاتر است. چه اندازه مملوّ از بصیرت است آن سخنی که میگوید كار با وارستگی و عفت، بهتر از دارایی با بیبندوباری است، چون روحیهی طلب ثروت، ناخودآگاه روحیهی زیر پا گذاردن عفت است. البته این غیر از وقتی است که بدون آنکه فردی طالب ثروت باشد خدا بنا به مصلحت خود امکانات دنیایی را در اختیار او قرار میدهد. حتماً در زندگی با انسانهایی روبهرو شدهاید که به جهت نورانیتی که دارند اصلاً خدا راضی نشده است که این افراد اسیر دنیا شوند، به طوریکه هرگز آن غنایی را كه با فجور همراه است برای اینها نخواسته است. در همین رابطه است که خداوند به پیغمبرش دستور میدهد: «وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَیْنَاكَ (ع)َنْهُمْ تُرِیدُ زِینَةَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا»؛(141)
و با كسانى كه پروردگارشان را صبح و شام مىخوانند و خشنودى او را دنبال میکنند همراه باش و دو دیدهات را از آنان برمگیر به طوریكه زیور زندگى دنیا را بخواهى. و از آنكس كه قلبش را از یاد خود غافل ساختهایم و از هوس خود پیروى كرده و اساس كارش بر زیادهروى است، اطاعت مكن. چون چنین افرادی ممکن است اُبهت اجتماعی داشته باشند و اگر مسلمان شوند اسلام قدرت بگیرد ولی اینها هیچ برکتی برای اسلام نمیآورند، زیرا روح ثروتاندوزی آنها موجب بیپروایی در مقابل احکام الهی خواهد بود.