نوع موضعگیری انسانی كه فكر میكند در دنیا زندگی ابدی دارد به گونهای است كه تمام فرصت خود را ضایع میكند. كسی كه فرصتی به او بدهند ولی او فرصت را فرصت نداند، فرصت كه تمام میشود عملاً تمام فرصت را ضایع كرده است. بصیرتی که امام(ع) میخواهند به ما بدهند این است که ای آدمها دقیق فكر كنید كه شما اگر حیات دنیایی را یك حیات مقدَّر نگیرید از آن درست استفاده نمیكنید. بینشی که فرهنگ غرب به افراد میدهد این نیست که منکر مرگ شوند چون هر انسانی میداند میمیرد، ولی آیا در آن فرهنگ انسان طوری زندگی میكند كه متوجه باشد میمیرد؟ یا متأسفانه طوری زندگی را شکل میدهد که گویا هرگز نمیمیرد. چون در آن فرهنگ بینش انسانها نسبت به دنیا مشكل دارد نه اطلاع آنها از مردنِ در دنیا. هر آدمی میداند كه میمیرد و امام این را نمیخواهند بگویند. امام میفرمایند یك طوری بیندیش كه تو تقدیری داری که به انتها میرسد. اگر اینطور فکر كردی كه این زندگی مرزی دارد درست عمل میكنی. هركدام از ما قبلاً با مشكلی روبهرو شدهایم و نسبت به آن عکسالعملی داشتهایم، اگر در آن مدت متوجه بودیم آن مشکل یک تقدیر و انتهایی دارد و بالاخره تمام میشود طوری عمل میکردیم که فقط خوب امتحان داده باشیم وگرنه خود را میباختیم.
همانطور که میدانید بعضی از جوانان بیكارند، بعضیها بیهمسرند، بعضیها بیخانه هستند. همهی اینها یك امر و حادثهای است در زندگی، اگر انسان بداند هر حادثهای در زندگی دنیا سرآمدی دارد، از همان شرایط بهترین استفاده را میکند اندازهای كه برای او مشخص كردهاند میآید و تمام میشود و لذا با روبهروشدن با آن حادثه، جا نمیخورد و حادثه او را از جا نمیكند، بلکه در حادثه درست عمل میكند و بر قدرت زندگیکردن خود میافزاید. در شروع دفاع مقدس هشتساله و آنهمه ویرانی که صدام برای ما ایجاد کرد، آن عدهای که میدانستند این جنگ یك انتهایی دارد آن را یک فرصت دانستند و به بهترین نحو از آن استفاده کردند و اگر شهید شدند به بهترین نحو رفتند و اگر هم شهید نشدند به بهترین نحو ماندند و بر قدرت زندگی خود افزودند و لذا دیگر امروز از تهدیدهای آمریکا نمیترسند، شاید نمیدانستند چه موقع و چگونه آن جنگ تمام میشود. اینها لازم نیست؛ عمده آن است که میدانستند «وَ لِكُلِّ أَمْرٍ عَاقِبَةٌ» هر امری در این دنیا انتهایی دارد و این جنگ هم استثنا نیست. عدهای هم سال اول جنگ فكر میكردند تا ابد جنگ هست و لذا از همان اول خوب امتحان ندادند، آنهایی خوب امتحان دادند که حادثه را خوب شناختند حال یا شهید شدند یا سرمایه روحانی افتخار رزمندگی و مقاومت را برای خودشان خریدند. پس باید از همه این حادثههای تاریخی و فردی متوجه شد که هر امری كه در زندگی ما هست یك امر موقتی است که ما باید در مقابل آن سرنوشت خود را رقم بزنیم و این هم مطابق موضعگیری ما نسبت به آن امور تقدیری برای ما رقم میخورد و به سوی ما میآید. اگر انسان امور را اینطور ببیند و نه ابدی، دیگر اگر آن امور یک نحو راحتی برای ما بهوجود آورد مغرور نمیشویم و اگر هم یک نحوه سختی پیش آورد مأیوس نمیگردیم، کسی که از این قاعده الهی غافل شد، در حادثهها بدترین موضعگیری را میکند. همین چند روز اخیر؛ خانمی آمد و گریهکنان گفت دخترم یک سال است ازدواج كرده حالا دامادمان در یك تجارتی سود خوبی برده، بعد از آن چند ماه است دیگر به او اجازه نمیدهد با ما رفت و آمد كند. به دخترم گفته؛ شما از اول همشأن ما نبودهاید حالا كه نمیتوانم طلاقت بدهم پس دیگر با خانوادهات قطع رابطه کن، آنها جدا، ما هم جدا. این موضعگیری به جهت آن است که آقا مقداری پول بهدست آورده و این حادثه را ابدی پنداشته و مغرور شده است. از آن طرف مادر زن او هم فکر کرده دیگر دخترش را برای ابد از دست داده، چون از موقتی بودن حادثه غافل است، مأیوس شده است. میگفت پدرش میخواهد دق كند. گفتم نمیخواهد دق كند، منتظر باشید تمام میشود و دخترتان به شما سر میزند و دامادتان هم سرش به سنگ میخورد، ولی حیف كه نه شما صبر دارید و نه آنها بصیرت. كسی كه تند برود زود زمین میخورد. اگر شوهر این خانم میخواهد دق كند به جهت آن است که نمیتواند پایان حادثه را ببیند. اگر با نور سخنان امیرالمؤمنین(ع) این بصیرت را بهدست آوریم كه هر چیزی یك انتهایی دارد گرفتار آن غرور و این یأس نمیشویم. ولی این مسلّم است؛ تقدیری به سراغ آن آقا میآید که حاصل آن بیبصیرتی است. آری آنچه برای ما مشخص شده است به ما میرسد. ولی به شرطی که بیجهت بیتابی نکنیم و بد امتحان ندهیم. مثال مرگ را دوباره یادآوری میکنم. مرگ برای ما تعیین شدهاست و حتماً به ما میرسد اما ممکن است وقتی سراغ ما بیاید كه كلاه ما پس معركه باشد، همانطور که دفاع هشتساله شرایطی برای ما بود که بالاخره زمان تمام شدنش رسید ولی همه در آن صحنهی مقدس حاضر نشدند. وای اگر در صحنههای امتحان كلاه ما پس معركه باشد. بیایید با توجه به سخن امام الموحدین(ع) تمام چیزهای دنیایی را موقت بدانیم، تا درست عمل کنیم. وقتی كلِّ چرخهی حیات دنیایی موقت است زیرمجموعههای حیات دنیایی نیز موقت خواهد بود.