تربیت
Tarbiat.Org

فرزندم این‌چنین باید بود[جلد دوم](شرح نامه ۳۱ نهج البلاغه)
اصغر طاهرزاده

غفلت از مهم‌ترین نیاز

وقتی تنها کارهایی کار است که انسان را سرگرم کند، نماز و دیگر عبادات کار محسوب نمی‌شود و آن را به عنوان باری که بردوششان است انجام می‌دهند. و از این طریق انسان از مهم‌ترین نیازش غافل می‌شود.
به گفته نیل‌پستمن؛
«وقتی ملتی عنان اندیشه و شعور خود را به دست روزمرّگی و سرگرمی می‌سپارد، هنگامی‌ که حیات فرهنگی معنا و مفهومی ‌نو می‌یابد و عبارت می‌شود از یک سلسله نمایش‌های شادی‌زا و خیمه شب بازی‌های سرگرم‌کننده، و وظیفه حراست و حفظ ارزش‌های فرهنگی او را سازمانهای غول‌پیکر و عریض و طویلِ تولید خوشی و بی‌غمی و هلهله‌زا عهده‌دار می‌شوند، زمانی که مقوله‌ای به نام شعور اجتماعی و محاورات عامه و مناظرات و گفتگوهای مردم به اَشکال بی‌تفاوت و یک دستِ قهقهه و غریو شادی‌های جمعی در آمده و در این قالب تجلی کرده است، خلاصه زمانی که شهروند متعهد، تماشاچی بی‌خیال می‌شود و مسایل اجتماعی و امور جمعی انسان‌ها تا مرز پرده‌های دلقکان تنزل می‌یابد، آن وقت است که مجموعه‌ی ملت در خطر است و اسیر بحران، و در چنین حالتی است که مرگِ تدریجی فرهنگ و زوال آن تهدیدی واقعی به‌شمار می‌آید».
سازمان‌های غول پیکر دنیا می‌نشینند انرژی و فکر صرف می‌کنند ولی به جای تلاش جهت رشد فکری انسان‌ها، برنامه‌های خنده‌زا تولید می‌کنند و کشورهایی مثل ما هم پول ملت را می‌دهیم و آن برنامه‌‌ها را می‌خریم تا مردم خود را با این‌گونه برنامه‌ها سرگرم کنیم . شرایط طوری شده که اگر بگویی فرهنگ خنده برای آینده ملت خطرناک است می‌گوید یعنی گریه کنیم؟ زیرا کاری غیر از خنده نمی‌شناسد که آن کار گریه نباشد ولی خنده هم نباشد. و این به جهت آن است که یک پراکندگی و از هم گسستگی و قطعه‌قطعه‌شدن روح اجتماعی به میدان آمده، و به‌واقع هم به راحتی نمی‌توان آن را ترمیم کرد مگر از طریق همین نوع توصیه‌هایی که حضرت مولی‌الموحدین(ع) پیشنهاد می‌کنند. چون روح‌ها در آن فرهنگ همه از هم بیگانه می‌شوند و با سخنان انسانی قدسی و پذیرفته شده می‌توان آن بیگانگی را به یگانگی تبدیل کرد.
وقتی تمامی وجود یک فرهنگ از درون با خُوره‌ی خنده و تفریح رو به نابودی است و زمانی که عناصر اصلی فرهنگِ جامعه در قالب لذت و سرگرمی‌ درآمده است و از ریشه در حال خشک‌شدن است، جز با سخنان حکیمانه‌ی انسانی قدسی نمی‌توان مشکل را رفع کرد، فقط اخطارهای اولیاء الهی در چنین بحران‌هایی راه نجات را می‌نمایاند.