ما با غفلت از چنین توصیههایی مثل خروس جنگی به جان هم افتادهایم، و در نتیجه تمام تنفس دینی و سیر به سوی معنویت در ما از بین رفته است، بعد هم میگوییم كو آثار دینداری در بین افراد؟! واقعاً اگر زندگی خود را مطابق چنین دستوراتی قرار ندهیم، بخواهیم و نخواهیم بعد از مدتی قلبمان تاریك میشود و توجه به نور الهی و عشق دینداری از قلبمان بیرون میرود و به چیزهای دیگر مشغول میشویم، که مایه گمراهی و ظلمات است.
ما میتوانیم از طریق قرآن، اهل البیت(ع) را و از طریق اهل البیت(ع) قرآن را بشناسیم. وقتی به جملات حضرت امیرالمؤمنین(ع) توجه کنیم میفهمیم این سخنان از جنس عالم معنا است و انسان را به آسمان متصل میکند. در همین راستا میتوان از نهجالبلاغه عظمت اسلام و قرآن را فهمید. انسان از کلمات و حرکات آنها میفهمد که مقام عصمت و طهارت یعنی چه، مگر چگونه انسان از دست شیطان آزاد میشود؟ این که حضرت میفرمایند: طوری عمل كن كه انگیزهی جدال را در درون خود بخشکانی و آن قدر در مقابل برادر مسلمانت كوتاه بیا، كه گویا تو بندهی او هستی، در این حالت دیگر میدانی برای وسوسه شیطان نمیماند، شیطان زمینه میخواهد. مثلاً زن و شوهرها كه با هم قهر میكنند، آن آقا میگوید اگر من آشتی كنم خانم فكر میكند حق به جانب او بوده، پس من شروع به آشتی نمیكنم و فکر میکند خودش دارد تصمیم میگیرد، آقا شیطان عجیب است، به خانم هم القاء میکند مواظب باش كه اگر تو آشتی را شروع كنی آن وقت آقا میگوید تو چارهای نداشتی و لذا حقیر میشوی و تا آخر تو سری خور خواهی بود. و از این طریق شیطان زندگی را با آنهمه زیبایی، به جهنم تبدیل میکند، چون هر کدام میخواهند بر دیگری حكومت كنند در نتیجه خودشان و زندگی را مضمحل مینمایند. در حالیکه بنده یك سؤال از شما دارم، آیا اگر شما با كسی دعوا كنی و عصبانی شوی، و آن آقا عذر خواهی کند، آیا او کوچک میشود؟ آیا احساس نمیکنید با برخورد خوب او شما آب شُدید؟ آیا تا به حال شده است کسی در مقابل شما تواضع کند و شما بزرگ شوی؟ همیشه برای قضاوت در این امور خیالات و تصورات را که محل جولان شیطان است رها کنید و خودتان را در نظر بگیرید. شیطان موضوع را وارونه میکند، در حالی که هیچ وقت ممكن نیست حتی در مقابل یك مسلمان عادی كوتاه بیایی و بزرگ نشوی و بر همین اساس امروز بزرگترین شخصیتها امامان معصوم(ع) هستند - با آنهمه تواضع - و نه جباران تاریخ با آنهمه تکبر.
اگر زن و شوهر در رابطه با هم دستورات حضرت(ع) را عمل کنند بر عکسِ وسوسه شیطان، عشق را به همدیگر هدیه دادهاند. همچنانکه هر انسانی اگر براساس نظر حضرت عمل کند در قله انسانیت قرار میگیرد، آری راه حل صحیح آن است که: «احْمِلْ نَفْسَكَ مِنْ أَخِیكَ عِنْدَ صَرْمِهِ عَلَى الصِّلَةِ وَ عِنْدَ صُدُودِهِ عَلَى اللَّطَفِ وَ الْمُقَارَبَةِ وَ عِنْدَ جُمُودِهِ عَلَى الْبَذْلِ وَ عِنْدَ تَبَاعُدِهِ عَلَى الدُّنُوِّ وَ عِنْدَ شِدَّتِهِ عَلَى اللِّینِ وَ عِنْدَ جُرْمِهِ عَلَى الْعُذْرِ حَتَّى كَأَنَّكَ لَهُ عَبْدٌ وَ كَأَنَّهُ ذُو نِعْمَةٍ»؛ در برخورد با برادرت چون از تو ببرد خود را به پیوند با او وادار کن، چون از تو روی برگرداند، مهربانی پیشه کن، و چون بخل ورزد از بخشش کوتاه میا، و هنگام دوری کردنش از نزدیک شدن و هنگام سختگیریاش از نرمی و به هنگام جرمش از پذیرفتن عذر، کوتاه میا. تا آنجایی که گویا تو بنده او هستی و او ارباب تو.
نترس که حقیر میشوی این حیله شیطان است، متوجه باش آنهایی که طبق دستور حضرت مولیالموحدین(ع) عمل کردند چه عظمت و بزرگی و کرامتی نصیب خود و دیگران نمودند.
حضرت(ع) در ادامه میفرمایند:
«وَ إِیَّاكَ أَنْ تَضَعَ ذَلِكَ فِی غَیْرِ مَوْضِعِهِ»؛
مواظب باش این توصیهها را در غیر از جای خود به کار نبندی.
باید متوجه بود در اکثر انسانها گوهری از انسانیت و اسلامیت نهفته است و با برخوردهای عالی آن گوهر شکوفا میشود ولی کسی که تمام مرزهای انسانیت را زیر پا گذارده قصهاش قصه دیگری است. كسی كه معنی حرکات معنوی را نمیفهمد، برخوردهای متعالی را درست تفسیر نمیکند و لذا در آن شرایط توصیههای حضرت جا ندارد. هرچند باید زود نسبت به افراد قضاوت نکرد چون بالأخره انسانها گوهری فطری که بتوانند برخوردهای متعالی را بفهمند در خود دارند و باید مواظب باشید كه شیطان طوری القاء وسوسه نکند و ما را نسبت به افراد بدبین ننماید، و درنتیجه ما اکثر افراد را شایسته برخوردهای کریمانه نبینیم. در حالیکه باید بدانیم عموماً مسلمانها نسبت به برخورد کریمانه اهلیت دارند، چون در منظر خود، پیامبر(ص) و ائمه معصومین(ع) را دارند و لذا معنی حرکاتی را که ما به دستور ائمه معصومین(ع) انجام میدهیم میفهمند. سپس میفرمایند:
«لَا تَتَّخِذَنَّ عَدُوَّ صَدِیقِكَ صَدِیقاً فَتُعَادِیَ صَدِیقَك»؛
دشمن دوستت را دوست نگیر که در این صورت به دوستت جفا كردهای.
انسانهای مؤمن در انتخاب دوست و دشمن ملاکهای دینی را در نظر دارند و لذا دشمنِ برادر مؤمن تو علاوه بر این که شایستگی تواضع و محبت ندارد، رقیب برادر ایمانی تو محسوب میشود، و نزدیکی به او زیر پا گذاردن شخصیت برادر ایمانیات به حساب میآید. و لذا حضرت(ع) میفرمایند: اگر دشمن دوستت را دوست گرفتی به دوستت جفا كردهای و تواضع و محبت خود را در غیر از جای خود مصرف کردهای، و در این صورت تمایلات و گرایشهای خود را درست مدیریت نکردهای و عملاً در رعایت حقوق به یک نحوه لاابالیگری و هرجاییبودن گرفتار شدهای، در این صورت هرگز مزه محبت و دوستی را نخواهی چشید. حضرت در راستای تقویت دوستیها و پایدار کردن محبتها میفرمایند:
«وَ امْحَضْ أَخَاكَ النَّصِیحَةَ حَسَنَةً كَانَتْ أَوْ قَبِیحَةً»؛
در خیر خواهی برای برادرت نهایت خیرخواهی را پیشه کن، چه او را خوش آید و چه برایش ناخوش آید.
بالأخره انسان در بعضی موارد ممکن است از مسیر نیکی و تعادل خارج شود، آیا درست است که وقتی برادری در مسیر انحراف افتاد دیگر خیرخواهیها و دلسوزیهای خود را از او دریغ داریم؟ حضرت میفرمایند در این گونه موارد رابطهات را با او قطع نكن، با تمام اخلاص در راه سعادت او بکوش، میخواهد خوشش بیاید یا بدش بیاید، بنا نیست بدی او را تأیید کنیم ولی اگر بدی كرد خالصانه نصیحتاش میكنیم، زیرا نه تنها این کار او را از کار بدش منصرف میکند، پیرو آن دلسوزیها، صفا و صمیمیت گذشته شدّت مییابد.