حضرت به فرزندشان فرمودند:
«اِطْرَحْ عَنْكَ وَارِدَاتِ الْهُمُومِ بِعَزَائِمِ الصَّبْرِ وَ حُسْنِ الْیقِینِ».
غمهایی را که بر جانت وارد میشود از طریق شکیبایی و صبر در راه حق و یقین به پیروزی حق، از خود دور گردان.
در واقع حضرت راه خارج شدن از غمها را به انسان نشان میدهند. اینطور نیست که فكر كنیم ای كاش این حادثهها در مسیر ما واقع نمیشد، بسیاری از این حادثهها جزء نظام عالم است و باید همینطور در عالم جاری باشد، تو باید طوری عمل كنی كه در مقابل این حادثهها خاكستر نشوی و غمِ پیشآمدن این حادثهها وجود تو را ویران نكند.
حال باید از خود پرسید چطور با غمهایی كه بهطور طبیعی در زندگی هر انسانی وارد میشود برخورد کنیم تا نهتنها از جانب آنها ضربه نخوریم بلکه نتایجی بزرگ نصیب خود نماییم. حضرت برای چنین نتیجهای میفرمایند با غمها: «بِعَزَائِمِ الصَّبْرِ وَ حُسْنِ الْیقِینِ»؛ برخورد کن. یعنی اولاً: عزم و تصمیمی در خود بهوجود آور که باید در مقابل پیشآمدهای به ظاهر ناگوار، صبر و شکیبایی از خود نشان دهی. زیرا با اینکار گنج بزرگی که در درون هر انسانی نهفته است ظاهر میگردد و آن گنج صبرِ در مقابل غمهایی است که در هر زندگی پیش میآید، ولی به جهت برخورد غلط با آنها بسیاری از انسانها و زندگیها را متلاشی میکند. ثانیاً: «حُسن یقین» عامل دیگری است که در کنار عامل اول تو را از فرو افتادن در طوفان غمها میرهاند، زیرا در حُسن یقین انسان خوب میداند مدیریت عالمِ هستی در دست حکیمی توانا است که با ربوبیت خود بستر تعالی انسانها را فراهم میکند و لذا هیچ غمی آنچنان نیست که تو مجبور باشی خود را در مقابل آن خم کنی. با به کار گرفتن چنین رهنمودی انسان با خودِ برتر خود روبهرو میشود و به باوری از خود میرسد که هرگز قبل از هجوم غمها خود را تا این حدّ توانا نمییافت.
حضرت(ع) راه شکست غم را به ما آموختند تا ما در مقابل غم نشکنیم. بعد از «شکیبایی» در مقام غمها آنچه بسیار مهم است «حُسْنُ الْیقِینِ» است و آن تقویت این عقیده است که معتقدیم مدیر عالم، حكیم و قادر است و مطمئناً چیزی از دست او در نرفته است، پس این حادثه که فعلاً ما با آن روبهرو شدهایم در مدیریت ربالعالمین جایی دارد و دریچهی پرورش جنبهی الهی ما خواهد بود. اگر ما از این زاویه به حادثههای ناگوار بنگریم از زاویهی «حُسْنُ الْیقِینِ» به آن حادثه نگریستهایم.