جملة حضرت این بود که: «یَا بُنَیَّ أَكْثِرْ مِنْ ذِكْرِ الْمَوْتِ» فرزندم، بسیار یاد مرگ كن. چون از این طریق آشناهای جان انسان از غریبههای جان او تفکیک میشوند، یاد مرگ، زندگی را از فرو رفتن در پدیدههای موقت نجات میدهد. انسانهای حكیم چگونه زندگی میكنند؟ جز ایناست كه افقهای دور را میبینند و از حادثههای كوچك نه به شعف میآیند و نه از نداشتن آنها مأیوس میشوند؟ اما کودکان برعكس حكیمان، با داشتن اندک چیزی خوشحالند و با نداشتن همان اندک غمناکند، ما هم میتوانیم با همین قاعده خودمان را ارزیابی کنیم. گفت:
گر ببینی میل خود سوی سَما
پَرّ دولت برگشا همچون هُما
ور ببینی میل خود سوی زمین
نوحه میکن هیچ منشین از حنین
عاقلان خود نوحهها پیشین کنند
جاهلان آخر به سر بر میزنند
ز ابتدای کار آخر را ببین
تا نباشی تو پشیمان یوم دین
كسی كه یاد مرگ را در تمام مناسبات خود مدّ نظر دارد دیگر چیزهای نزدیك و محسوس او را به بازی نمیگیرند، و اگر بفهمد زندگی این دنیا یک حیات موقت است، برای خود یک زندگی صحیح را پایهگذاری میکند. اگر دیدید حیات دنیایی موقت است، همه برنامهریزیها در منظر دیگری انجام میشود، و روح و روان در ساحت دیگری خود را مییابد، و لذا نه تنها باید به یاد مرگ بود، حضرت در جمله فوق میفرمایند: بیشتر از انسانهای معمولی به یاد مرگ باش، چون جلوههای فریبندهی دنیا آنچنان جذاب است که با یاد مرگ به صورت معمولی نمیتوانی از آنها نجات یابی و تصمیمات بزرگ بگیری.