تربیت
Tarbiat.Org

فرزندم این‌چنین باید بود[جلد دوم](شرح نامه ۳۱ نهج البلاغه)
اصغر طاهرزاده

خستگی‌های فرار از مرگ

حضرت در ادامه خطاب به فرزندشان می‌فرمایند:
«وَ أَنَّكَ طَرِیدُ الْمَوْتِ الَّذِی لَا یَنْجُو مِنْهُ»
تو شکار مرگی هستی که فرار کننده نمی‌تواند از آن فرار کند.
اصلاً فرار کردن از مرگ منجر به رهاشدن نمی‌شود بلکه نتیجه‌ی‌ آن خسته‌شدن است. این تمدن از مرگی می‌خواهد فرار کند که یکی از قضاهای حتمی عالم است و لذا نه‌تنها نتیجه نمی‌گیرد بلکه خسته می‌شود و از وظیفه‌ی اصلی که در دنیا داشت باز می‌ماند و همه‌ی کارش می‌شود تلاش برای فرار از مرگ. یک وقت بحث بهداشت هست که در جای خود کار لازمی است و موجب می‌شود زندگی به خوبی طی شود و به جای این‌که زندگی را با انواع بیماری‌ها و کسالت‌ها ادامه دهیم با سلامتی و صفا آن را طی کنیم. ولی رعایت بهداشت عاملی نیست که بنده بتوانم از مرگ رهایی یابم، یا با آوردن دستگاه‌های کشف بیماری بتوانیم با مرگ مقابله کنیم. اسلام برای سالم و با صفا زندگی کردن می‌فرماید: کم غذا بخور و ساده غذا بخور تا سالم بمانی و در مسیر عمر طبیعی به سوی قیامت سیر کنی. وقتی ما رعایت غذا خوردن خود را بکنیم، چه در کم خوردن و چه در ساده خوردن یقیناً سالم خواهیم ماند، چون ریشه‌ی تمام بیماری‌ها معده است و باید رعایت معده را نمود، رسول خدا(ص) می‌فرمایند:
«وَ أَعْلَمُ أَنَّ الْمَعِدَةَ بَیْتُ الدَّاءِ وَ الْحِمْیَةُ هِیَ الدَّوَاءُ»؛(86) معده محل همه‌ی بیمارى‌ها است و پرهیزْ اصل همه‌ی درمان‌ها است‏.
با توجه به توصیه‌ی رسول خدا(ص) می‌توان حرف مهاتما گاندی را تصدیق کرد که می‌گوید: «بیمارستان‌ها محل به اشتباه انداختن بشر است، چون علت اصلی بیماری‌ها را پنهان می‌کنند.»(87) چون رویکرد تمدن غرب به بدن انسان، رویکرد پرهیز و ساده خوردن نیست. بلکه بدون تذکر به کنترل هوس‌ها سعی می‌کند بیماری‌ها را با انواع داروهای شیمیایی دفع کند و معلوم است که این روش دفع فاسد به افسد است. به هر صورت اگر خواستیم در مدتی که در این دنیا زندگی می‌کنیم سالم باشیم، در عین رعایت بهداشت باید اهل پرهیز از غذاهای هوس‌آلود بشویم، هم کم بخوریم هم ساده بخوریم به خصوص امروزه که با وارد شدن ماشین در زندگی‌ پیاده‌روی‌ها به شدت کم شده است، ماشین‌ها و رباط‌ها جای فعالیت انسان‌ها را گرفته‌اند، دستگاه‌ها را آنقدر اُتوماتیک می‌کنیم که حتی برای بالا و پایین‌کشیدن شیشه‌ی ماشین‌ سواری دستمان تکان نخورد! تا این حدّ انسان خود را از صحنه‌ی فعالیت و تحرک خارج کرده است و لذا با انواع بیماری‌ها روبه‌رو شده و سراسر زندگی‌اش عبارت شده از دست و پنجه نرم کردن با انواع بیماری‌ها و اسم این را هم تمدن گذاشته است و می‌گوید اگر این علم پزشکی پیش‌رفت نکرده بود من با این بیماری قلبی چه می‌کردم، غافل از این که این تمدن با بستری که برای زندگی ما ساخته منشأ این بیماری‌ها شده است. گفتند روی کلید دست بگذار خودِ لمس - بدون آن‌که تو حرکتی بکنی- منجر به حرکت می‌شود. رباط‌ها برایت کار کنند، آرمیچرها برایت می‌چرخانند و تو هم بیکار باش و افتخار کن که به چه پیشرفتی رسیده‌ای! بعد هم با فرصتی که به‌دست آورده‌ای، همین‌طور بخور، صبحانه و میان روز، ظهر، عصر و شب، غذاهای خوشمزه بخور، بدون آن‌که نگران باشی که بیمار شوی و بمیری. و چون حاضر نیستی با مرگ روبه‌رو شوی با استفاده از دستگاه‌های پیچیده آمدن‌ مرگ را برایت پنهان می‌کنند، در حالی‌که با پنهان‌کردن مرگ، گرفتار مرگی زشت و ذلیلانه خواهیم شد. غافل از این‌که مردن و مرگ، زیباترین سنت خداوند است. حالا از این سنتِ زیبا در هراس هستیم.
این‌چنین نخلی که لطف یار ماست

چون‌که ما دزدیم نخلش دار ماست

آری! یک وقت بحث بهداشت و نیز کم‌خوردن است تا در مدتی که در دنیا زندگی می‌کنیم سالم باشیم و بتوانیم به خوبی زندگی را طی کنیم. ولی یک وقت فکر و فرهنگی است که می‌خواهد از مرگ فرار کند، در حالت اخیر است که همه‌ی زندگی ما می‌شود فرار از مرگ و در آخر هم بدون نتیجه و خسته و هلاک خواهیم مُرد.
حضرت می‌فرماید: «وَ أَنَّكَ طَرِیدُ الْمَوْتِ الَّذِی لَا یَنْجُو مِنْهُ هَارِبُهُ» تو شکار مرگی خواهی بود که هیچ گریزنده‌ای نمی‌تواند از آن فرار کند. «وَ لَا یَفُوتُهُ طَالِبُهُ» و آن کس که مرگ او را می‌طلبد از دست مرگ در نمی‌رود. «وَ لَا بُدَّ أَنَّهُ مُدْرِكُهُ» و به ناچار او را در می‌یابد.
اصلاً جنس مرگ آن چنان است که بدون هیچ مانعی آن‌کس را که اراده کند، به راحتی در اختیارش خواهد بود. چون از درون انسان به سراغ انسان می‌آید، قرآن می‌فرماید: «وَلَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا فَلَا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِن مَّكَانٍ قَرِیبٍ»(88) ای پیامبر! اگر ببینی هنگامی که آنان ترسان و هراسا‌نند، و در آن حال هیچ نابودی نیست، بلکه از مکان نزدیکی گرفته می‌شوند.
می‌فرماید: از مکان نزدیک گرفته می‌شوند، یعنی فاصله‌ای در میان نیست، چون روح انسان مجرد است و حضرت عزرائیل(ع) نیز مجرداند و لذا بین روح ما و او بُعد و فاصله‌ای نیست.(89)
اگر ما بهداشت و پرهیز را رعایت نکنیم قدرت دفع بیماری‌ها را از دست می‌دهیم مثلاً سرماخوردگی را مثال می زنم؛ متخصصین، منحنی سرماخوردگی را سه روز می‌دانند و معتقدند پس از آن خود به خود شروع به بهبودی می‌کند، ولی اگر اهل بهداشت و پرهیز نباشیم طاقت دفع آن را نداریم و لذا سرما می‌خوریم و به این زودی‌ها هم بهبودی نمی‌یابیم. چون خودمان خود راخراب کرده‌ایم. بدن خود را که به طور طبیعی قدرت خوب‌شدن را داشت به انواع داروها عادت دادیم، حالا تا دارو به آن ندهیم بهبودی نمی‌یابد. بدنی پخمه و تنبل برای خود ساختیم که عزا می‌گیرد فاصله‌ی یک ایستگاه تاکسی را هم چطور پیاده برود. باز خوب است بعضی‌ها برای جبران تنبلی‌ها و پرخوری‌ها کمی ورزش می‌کنند ولی چقدر خوب بود که خودِ زندگی همراه با فعالیت باشد و غذا خوردن بیش از آن که برای ارضای هوس باشد، برای رفع نیاز بدن باشد. بدنِ تنبلی که در مقابل سختی‌ها‌ هیچ همتی نمی‌کند و همه‌‌ی امیدش به ماشین و تکنولوژی است، این بدن دیگر در مقابل بیماری‌ها مقاومتی ندارد و لذا یک عمر با بیماری دست به گریبان است و فرصت آباد کردن قیامت برایش نمی‌ماند. این انسان مرگ برایش هیولا می‌شود، مرگی که به نحو زیبایی در کنار زندگی ما قرار داده‌اند و پا به پای زندگی، ما را همراهی می‌کند، این مرگ برای ما هیولایی‌ ترسناک می‌شود.
حرف در این جلسه این بود که خود را موجودی که باید بمیرد بنگرید، حالا در حاشیه‌ی این بحث عرض شد که هیچ راهی برای نمردن نیست، ولی از طریق بهداشت و پرهیز می‌توان در مدتی که باید زندگی کنیم، خوب زندگی کنیم.
فرمایش حضرت(ع) این بود که اگر خود را موجودی میرا ملاحظه کردی مرگ برای تو هلاکت نیست بلکه مرگ قسمتی از زندگی است که در کنار زندگی تو را دنبال می‌کند، مثل مرحله‌ی پیری که در جوانی تو را دنبال می‌کرد تا به وقتش به سراغت آید.