تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نور جلد 10(دوره 10 جلدی)
حاج شیخ محسن قرائتی

سوره 68. قلم آیه 46-50

آیه
أَمْ تَسْئَلُهُمْ أَجْراً فَهُم مِّن مَّغْرَمٍ مُّثْقَلُونَ
أَمْ عِندَهُمُ الْغَیْبُ فَهُمْ یَكْتُبُونَ
فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَلَا تَكُن كَصَاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نَادَى‏ وَ هُوَ مَكْظُومٌ
لَّوْلَا أَن تَدَارَكَهُ نِعْمَةٌ مِّن رَّبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَرَآءِ وَ هُوَ مَذْمُومٌ
فَاجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِحِینَ‏
ترجمه
آیا (در برابر انجام رسالت) مزدى درخواست مى‏كنى كه آنان از پرداخت آن سنگین بارند؟
یا اسرار غیب نزد آنهاست و آن ها مى‏نویسند.
پس براى (تحقّق) فرمان پروردگارت صبر كن و همانند (یونس) صاحب ماهى مباش آن گاه كه با دلى پر اندوه ندا در داد. اگر رحمت پروردگارش او را در نیافته بود، قطعاً به صحرائى بى‏گیاه افكنده مى‏شد، در حالى كه مستحقّ مذمّت بود.
پس خداوند او را برگزید و از شایستگان قرارش داد.
نکته ها
«مَغرم» از «غرامت» به معناى ضررى است كه به انسان مى‏رسد بدون اینكه جنایت یا خیانتى كرده باشد.
«مُثقلون»، از «ثِقل» به معناى سنگینى است، خواه مادى باشد، خواه روحى.
«مَكظوم» به كسى گویند كه از غم و اندوه پر شده باشد.
آیات، 46 و 47 این سوره، شبیه آیات 40 و 41 سوره طور است.
خداوند در قرآن، حدود بیست مرتبه پیامبرش را به صبر دعوت كرده است زیرا ارشاد مردم صبر و مقاومت لازم دارد.
در سوره شعراء، شعار تمام انبیا این است كه ما از شما مردم مزد نمى‏خواهیم. «وما اسئلكم علیه من اجر»**شعراء، 109، 127، 145، 164 و 180.***
كفّار در آیه 45 با جمله «انّ كیدى متین» تهدید شدند، پس خداوند براى آنان حكم و برنامه‏اى دارد، تو صبر كن و در نفرین عجله نكن. «فاصبر لحكم ربّك»
سؤال: مراد از «نعمت پروردگار» كه یونس دریافت كرد چه بود؟
پاسخ: هم نعمت مادى به او رو كرد، زیرا او غرق نشد و ماهى او را بلعید، در شكم ماهى زنده ماند و سپس او را بیرون آورد.
و هم نعمت معنوى كه توفیق عذرخواهى و پذیرش توبه او باشد، زیرا هیچ توبه و اطاعتى از انسان سر نمى‏زند مگر با توفیق الهى.
سؤال: با اینكه حضرت یونس مورد لطف قرار گرفت، پس چرا باز هم به بیابان خشك پرتاب شد؟ چنانكه در سوره صافات مى‏فرماید: «فنبذناه بالعراء و هو سقیم و انبتنا علیه شجرة من یقطین»** صافات، 145 - 146.*** ما او را در بیابان خشك فرو نهادیم در حالى كه او بیمار بود و بوته‏اى از كدو بر بدن او رویاندیم (تا شفا یافت).
پاسخ: پرتاب به بیابان همراه با درمان بیمارى، لطف است، ولى پرتاب با توبیخ مذمّت ابدى قهر است.
پیام ها
1- انبیا از مردم پاداش نمى‏خواستند. «ام تسئلهم اجراً»
2- به طور طبیعى، مردم از عالم دینى كه هدف مادى داشته باشد فرار مى‏كنند. «فهم من مغرم مثقلون»
3- صبر و مقاومتى مورد سفارش است كه براى فرمان خدا باشد، نه از روى یكدندگى و لجاجت بى‏جا. «فاصبر لحكم ربّك»
4- رهبر جامعه نباید در هیچ شرایطى امّت را رها كند. «لا تكن كصاحب الحوت»
5 - دعا و مناجات، زمینه تدارك الهى است. «نادى‏... تداركه»
6- توفیق توبه، نعمت الهى است. «تداركه نعمة من ربّه»
7- توبیخ، ملامت و آوارگى در بیابانهاى خشك، تنها كیفر یك بى صبرى است. «لنبذ بالعراء و هو مذموم»
8 - فریاد و ناله‏اى ارزش دارد كه برخاسته از درون باشد، وگرنه نفاق است. «نادى و هو مكظوم»
9- توبه و گفتگو با خداوند، راهى است براى دریافت نعمت‏هاى ویژه. «اذ نادى و هو مكظوم... فاجتباه ربّه»
10- به جاى آنكه افراد را به خاطر یك لغزش طرد كنیم، آنها را تدارك كنیم، ضعف‏ها را برطرف و آنگاه به آنان مسئولیّت دهیم. «تداركه نعمة من ربّه... فاجتباه ربّه»
11- انتخاب پیامبران تنها بدست خداست. «فاجتباه ربّه»