تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نور جلد 10(دوره 10 جلدی)
حاج شیخ محسن قرائتی

سوره 91. شمس آیه 1-8

آیه
وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا
وَالْقَمَرِ إِذَا تَلاَهَا
وَالنَّهَارِ إِذَا جَلاَّهَا
وَالَّیْلِ إِذَا یَغْشَاهَا
وَالسَّمَآءِ وَمَا بَنَاهَا
وَ الْأَرْضِ وَمَا طَحَاهَا
وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا
فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا
ترجمه
به خورشید سوگند و گسترش نور آن.
به ماه سوگند، آنگاه كه از پى خورشید در آید.
به روز سوگند آنگاه كه زمین را روشن سازد.
به شب سوگند، آنگاه كه زمین را بپوشاند.
به آسمان سوگند و آنكه آن را بنا كرد.
به زمین سوگند و آنكه آن را گسترانید.
به نفس سوگند و آنكه آن را سامان داد.
پس پلیدى‏ها و پاكى‏هایش را به او الهام كرد.
نکته ها
شاید رمز سوگند به خورشید و ماه و شب و روز و... آن است كه آنچه را كه براى آن سوگند یاد شده (تزكیه نفس) به مقدار عظمت خورشید و ماه ارزش دارد.
ارزش خورشید و ماه و شب و روز، بر كسى پوشیده نیست. حیات جانداران و پیدایش ابر و بارش باران و رویش گیاهان و درختان و تغذیه حیوانات و انسان، همه مرهون تابش خورشید است.
در قرآن، گاهى به خورشید بزرگ سوگند یاد شده و گاهى به انجیر و زیتون كوچك و این شاید به خاطر آن باشد كه براى قدرت خداوند فرقى میان خورشید و انجیر نیست. همانگونه كه دیدن كاه و كوه براى چشم انسان یكسان است و دیدن كوه براى چشم، زحمتى اضافه بر دیدن كاه ندارد. البتّه بالاترین سوگندها، سوگند به ذات خداوند است، آنهم درباره تسلیم بودن مردم در برابر رهبرى آسمانى. «فلا و ربّك لا یؤمنون حتّى یحكموك»**نساء، 65.***
پرسوگندترین سوره‏ها، همین سوره شمس است كه طبیعتاً باید در مورد مهمترین مسائل باشد و آن تزكیه روح از هرگونه پلیدى و آلودگى است. شاید این همه سوگند براى بیان اینكه رستگارى در سایه تهذیب است، به خاطر آن باشد كه خداوند به انسان بفهماند كه من تمام مقدّمات را براى تو آماده كردم، با نور آفتاب و ماه صحنه زندگى را روشن و با گردش شب و روز، زمینه تلاش و استراحت شما را فراهم كردم. زمین را براى شما گستردم و آسمان را برافراشتم و درك خوبى‏ها و بدى‏ها را به روح شما الهام كردم تا به اختیار خود، راه تزكیه نفس را بپیمایید.
ابر و باد و مه و خرشید و فلك در كارند
تا تو نانى به كف آرى و به غفلت نخورى‏
همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار
شرط انصاف نباشد كه تو فرمان نبرى «فجورها» از فجر به معناى شكافتن است.
برافراشتگى آسمانها و گستردگى زمین، با اراده مستقیم الهى یا از طریق نیروها و عوامل طبیعى است و لذا قرآن مى‏فرماید: «والسماء و ما بناها» و نفرمود: «من بناها» زیرا كلمه «ما» شامل غیر خداوند نیز مى‏شود. یعنى آنچه آسمان را بنا كرد از نیروها و جاذبه‏ها و دافعه‏هاى طبیعى است كه خداوند حاكم كرده و اگر مراد از كلمه «ما» در «و ما بناها» خداوند باشد، به خاطر آن است كه در لفظ «ما» نوعى ابهام برخاسته از عظمت نهفته و به همین دلیل به جاى كلمه «من» كلمه «ما» گفته شده است. (واللّه العالم)
جهان هستى، گویا در ابتدا یك مجموعه متراكم بوده، سپس بخشى برافراشته و آسمان شده و بخشى گسترده و زمین شده است. «بناها - طحاها» مؤید این سخن آیه‏اى است كه مى‏فرماید: آسمان و زمین رتق بود و فتق كردیم، یعنى بسته بود و بازش كردیم. «رتقاً ففتقناهما»**انبیاء، 30.***
بعضى كلمه «طحاها» را اشاره به حركت زمین دانسته‏اند، چون یكى از معانى «طحو» راندن و حركت دادن است.
اسلام، فكر انسان مادى را از شكم و شهوت و شمشیر و شراب، به تأمّل در عمق آسمان‏ها و زمین و گردش كرات و پیدایش ایام وا داشته است.
در تفاوت میان وحى و الهام، گفته‏اند كه الهام، دركى است كه انسان سرچشمه آن را نمى‏شناسد، در حالى كه گیرنده وحى، سرچشمه وحى را مى‏شناسد . ** تفسیر نمونه.***
پیام ها
1- بسیارى از موجودات هستى، پدیده‏هایى شگفت‏انگیز، روشنگر، مقدّس و ارزشمند هستند و مى‏توان به آنها سوگند یاد كرد.«والشمس - والقمر - والنهار»
2- ماه به دنبال خورشید و تابع آن است. «اذا تلاها»
3- اجرام آسمانى با یكدیگر پیوند دارند «و الشمس - والقمر - و السماء - و الارض»
4- خورشید و ماه و ستاره را خدا نپندارید، همه آنها آثار قدرت و تدبیر موجود دیگرى هستند. «تلاها - بناها - طحاها»
5 - خواسته‏ها و تمایلات و غرایز انسان به طور حكیمانه تعدیل شده است. «و نفس و ما سوّاها»
6- گناه، نوعى شكافتن پرده عفّت و دیانت است. «فجورها»
7- فهم و درك خوبیها و بدیها به صورت فطرى، در عمق روح انسانها نهاده شده است. «فالهمها فجورها وتقواها»
8 - ابتدا باید پلیدى‏ها را بشناسیم، سپس راه گریز و پرهیز از آنها را. (كلمه «فجور» قبل از «تقوا» آمده است.) «فجورها وتقواها»
توضیحات