تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نور جلد 10(دوره 10 جلدی)
حاج شیخ محسن قرائتی

سوره 77. مرسلات آیه 1-7

آیه
وَ الْمُرْسَلاَتِ عُرْفاً
فَالْعَاصِفَاتِ عَصْفاً
وَ النَّاشِرَاتِ نَشْراً
فَالْفَارِقَاتٍ فَرْقاً
فَالْمُلْقِیَاتِ ذِكْراً
عُذْراً أَوْ نُذْراً
إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَوَاقِعٌ
ترجمه
به فرستاده‏هاى پى در پى سوگند.
پس به طوفان‏هاى سهمگین (سوگند).
به نشردهندگانى (كه حق را به نیكویى) نشر مى‏دهند سوگند.
پس آنان كه به طور كامل (بین حق و باطل) فرق مى‏گذارند.
پس به القا كنندگان ذكر (و وحى به پیامبران).
براى (رفع) عذر یا هشدار و انذار.
همانا آنچه وعده داده مى‏شوید، واقع شدنى است.
نکته ها
كلمه «عُرف» به معناى پى در پى است و به یال اسب كه موهاى ردیف دارد، عُرْف گویند. این واژه به معناى نیك و پسندیده نیز آمده و كلمه‏ى «معروف» از آن است.
براى امورى كه در پنج آیه اول این سوره به آنها سوگند یاد شده، یعنى «المرسلات، العاصفات، الناشرات، الفارقات و الملقیات»، سه تفسیر بیان شده است:
الف: برخى از مفسران عقیده دارند مراد از آنها انواع بادها و طوفان‏ها است؛**تفسیر كبیر فخررازى.***
ب: برخى عقیده دارند كه مراد از آنها انواع فرشتگان است؛**تفسیرالمیزان.***
ج: برخى عقیده دارند كه آیات اول و دوم مربوط به باد و طوفان و آیات سوم تا پنجم مربوط به فرشتگان است و این تفكیك به خاطر نوع حرف عطف است، زیرا حرف «واو» در اول آیه نشانه جدایى و حرف «فاء» در اول آیه نشانه اتصال است.
«العاصفات» جمع «عاصف» به معناى باد شكننده و سخت است، چنانكه در آیه 12 سوره یونس مى‏خوانیم: «ریح عاصف» و كلمه «عصف» به معناى تندباد است، مانند: «كعصفٍ مأكول»**فیل، 5 .***، «والحبّ ذو العصف»**الرّحمن، 12.***
اگر مراد از «عاصفات» را فرشتگان بدانیم، معناى آیه چنین است كه فرشتگان، فرمان الهى را با شدّت و سرعت انجام مى‏دهند. نظیر آیاتى كه مى‏فرماید: «یفعلون ما یؤمرون»**نحل، 50.*** و یا «هم بامره یعملون»** انبیاء، 27.***.
در كنار هم آمدن سوگند به بادها و فرشتگان، شاید به خاطر شباهت میان باد و فرشته باشد، از این نظر كه هر دو لطیف و سریع‏اند و در آفرینش و تدبیر امور نقش دارند.
كلمه «ملقیات» به صورت جمع آمده است، شاید به خاطر آن كه گاهى فرشتگان دیگرى همراه فرشته وحى یعنى جبرئیل نازل مى‏شوند و شاید به خاطر آن باشد كه گاهى فرشته و گاهى افراد و امور دیگر وسیله تذكر انسان شده و مسایلى را به انسان القا مى‏كنند.
خداوند متعال باید حجّت را بر مردم تمام كند و جلوى بهانه‏ها و عذرتراشى‏ها را بگیرد. «عذراً». در آیه 134 سوره طه نیز مى‏خوانیم: اگر قبل از آمدن انبیا مردم را هلاك كنیم، عذر خواهند آورد و مى‏گویند: چراپیش از این پیامبرى نفرستاد تا ما از او پیروى كنیم و گرفتار نشویم.
در صفات سه گانه ناشرات، فارقات و ملقیات یك سیر طبیعى وجود دارد. یعنى ابتدا باید فرشتگانى معارف را گسترش دهند: «الناشرات»، سپس در سایه آن، حق و باطل و حلال و حرام از هم جدا شوند: «الفارقات» و به دنبال آن، ذكر القا شود. «فالملقیات ذكراً»**تفسیرالمیزان.***

پیام ها
1- آنچه از جانب خداوند فرستاده مى‏شود، مقدّس و قابل سوگند خوردن است. «والمرسلات»
2- الطاف خداوند، دائمى و مستمر است.**این معنا در صورتى استفاده مى‏شود كه كلمه «عُرف» را به معناى پى در پى بدانیم.*** «والمرسلات عرفا»
3- آنچه از جانب خداوند نازل مى‏شود، خیر است.**در صورتى كه كلمه «عُرف» را به معناى خیر و نیكى بدانیم، نظیر آیه «وأمر بالعرف».*** «والمرسلات عرفا»
4- در نظام آفرینش، حتّى وزش باد به طور تصادفى نیست، بلكه آفریدگار جهان، آن را مى‏فرستد. «المرسلات»
5 - مأموریّت‏هاى مهم، باید به سرعت انجام شود. «عصفاً»
6- در جهان‏بینى الهى، نرمى و سختى هر كدام به جاى خود ارزشمند است. «عرفاً... عصفاً»
7- توسعه و گسترش به معناى نادیده گرفتن اصول و چارچوب نیست. «والناشرات نشراً فالفارقات فرقاً»
8 - در نظام هستى كارها تقسیم شده و هر كارى به فرد یا گروهى سپرده شده و این رمز مدیریّت موفق است. «المرسلات، الناشرات، الفارقات»
9- در نظام الهى، تكوین و تشریع در كنار یكدیگرند. «والمرسلات... فالملقیات ذكراً»
10- در مأموریّت‏هاى ارشادى باید مطلب به مخاطبان تفهیم شود. «فالملقیات ذكراً»
11- هرگونه ذكر، الهام، علم و خطور حق از سوى خداوند است. «فالملقیات ذكراً»
12- خداوند با تفاوت‏هایى كه میان حق و باطل قرار داده، هم اتمام حجّت كرده است: «عذراً» و هم هشدار مى‏دهد. «نُذراً»
13- در مأموریّت‏هاى ارشادى، باید راه بهانه‏جویى مسدود شود. «عذراً او نذراً»
14- براى امور مهم همچون وقوع قیامت، سوگندهاى متعدّد مفید و راهگشا است. «والمرسلات، فالعاصفات، والناشرات، فالفارقات، فالملقیات، انّما توعدون لواقع»
15- انسان در مورد قیامت، دائماً نیاز به تذكّر و یادآورى دارد. «فالملقیات ذكراً... انّما توعدون لواقع»

توضیحات