آیه
وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُواْ مَعَ اللَّهِ أَحَداً
وَأَنَّهُ لَمَّا قَامَ عَبْدُ اللَّهِ یَدْعُوهُ كَادُواْ یَكُونُونَ عَلَیْهِ لِبَداً
قُلْ إِنَّمَآ أَدْعُواْ رَبِّى وَلَا أُشْرِكُ بِهِ أَحَداً
قُلْ إِنِّى لَا أَمْلِك لَكُمْ ضَرّاً وَلَا رَشَداً
ترجمه
و اینكه مساجد براى خداوند است پس (در آنها) با خداوند احدى را نخوانید
و اینكه وقتى بنده خدا بر پا ایستاده و او را مىخواند نزدیك بود (جنیان) بر او ازدحام كنند.
بگو: من فقط پروردگارم را مىخوانم و احدى را شریك او نمىگیرم.
بگو: همانا من مالك هیچ سود و زیانى براى شما نیستم.
نکته ها
«مساجد» جمع «مسجد» به معناى محل سجده است.
امام صادقعلیه السلام فرمود: چون یهود و نصارى در مراكز عبادت خود به خدا شرك مىورزیدند، خداوند فرمود: در مساجد اسلامى با خداوند احدى را نخوانید و خدا لعنت كند كسى كه به مسجد احترام نگذارد.**بحار الانوار، ج72، ص 355.***
«لُبدا» به معناى تراكم اجتماع و ازدحام است.
در جمله «فلا تدعوا مع اللّه احدا» دعا به معناى عبادت است، به دلیل آیه «ادعونى استجب لكم انّ الّذین یستكبرون عن عبادتى»**مؤمن، 60.*** بنابراین خواندن غیر خدا به عنوان عبادت او حرام است، امّا خواندن عادى شرك نیست.
مراد از ازدحام مردم به هنگام عبادت پیامبر كه آیه مىفرماید: «لمّا قام عبد اللّه یدعوه كادوا یكونون علیه لبدا»، یا ازدحام مخالفان است براى استهزا و مزاحمت و یا ازدحام عاشقان از جن و انس براى یادگیرى .
اخلاص، زمانى به اوج مىرسد كه انسان خودش را نبیند و هر چه هست از او ببیند. در این آیات ابتدا مىفرماید: من احدى را شریك او نمىدانم. سپس مىفرماید: حتّى خودم را مالك چیزى نمىدانم. «لا اشركُ به احداً... لا املك لكم ضراً و لا رشدا»
جلوه بندگى پیامبر به این است كه براى خود نقشى قائل نباشد و هر چه هست از او بداند و بگوید: «لا املك لكم ضراً ولا رشدا»
از آغاز سوره تا اینجا، چهار بار واژه رشد بكار رفته تا هدفگیرى وحى هر لحظه مورد توجه باشد. «یهدى الى الرشد، اراد بهم ربّهم رشداً، تحرّوا رشداً، ضراً ولا رشداً»
مراد از مالك سود و زیان نبودن پیامبر، آن است كه آن حضرت در برابر خداوند، به طور مستقل مالك نیست وگرنه در آیات فراوانى براى پیامبر از طرف خداوند نقش مهمى مطرح است. مانند آمرزش خواهى براى مردم: «واستغفر لهم الرّسول لوجدوا اللّه توّابا»**منافقون، 5 .***، «تعالوا یستغفر لكم رسول اللّه»**منافقون، 5.***
نكاتى چند پیرامون مسجد
1. اول بناى روى كره زمین مسجد بود. «انّ اول بیت وضع للناس للذى ببكّة مباركا»**آل عمران، 96.***
2. جایگاه مسجد باید از قداستى برخوردار باشد. چنانكه مؤمنان گفتند: بر مزار اصحاب كهف مسجدى بنا مىكنیم: «نتّخذن علیهم مسجداً»**كهف، 21.***
3. اولین كار پیامبر در مدینه، ساختن مسجد بود. «لمسجد اسّس على التقوى من اوّل یوم»**توبه، 108.***
4. بیش از ده مرتبه نام مسجدالحرام در قرآن آمده است.
5. خداوند، مسجد را خانه خود دانسته و برترین مردم، یعنى ابراهیم و اسماعیل، دو پیامبر بزرگ را خادم آن قرار داده است. «طهّرا بیتى»**بقره، 125.***
6. براى حضور در مسجد، سفارش زینت شده است. «خذوا زینتكم عند كلّ مسجد»**اعراف، 31.***
7. اگر ساخت مسجد بر اساس تقوا نباشد، و مسجد، عامل تفرقه گردد،باید خراب شود. «مسجداً ضرارا»**توبه، 107.***
8. قداست مسجد تا آنجاست كه هر كسى حق ساخت و تعمیر مسجد را ندارد. «ما كان للمشركین ان یعمروا مساجد اللّه»**توبه، 17.*** و این امر، مخصوص مؤمنان متقى است. «انما یعمر مساجد اللّه من آمن باللّه... ولم یخش الاّ اللّه»**توبه، 18.***
9. مسجد و سایر مراكز عبادت یهود و نصارى (دیرها و صومعهها و معابد) به قدرى ارزش دارد كه براى حفظ آنها، باید خون داد. «...لهدّمت صوامع و بیع و صلوات»**حج، 41.***
10. مسجد آدابى دارد از جمله این كه با صداى بلند در آن گفتگو نشود، سخنان باطل مطرح نشود، درباره خرید و فروش صحبتى نشود و از مطالب لغو دورى گردد.
11. براى هر گامى كه به سوى مسجد برداشته شود، پاداش است.
12. نشستن در مسجد به انتظار نماز پاداش دارد.
13. مسجدى كه در آن نماز خوانده نشود، نزد خدا شكایت مىكند.
14. همسایه مسجد اگر نمازش را در مسجد نخواند، ارزشى ندارد.
15. خداوند به خاطر اهل مسجد، عذاب را از دیگران برطرف مىكند.**موارد 10 تا 15 بر اساس روایاتى است كه در میزان الحكمه باب مسجد آمده است.***
16. شخصى از نزد معتصم (خلیفه عباسى) غمناك بر مىگشت و مىگفت: سارقى به سرقت خود اعتراف كرد و خلیفه فقها را جمع كرد و حكم او را پرسید. یكى گفت: دست سارق باید از مچ قطع شود، زیرا در آیه تیمم مىخوانیم: «فامسحوا بوجوهكم و ایدیكم»**نساء، 43.*** دیگرى گفت: دست را از آرنج قطع كنید زیرا قرآن در آیه وضو مىفرماید: «و ایدیكم الى المرافق»
آنگاه معتصم كه از قبل امام جوادعلیه السلام را دعوت كرده بود، حكم سرقت را از حضرتش پرسید. امام جوادعلیه السلام فرمود: فقط چهار انگشت قطع شود. زیرا قرآن مىفرماید: «وانّ المساجد للّه» جاى سجده مخصوص خدااست و آنچه در سجده روى زمین قرار گیرد، نباید قطع شود. معتصم استدلال امامعلیه السلام را پسندید و به نظریه آن حضرت عمل شد.**وسائل الشیعه، كتاب حدود، حدّ سرقت.***
پیام ها
1- مكانهاى عبادت براى خداست. «انّ المساجد للّه»
2- هفت موضعى كه هنگام سجده بر زمین نهاده مىشود مخصوص خداست و سجده براى غیر خدا ممنوع است.«وانّ المساجد للّه»
3- جایى كه به قصد مسجد ساخته شد و در آن نماز خوانده شد، احكام ویژهاى پیدا مىكند. «وانّ المساجد للّه فلا تدعوا مع اللّه احدا»
4- از نظر قرآن، برخى مكانها مىتواند قداست مخصوص داشته باشد. «انّ المساجد للّه فلا تدعوا...»
5 - احدى را در كنار خدا و هم ردیف خدا نخوانید. «فلا تدعوا مع اللّه احدا»
6- بندگى خدا، مقدمه تمام كمالات و رسالتهاست. «قام عبداللّه» (عنوان «عبداللّه» را خداوند به پیامبر عطاكرد.)
7- عبادت خداوند، نیاز به قیام و انگیزه و نشاط وتصمیم دارد.«قام عبداللّه»
8 - در برابر پندارهاى باطل، باید با صراحت اعلام موضع كرد. «قل انّما ادعوا ربّى»
9- دعایى ارزش دارد كه خالصانه باشد. «ادعوا ربّى ولا اشرك به احدا»
10- كسى كه دیگران را به اخلاص فرا مىخواند باید خودش مخلص باشد. «فلا تدعوا مع اللّه احدا... انّما ادعوا ربّى ولا اشرك به احدا»
11- در كنار توحید، نفى شرك لازم است. «ادعوا ربّى ولا اشرك به احدا»
12- سود واقعى در گرو هدایت است و كسى كه راه رشد را نپذیرد ضرر كرده است. آرى در برابر رشد چیزى جز ضرر نیست. «ضراً و لا رشداً»