تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نور جلد 10(دوره 10 جلدی)
حاج شیخ محسن قرائتی

سوره 92. لیل آیه 5-11

آیه
فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى‏ وَ اتَّقَى‏
وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنَى‏
فَسَنُیِّسرُهُ لِلْیُسْرَى‏
وَأَمَّا مَن بَخِلَ وَاسْتَغْنَى‏
وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنَى‏
فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْعُسْرَى‏
وَمَا یُغْنِى عَنْهُ مَالُهُ إِذَا تَرَدَّى‏
ترجمه
امّا آن كه انفاق كرد و پروا داشت
و پاداش نیك (روز جزا) را تصدیق كرد.
به زودى ما او را براى پیمودن بهترین راه آماده خواهیم كرد.
ولى آنكه بخل ورزید و خود را بى‏نیاز پنداشت.
و پاداش نیك (روز جزا) را تكذیب نمود.
پس او را به پیمودن دشوارترین راه خواهیم انداخت.
و چون هلاك شد، دارایى‏اش براى او كارساز نخواهد بود.
نکته ها
شاید مراد از عطاى همراه با تقوا، این باشد كه عطا با نیّت خالص و بدون منت، آن هم از مال حلال و در مسیر خدا باشد كه تمام این امور در كلمه تقوا جمع است. «اعطى واتقى‏»
اگر خداوند براى برخى راه خیر را باز مى‏كند، «فسنیسّره للیسرى» و براى برخى راه شر را «فسنیسّره للیسرى‏» به خاطر تفاوت تلاش خود انسان‏ها است. «انّ سعیكم لشتّى»
در خانه شخصى ثروتمند درختى بود كه كودكان همسایه هنگامى كه میوه آن درخت به زمین مى‏ریخت، آن را برگرفته و مى‏خوردند ولى صاحب درخت، میوه را از دهان اطفال مى‏گرفت. پدر اطفال مسئله را به پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله گزارش داد.
حضرت نزد صاحب خانه رفته و پیشنهاد كردند درخت را در برابر درختى در بهشت به من بفروش. آن مرد جواب رد به پیامبر داد و گفت: دنیاى نقد را به آخرت نسیه نمى‏فروشم. پیامبر برگشت. یكى از یاران پرسید: آیا اگر من آن درخت را بگیرم و با من نیز چنین معامله‏اى مى‏كنید؟ حضرت فرمود: آرى. آن شخص توانست با بهایى چندین و چند برابر، درخت را خریدارى كند و در اختیار پیامبر گذارد. آن حضرت به نزد آن خانواده فقیر آمده و درخت را به آنها بخشید. در این هنگام آیات این سوره نازل شد.**تفسیر نمونه.***«فامّا من اعطى‏ و اتقى‏ و صدق بالحسنى...»
هر كس گام اول سخاوت را بر اساس ایمان به معاد و تقوا بردارد، خدا ظرفیّت و شرایط روحى او را براى كارها هموار مى‏كند و روح او را با كار خیر مأنوس مى‏گرداند، تجربه و تعقل و كاردانى او را بالا مى‏برد، الهام و ابتكار به او مى‏دهد، پذیرش مردمى و اجتماعى او را زیاد مى‏كند و راه‏هاى جدیدى را براى كار خیر پیش پاى او مى‏گذارد كه همه اینها مصداق «فسنیسّره للعسرى» است.
نكته لطیف آن است كه قرآن مى‏فرماید: او را براى آسان‏ترین راه آماده مى‏كنیم «فسنیسّره للیسرى» و نفرمود: كار را براى او آسان مى‏كنیم. «سنیسر له الیسرى» و فرق است میان آنكه انسان روان باشد یا كارش روان باشد. انسان مى‏تواند با توكل و دعا و اتصال به قدرت بى نهایت آسان داراى چنان سكینه و سعه صدر شود كه هر كارى را به راحتى بپذیرد و انجام هر كار خیر براى او آسان باشد.
در تاریخ كربلا مى‏خوانیم كه همین كه زینب كبرى بدن قطعه قطعه امام حسین‏علیه السلام را دید گفت: «ربّنا تقبّل منّا هذا القلیل» پروردگارا این شهید در نزد عظمت تو كوچك است او را بپذیر! آرى ایمان و تقوا انسان را در برابر هر حادثه بیمه كرده و كار روان و آسان مى‏كند. «فسنیسّره للیسرى‏»
مراد از كلمه «یُسرى» و «عُسرى» كه در قالب مؤنث آمده است، كارها یا راه‏هاى آسان و مشكل است.
آنچه مهم است، اصل بخشش است، نوع و مقدار آن در مرحله بعد است. عطا گاهى كم است، گاهى زیاد، گاهى از مال است و گاهى از مقام و آبرو.
كلمه‏ى «حُسنى» یا مصدر است مثل رُجعى‏ و یا مؤنث احسن است.
امام باقر علیه السلام در تفسیر آیه «و امّا مَن اعطى و اتّقى و صدّق بالحسنى فسنیسّره للیسرى» فرمودند: «لا یرید شیئا من الخیر الاّ یسّره اللّه له» چیزى را اراده نمى‏كند مگر آنكه خداوند انجام آن را براى او آسان مى‏كند.**كافى، ج‏4، ص‏46.***
و در تفسیر آیه «و امّا من بخل واستغنى و كذّب بالحسنى فسنیسّره للعسرى» فرمودند: «لا یرید شیئا من الشرّ الاّ یسّره اللّه له» درباره انجام دادن هیچ شرى تصمیم نمى‏گیرد مگر آنكه خداوند انجام آن شر را براى او آسان كرده و مرتكب مى‏شود.** كافى، ج‏4، ص‏47.***
پیام ها
1- شیوه تبلیغ صحیح این است كه بعد از كلیات، نمونه‏ها و مصادیق بیان شود. «انّ سعیكم لشتّى‏ فامّا مَن اعطى‏»
2- عطا همراه با تقواكار ساز است. «اعطى‏ واتقى‏»
3- عطا باید بدون ریا و غرور و منت و آزار باشد.«اعطى‏ و اتقى‏...»
4- آنچه عطا مى‏كنید مهم نیست، چگونه و با چه انگیزه و حالت عطا كردن مهم است. «اعطى و اتقى»
5 - شرط پذیرفته شدن عطا، تقواست. «اعطى و اتقى» (وگرنه عطاى مال حرام یا با نیّت غیر خالص اجرى ندارد، زیرا «انّما یتقبّل اللّه من المتّقین»**مائده، 27.***)
6- آخرت، بهتر از دنیا است. «الحُسنى‏»
7 - كسى مى‏تواند به عطاى خود رنگ الهى داده و اهل پروا باشد كه به معاد ایمان داشته باشد. «و صدق بالحُسنى‏» (قرآن به وعده‏هاى قیامت حُسنى گفته است. «كُلاً وعد اللّه الحُسنى»** نساء، 95.***)
8 - ایمان به قیامت، شرط پذیرفته شدن عمل است. «و صدق بالحسنى‏»
9- بخل و مغرور شدن به مال، نشانه بى‏تقوایى است. «من بخل واستغنى‏»
10- گشایش یا گره خوردن كارهاى انسان، نتیجه سخاوت یا بخل انسان نسبت به دیگران است. «اعطى... للیسرى، بخل... للعسرى»
11- نیكى، نیكى مى‏آورد و شر، شر. «اعطى واتقى... فسنیسره للیسرى - بخل واستغنى... فسنیسره للعسرى»
12- پاداش و كیفر الهى متناسب با رفتار انسانهاست، اگر گره از كار فقرا باز كنیم، خداوند گره از كار ما باز مى‏كند. «فسنیسره للیسرى‏» و اگر فقرا را در عُسرت گزاریم، خداوند هم عسرت را پیش پاى ما مى‏گذارد. «فسنیسره للعسرى»
13- اهل بخل بدانند كه ثروت نجات دهنده نیست. «و مایغنى عنه ماله اذا تردّى‏»
14- نتیجه بخل سقوط است، سقوط از انسانیّت و كمال و سقوط از چشم مردم همراه با سقوط در دوزخ و محروم شدن از درجات اخروى. «اذا تردّى»
15- گاهى منشأ بخل امروز، به خاطر ترس از فقر در آینده است. «بَخل واستغنى‏» (چنانكه در آیه 267 و 268 سوره بقره در كنار دستور انفاق مى‏فرماید: این شیطان است كه شما را از فقر آینده مى‏ترساند. «انفقوا... الشیطان یعدكم الفقر»)
16- گاهى سرچشمه بخل، مغرور شدن به دنیا و احساس بى‏نیازى نسبت به وعده‏هاى بهشتى است. «بخل و استغنى‏»