تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نور جلد 10(دوره 10 جلدی)
حاج شیخ محسن قرائتی

سوره 62. جمعة آیه 7

آیه
وَلَا یَتَمَنَّوْنَهُ أَبَداً بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ‏
ترجمه
ولى آنان به خاطر آنچه پیش از این انجام داده‏اند، (تحریف كتاب و كتمان صفات پیامبر و...) هرگز آرزوى مرگ نخواهند كرد و خداوند به ستمگران به خوبى آگاه است.
نکته ها
در آیاتى از قرآن آمده است كه یهود، خود را برتر از دیگران و حتى خود را فرزندان خدا مى‏دانستند و شعار «نحن ابناء اللّه»**مائده، 18.*** سر مى‏دادند، با این كه مردمى ثروت‏اندوز و دنیادوست بودند، چنانكه قرآن مى‏فرماید: «احرص النّاس على حیاة»**بقره، 96.*** این آیه گویا با آنان مباهله مى‏كند كه اگر راست مى‏گویید كه از اولیاى خدا هستید، باید به استقبال مرگ بروید. شما كه مى‏گویید: تنها اهل بهشت ما هستیم، «لن یدخل الجنّة الاّ من كان هوداً او نصارى»**بقره، 111.***، پس چرا حاضر نیستید آرزوى مرگ كنید. «قل ان كانت لكم الدار الآخرة عنداللّه خالصة من دون النّاس فتمنّوا الموت ان كنتم صادقین»**بقره، 94.***
چرا از مرگ مى‏ترسیم؟
اگر سفر به سوى آخرت را به سفرهاى دنیوى تشبیه كنیم، مى‏بینیم كه نگرانى‏هاى یك راننده در مسافرت، مى‏تواند دلایل مختلفى داشته باشد:
الف) گاهى نگرانى به خاطر كمبود بنزین است، امّا كسى كه براى آخرت خود توشه برداشته است، نگران نیست. «تزوّدوا فانّ خیر الزّاد التقوى‏»**بقره، 197.***
ب) گاهى نگرانى به خاطر وسیله نقلیه مى‏باشد كه سرقتى است، امّا كسى‏كه درآمدش حلال است، نگران نیست.
ج) گاهى نگرانى براى جنس قاچاقى است كه به همراه دارد، اما كسى‏كه بار گناه به دوش ندارد، نگران نیست.
د) گاهى نگرانى براى سرعت غیر مجاز است، امّا كسى‏كه اهل افراط و تفریط نیست، «كان امره فرطا»**كهف، 28.*** و زندگى‏اش بر اساس اعتدال و میانه‏روى بوده است، «لم یسرفوا و لم یقتروا و كان بین ذلك قواماً»** فرقان، 67.***، ترسى ندارد.
ه) گاهى نگرانى به خاطر همسفران ناشناس و نادرست است، ولى كسى‏كه در دنیا همراه و همنشین ابرار بوده است، نگران نیست.
و) گاهى از تنها بودن در جاده مى‏ترسد، ولى كسى‏كه در كاروان ابرار قرار دارد و ارتباط او با مؤمنان است تنها نیست.
ز) گاهى از نرسیدن به مقصد ترس و دغدغه دارد، ولى كسى‏كه معتقد است ذرّه‏اى از عمل او هدر نمى‏رود، نگران نیست. «فمن یعمل مثقال ذرّة...»**زلزال، 6 و 7.***
از ابوذر پرسیدند: چرا از مرگ مى‏ترسیم؟ فرمود: «انّكم عمّرتم الدنیا و خرّبتم الاخرة فتكرهون ان تنتقلوا من عمران الى خراب»**محجة البیضاء، ج 8، ص 258.*** شما دنیا را آباد و آخرت را خراب كرده‏اید، پس كراهت دارید كه از آبادى به سوى خرابى بروید.
حضرت على‏علیه السلام مى‏فرمود: «واللّه ابن ابیطالب آنس بالموت من الطفل بثدى امّه»**نهج البلاغه، خطبه 5.*** به خدا سوگند اُنس من (على) به مرگ از اُنس طفل به سینه مادرش بیشتر است. و هنگام ضربت خوردن در محراب مسجد كوفه فرمود: «فزت و ربّ الكعبة» به پروردگار كعبه سوگند كه رستگار شدم.
امام حسین‏علیه السلام ضمن خطبه مفصّلى مى‏فرمایند: «خُطّ الموت على ولد آدم مخطّ القلادة على جید الفتاة»**مقتل خوارزمى، ج‏2، ص‏241.*** مرگ براى فرزندان آدم، مثل گردنبند بر گردن عروسان، زیباست.
گرچه خطاب این آیه به یهودیان است، ولى آمادگى براى مرگ، وسیله‏اى براى سنجش همه مدّعیان ایمان و ولایت الهى است. «فتمنّوا الموت»

پیام ها
1- خداوند، شیوه بحث و استدلال با ادیان دیگر و محاجّه با مخالفان را به پیامبر و امّت او آموزش مى‏دهد. «قل یا ایّها الّذین هادوا»
2- با منطق وجدان، شبهات و برداشت‏هاى پوچ را پاسخ دهید. «ان زعمتم انّكم اولیاء للّه»
3- انحصارطلبى در امور معنوى و دینى، ممنوع است. «من دون الناس»
4- جلوى بلند پروازى‏ها و تخیّلات نابه‏جا را باید گرفت. «ان زعمتم... فتمنّوا الموت»
5 - معیار صداقت در ادّعاى ایمان، آمادگى براى مرگ است. «فتمنّوا الموت ان كنتم صادقین» هر دوستى، به ملاقات دوست خود علاقمند است، اگر شما دوست خدا هستید، چرا به ملاقات خداوند علاقمند نیستند؟ «ان زعمتم انّكم اولیاء للّه... فتمنّوا الموت»
6- آن گونه استدلال كنید كه دشمن حرفى براى زدن نداشته باشد. «فتمنّوا الموت... و لا یتمنونه ابداً»
7- ریشه فرار از مرگ، اعمال خود انسان‏هاست. «و لایتمنّونه ابداً بما قدّمت ایدیهم»
8 - چه بسا كسانى به دروغ ادّعاىِ اولیاء اللّه بودن دارند، اما خداوند به باطن ناپاك آنان آگاه است. «و اللّه علیم بالظالمین»