تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نور جلد 10(دوره 10 جلدی)
حاج شیخ محسن قرائتی

سوره 70. معارج آیه 10-18

آیه
وَلَا یَسْئَلُ حَمِیمٌ حَمِیماً
یُبَصَّرُونَهُمْ یَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ یَفْتَدِى مِنْ عَذَابِ یَوْمِئِذٍ بِبَنِیهِ
وَصَاحِبَتِهِ وَأَخِیهِ
وَفَصِیلَتِهِ الَّتِى تُْوِیهِ
وَمَن فِى الْأَرْضِ جَمِیعاً ثُمَّ یُنجِیهِ
كَلَّا إِنَّهَا لَظَى‏
نَزَّاعَةً لِّلشَّوَى‏
تَدْعُواْ مَنْ أَدْبَرَ وَتَوَلَّى‏
وَجَمَعَ فَأَوْعَى‏
ترجمه
و هیچ دوستى از دوستش احوالى نپرسد.
به یكدیگر نمایانده مى‏شوند. در آن روز مجرم دوست دارد فرزندان خود را براى دفع عذاب فدیه دهد و فداى خود كند.
و همچنین همسر و برادرش را.
و بستگان و قبیله‏اش را كه همیشه به او پناه دادند.
(بلكه آرزو دارد) تمام مردم روى زمین را فدا كند تا او را نجات دهند.
چنین نیست، همانا آن آتش شعله‏ور است.
كه پوست بدن را به شدّت جدا مى‏كند.
(این آتش) هر كس را كه (به حق) پشت كرده و روى برتافته، فرامى‏خواند.
و (نیز كسى كه مال) جمع كرده و ذخیره ساخته است.
نکته ها
«یَفتدى» به معناى فدیه و عوض دادن براى رهایى و نجات است. «فَصیلة» به معناى فامیلى است كه انسان از آن جدا شده است. «تؤیه‏» از «مأوى‏» به معناى پناه دادن است. «لَظى‏» شعله خالص آتش است. «اَوعى‏» از «وعاء» به معناى ظرف است و مراد از آن، ذخیره كردن چیزى در ظرف است. «شَوى‏» به پوست اطراف بدن گویند.
مجرم در قیامت سه آرزو مى‏كند:
الف) با خاك یكسان شود. «لو تُسوّى‏ بهم الارض»**نساء، 42.***
ب) از اعمالش دور شود. «امداً بعیداً»**آل عمران، 30.***
ج) با فدیه دادن رها شود. «یوم یودّ المجرم لو یفتدى...»
مجرم براى فدیه دادن و نجات یافتن، فرد یا گروهى را انتخاب نمى‏كند، بلكه مى‏گوید: همه را بگیرید و مرا آزاد كنید؛ فرزند، همسر، برادر، فامیل و همه مردم زمین. (كلمات با حرف واو عطف شده نه با حرف «اَوْ»)
در آن روز، عاطفه فرزندى، غیرت همسرى، محبّت برادرى و حمایت فامیلى و آشنایى مردمى همه فدا مى‏شود، ولى چه سود؟!
بر اساس این آیات، عوامل دوزخى شدن چهار چیز است: فرد در ظاهر به حق پشت مى‏كند: «ادبر» در قلب تنفّر دارد و روى بر مى‏تابد: «تولّى‏» ثروت اندوزى مى‏كند: «جمع» و به دیگران نمى‏دهد. «فاوعى‏»
پیام ها
1- به دوستى‏ها و روابط گرم دنیوى دل نبندید كه در آخرت به كار نیاید. «لا یسئل حمیم حمیماً»
2- در قیامت، شكنجه روحى وجسمى با هم است. نشان دادن خویشان ودوستان صمیمى به انسان و بالعكس، بالاترین شكنجه روحى است. «یبصّرونهم»
3- مجرم در آن روز، نجات خود را از عذاب، به قیمت نابودى همه مى‏خواهد. «یودّ المجرم لو یفتدى... ببنیه و صاحبته و اخیه... و من فى الارض جمیعاً ثمّ ینجیه»
4- مراقب باشیم كه در دنیا به خاطر رفاه همسر و فرزندان و جلب رضایت دوستان و خویشان، خود را دوزخى نكنیم. زیرا در آن روز هیچ یك از آنها به داد ما نمى‏رسند و به درد ما نمى‏خورند. «لو یفتدى... ببنیه و صاحبته و اخیه»
5 - غریزه حبّ ذات، بالاترین غرایز است. «لو یفتدى... من فى الارض جمیعاً ثمّ ینجیه»
6- آتش دوزخ شعور دارد و مجرم شناس است. «تدعوا من ادبر و تولّى‏»