آیه
ثُمَّ یَطْمَعُ أَنْ أَزِیدَ
كَلَّا إِنَّهُ كَانَ لِأَیَاتِنَا عَنِیداً
سَأُرْهِقُهُ صَعُوداً
إِنَّهُ فَكَّرَ وَقَدَّرَ
فَقُتِلَ كَیْفَ قَدَّرَ
ثُمَّ قُتِلَ كَیْفَ قَدَّرَ
ثُمَّ نَظَرَ
ثُمَّ عَبَسَ وَ بَسَرَ
ثُمَّ أَدْبَرَ وَاسْتَكْبَرَ
فَقَالَ إِنْ هَذَآ إِلَّا سِحْرٌ یُؤْثَرُ
إِنْ هَذَآ إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ
ترجمه
با این حال، طمع دارد كه بیفزایم.
هرگز، زیرا او به آیات ما عناد مىورزد.
به زودى او را به گردنهاى سخت گرفتار مىكنم.
همانا او (براى مبارزه با قرآن) فكر كرد و به سنجش پرداخت.
پس مرگ بر او باد كه چگونه سنجید.
باز هم مرگ بر او كه چگونه سنجید.
سپس نگریست.
سپس چهره در هم كشید و با عجله دست به كار شد.
سپس پشت كرد و تكبّر ورزید.
پس گفت: این (قرآن) جز سحرى كه (از پیشینیان) روایت مىشود نیست.
این نیست مگر گفته بشر.
نکته ها
«عَنید» از «عناد» است، یعنى كافران حق را فهمیدند، امّا از روى عناد و لجاجت حاضر به پذیرش آن نیستند.
«اُرهقه» از «ارهاق» به معناى وادار كردن كسى به كار سخت است.
«صَعود» به معناى گردنهاى است كه عبور از آن و صعود بر آن سخت است.
مراد از «قَدَّرَ»، «تقدیر» به معناى مقایسه میان قرآن با سحر و شعر و كهانت است.
قرآن در مورد كفر و دروغ، كلمه «قُتِلَ» را یكبار به كار برده است:
«قتل الانسان ما اكفره»**عبس، 17*** كشته باد انسان (بى ایمان) كه تا این حد كفر مىورزد.
«قتل الخرّاصون»**ذاریات، 10*** كشته باد آن كه دروغ مىبندد.
امّا در مورد توطئه علیه پیامبر و قرآن، دوبار فرمود: «فقتل كیف قدّر ثم قتل كیف قدّر»
در آیه 23 فرمود: «ثمّ ادبر واستكبر»، حال ببینیم كیفر كسى كه به حق پشت كند و با آن مخالفت ورزد، چیست؟
قرآن درباره كسانى كه با وجود شناخت حق بدان كفر مىورزند و از آن روى مىگردانند مىفرماید: چنین كسانى به كیفرهاى گوناگونى دچار مىشوند، از جمله:
جهت و هدف خود را در زندگى از دست مىدهند. «استهوته الشیّطان فى الارض حیران»**انعام، 71.*** فریب و اغواى شیطان او را در زمین سرگردان ساخته است.
ضیق صدر او را تحت فشار قرار مىدهد: «یجعل صدره ضیّقاً حرجاً»**انعام، 125.*** خداوند، دل او را تنگ و سخت قرار مىدهد.
دچار معیشت دشوار و تنگ مىشود: «و من اعرض عن ذكرى فانّ له معیشةً ضنكاً»**طه، 123.*** هركس از یاد و اطاعت من سرپیچى كند، معیشتش تنگ شود.
نكبت و بدبختى بر او مسلّط مىشود: «انّ الخزى والسّوء الیوم على الكافرین»**نحل، 27.*** امروز ذلّت و خوارى عذاب، بر كافران خواهد بود.
از بهرهگیرى از نعمتهاى الهى در راه صحیح محروم مىشود. قرآن مىفرماید: خداوند بر دل و گوش و بر چشم كافران مُهر مىزند و پردهاى بر آن مىافكند تا از فهم حقایق الهى محروم مانند: «ختم اللّه على قلوبهم و على سمعهم و على ابصارهم غشاوة»**بقره، 7.***
اعمالش همانند سرابى كه انسان در بیابان مىبیند، پوشالى و توخالى است: «اعمالهم كسراب بقیعة»**نور، 39.*** و خاكسترى است در معرض تندبادى شدید، كه همه به باد فنا مىرود: «اعمالهم كرمادٍ اشتدت به الرّیح فى یومٍ عاصف»**ابراهیم، 18.***
هر لحظه بر خسارتش افزوده مىشود: «و لا یزید الكافرین كفرهم الّا خساراً»**فاطر، 39.***
همواره از راه حق دور مىشود: «ضلّوا ضلالاً بعیداً»**نساء، 167.***
تا آنجا كه جز جهنم و دوزخ هیچ راه دیگرى ندارد: «ولا لیهدیهم طریقاً الّا طریق جهنم»**نساء، 169.***
امیرالمؤمنین علىعلیه السلام در نهجالبلاغه مسلمانان را سرزنش مىكند كه دشمن شما با فكر و برنامهریزى حركت مىكند، امّا شما در خواب هستید و غافلید: «تكادون و لا تكیدون... لا ینام علیكم و انتم فى غفلة»**نهجالبلاغه، خطبه 34.***
انسانهاى عنود و لجوج معمولاً برخوردهاى سرسختانهاى دارند و اعتدال خودشان را به كلّى از دست مىدهند. با این كه «عبس» و «بسر» تقریباً به یك معناست. آوردن هر دو كلمه نشانه سرسختى آنها است. «عبس و بسر» چنانكه روىگردانى بر اساس تكبّر است، اما در اینجا هم كلمه «ادبار» و «استكبار» هر دو آمده است. «ثمّ ادبر و استكبر»
پیام ها
1- انسان دور از خدا،اهل طمع و افزون خواهى است. «یطمع ان ازید»
2- دشمن، به تمام آرزوهایش نمىرسد. «یطمع ان ازید كلاّ...»
3- در برابر توقّعات نابجا، محكم و قاطع برخورد كنید. «یطمع... كلاّ»
4- وقتى عناد و لجاجت در انسان مستقر شود، آیات الهى را تكذیب مىكند. «كان لایاتنا عنیداً»
5 - عناد و لجاجت، سبب زوال نعمت مىشود. «یطمع ان ازید كلا انّه كان لآیاتنا عنیداً»
6- عناد، سبب عذاب طاقتفرساست. «عنیداً سارهقه صعوداً»
7- رفاه و كامیابى غافلانه در دنیا، سختىهاى شدید قیامت را در پى دارد. (آرى هر سرازیرى، گردنهاى را به دنبال دارد) «جعلت له مالاً ممدوداً... سارهقه صعوداً»
8 - دشمن با فكر و برنامه كار مىكند. «انّه فكّر و قدّر».
9- برنامه دشمن، مبارزه با قرآن و آیات الهى است. «كان لایاتنا عنیداً... فكّر و قدّر»
10- هر فكرى ارزش ندارد و هر متفكرى ارزشمند نیست. «انّه فكّر و قدّر فقتل كیف قدّر»
11- توطئه گران بدانند كه آیندگان نیز به آنان نفرین خواهند كرد. «فقتل كیف قدّر»
12- لعن و نفرین بر دشمن، نه تنها جایز، بلكه لازم است. «فقتل كیف قدّر ثمّ قتل كیف قدّر»
13- به كسانى كه با فكر و طرح خود ضربه فرهنگى مىزنند و به رهبران فاسد، باید همواره نفرین كرد. «فقتل كیف قدّر ثمّ قتل كیف قدّر»
14- فكر بد مقدمهاى براى تصمیم خطرناك و نادرست است. (در آیه شریفه به جاى «فقتل كیف فكّر»، دو مرتبه فرمود: «قتل كیف قدّر»)
15- لحظهاى فكر كردن مىتواند مقدمه كار خیر یا كار شر براى مدتهاى طولانى شود. كلمه «فكّر» یكبار و كلمه «قدّر» سه بار تكرار شده است.
16- دشمن از طریق نظارت و ارزیابى، فكر و طرح خود را علیه دین عمق و استمرار مىبخشد. «انّه فكّر و قدّر... ثمّ نظر»
17- از دشمن، انتظار تبسّم و لبخند نداشته باشید. «ثمّ عَبس و بَسر»
18- دشمن براى موفقیّت خود، زمانهاى طولانى را صرف و صبر مىكند. «ثمّ نظر، ثمّ عبس، ثمّ ادبر» (كلمه «ثُمّ» معمولاً در مواردى به كار مىرود كه فاصله زمانى زیادى در كار باشد.)
19- قرآن، حتّى در نظر كافران، كلامى پر جاذبه و سحرآمیز است. «ان هذا الاّ سحر یؤثر»