این یک چیزی است که در قلب همه هست، اختصاص به یکی و دو تا ندارد، هر کسی هر چیزی را برای خودش میخواهد. همه مردم هر چیزی را برای خودشان میخواهند، الاآن هائی که بالاتر از این طبقات هستند وقتیاین طور شد، البته هر کس این طور است، اما در مقام تدبیر امور یک مملکت و در مقام اداره یک مملکت باید همه شماها و همه کسانی که دست اندرکار هستند و همه ملّت بپذیرند آن چیزی را که قوانین، قانون اساسی پذیرفته است، بپذیرند آن چیزی را که مجلس به آن رای میدهد و شورای نگهبان آن را موافق قانون و موافق شرع میداند، باید بپذیرند این ها را. اگر میخواهید که از صحنه بیرونتان نکنند، بپذیرید قانون را نگوئید هی قانون و خودتان خلاف قانون بکنید، بپذیرید قانون را، همه تان روی مرز قانون عمل بکنید و اگر همه روی مرز قانون عمل بکنند، اختلاف دیگر پیش نمیآید. همه اختلافات این است که یک کسیاینجا فرشش را انداخته، یکی هم اینجا فرشش را، اگر این روی فرش خودش بنشیند و آن هم روی فرش خودش بنشیند، دعوا ندارند. اما اگر این پایش را دراز کرد روی او، او پایش را کنار میزند و او هم میخواهد پایش را دراز کند اینجا، دعوا اینجا پیدا میشود دعواهای ما دعوائی نیست که برای خدا باشد این را از گوشتان همه بیرون کنید، همهتان عجیب هستید، همه ما از گوشمان بیرون کنیم که دعوای ما برای خداست، ما برای مصالح اسلام دعوا میکنیم؟ خیر، مساله این حرف ها نیست، من را نمیشود بازی داد، دعوای خود من و شما و همه کسانی که دعوا میکنند همه برای خودشان است. همه میگویند پیش بده برای ما، همه میخواهند تمام این قدرت چیچی، آخر من نمیفهمم چه قدرتی الان در کار هست خوب محمد رضا اگر دنبال این مسائل میرفت، مطلبی بود برای این که یک قدرتی بود، قدرت شیطانی بود، کسی حق نداشت یک کلمه بگوید، اما امروز که بقال سر محله میآید و میگوید که آقای نخست، برادر نخست وزیر اینجا این کار درست نیست، برادر رئیس جمهور این کار درست نیست، این دیگر قدرتی نیست، یک برادری است، یک دسته برادرند، یک دسته شان شانس شان آورده است آنجا نشسته اند، یک دسته بیچاره هم برای این ها سینه میزنند، قدرت نیست که ما حالابرای یک قدرتی بیائیم. این ها تلبیسات ابلیس است که بر ما غلبه کرده است و این تلبیسات ابلیسی را اگر چنانچه مسامحه کنید، شما را به جهنم میفرستد، در همین دنیا هم به تباهی می کشد در همین دنیا ایستاده است این تلبیس نفسانی و این شیطان نفس ایستاده است، تا آنجائی که همه چیز دنیا را به باد فنا بدهد هیتلر حاضر بود تمام بشر از بین برود و خودش در آن قدرت بین همان آلمان باقی باشد، آن نژاد بالاتر و این چیزی که در مغز هیتلر است در مغز همه شما هست خودتان غفلت کردید، در مغز همه این مطلب هست که هم بروند، و من تا نروید سراغ این که یک انصافی در کار باشد، یک توجهی به خدا در کار باشد، یک حسابی در کار باشد که خودتان از خودتان حساب بکشید که من امروز می خواهم چه بکنم، میخواهم همه مملکت ایران را به هم بزنم برای این که من باشم و هیچ کس نباشد، نه، همه باشید و همه هم حفظ کنید مملکت را، همه باشید و همه روی قانون عمل بکنید، قانون اساسی را باز کنید و هر کس مرز و حد خودش را تعیین کند به ملّت هم بگویند به اینکه(74)
بابا ما، قانون اساسی ما برایدولت این را وظیفه کرده است، برای رئیس جمهور این را، برای مجلس این را، برای فرض کنید فلان نفر، برای ارتش این را، برای همه وظیفه معین کرده است، به مردم بگویند وظیفه ما را قانون اساسی که شما رای دادید برایش، وظیفه ما این است در لفظ فقط نباشد و در واقع خلاف، واقعا سر فرود بیاورید به قانون و واقعا سر فرود بیاورید به اسلام لفظ را همه میگویند، شاید شیطان را هم ازش بپرسند می گوید من انقلابی هستم. ج امروز همه انقلابیهستند، امروز همه دلسوز برای ملّت هستند امروز دعوای این که ما همه، ما همه در جنگ هم رفته ایم، و شما دیدید که یک دسته نوشتهاند که ما از اول در جنگ چه بودیم، خوب گفته اند، خوب، من هم میتوانم بگویم من در صف اول جنگ دارم جنگ میکنم ولیاینجا افتادم همین طور باید به حسب واقع، به حسب انصاف، به حسب وجدان، این مردمی که شماها را روی کار آورده اند، این مردم کوچه و محله - عرض میکنم- زاغه هائی که شماها را روی مسند نشانده اند ملاحظه آنها را بکنید و این جمهوری را تضعیفش نکنید بترسید از آن روزی که این مردم بفهمند در باطن ذات شما چیست و یک انفجار حاصل بشود از آن روز بترسید که ممکن است یکیاز ایام اللّه ، خدای نخواسته باز پیدا بشود و آن روز دیگر قضیه این نیست که برگردیم ب22 بهمن قضیه این است که فاتحه همه ما را میخوانند، من از خدای تبارک و تعالی امید این را دارم که به ما عنایت بفرماید و ما را هدایت کند به یک راهی که مرضی اوست و قلم های ما را هدایت کند به یک نوشته هائی که مورد رضای اوست. و زبانهای ما را جاری کند بر یک چیزهائی که مورد رضای اوست والسلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته(75)