تربیت
Tarbiat.Org

تمدن زایی شیعه
اصغر طاهرزاده

رمز بقاء و فنای نسبی تمدن‌ها

سؤال: در مورد رمز و راز نابودی یك تمدن، در یك قاعده‌ی كلی و اساسی فرمودید: هر اندازه یك تمدن از عالم اَحدی فاصله بگیرد، به همان اندازه از بقاء و انسجام فاصله می‌گیرد و به همان اندازه به سقوط و نابودی خود نزدیك می‌شود، حال سؤال ما بر روی واژه‌ی «هر اندازه» است كه می‌فرمایید:«به همان اندازه كه یك تمدن از عالم اَحدی فاصله بگیرد...» مگر یك تمدن، یك مجموعه‌ی غیر قابل تفكیك نیست؟ پس اگر یك تمدن در مقابل عالم اَحدی مسیر استكبار را پیشه كرد، دیگر نابود می‌شود، و نمی‌شود از وجهی در مسیر استكبار باشد و نابود شود و از وجهی دیگر حالت استكباری نداشته باشد و باقی بماند، مثلاً طوری باشد که به جهت ظلم بر مردم نابودی‌اش شدید شود ولی به جهت هوس‌زدگیِ مردمش نابودی و سقوطش شدید نباشد، آیا چنین چیزی ممکن است؟
جواب: عنایت داشته باشید همان طور كه نزدیكی به اَحد، تشكیكی و دارای شدت و ضعف است، دوری از عالم اَحدی نیز تشكیكی است، حتی ملتی كه ما معتقدیم در حال حاضر در شرایط نزدیك به عالم اَحدی است- مثل نظام جمهوری اسلامی ایران- این نزدیكی خیلی فرق می‌كند با آن نزدیكی كه معتقدیم با ظهور مقدس حضرت مهدی(عج) محقق می‌شود، مقابل این نزدیكی، دوری از عالم اَحدی نیز همین‌طور است، و لذا ملتی كه اساس بودنش استكبار است، با ملتی كه ناچاراً گرفتار فرهنگ استكباری شده، در یك سرنوشت قرار ندارند.
اما این‌كه ملاك مستكبر بودن یك تمدن چیست و شدت و ضعف مستكبر بودنِ یك تمدن را از كجا تشخیص دهیم، با بودن «شریعت الهی» این تشخیص بسیار آسان و كاربردی است؛ چون عنایت داشته باشید شریعت و دین آمده است تا جنبه‌ی عبودیت انسان‌ها را به آن‌ها متذكر شود و شرایط متعالی‌شدن آن‌ها را فراهم كند، تا قلب‌ها متوجه حق شوند و اعمالی مناسب حقیقتِ بندگی انجام دهند و بهره‌های فراوان این بندگی را نصیب خود نمایند. حال یك تمدن هر اندازه از عالَم بندگی فاصله گرفت، به همان اندازه گرفتار روحیه‌ی استكباری می‌شود و در مقابل پروردگار عالم می‌ایستد.
در حال حاضر؛ فرهنگ غربی آنچنان به دستورات الهی پشت كرده است كه همجنس‌بازی و فمینیسم، به عنوان یك ارزش مقابل نظام خانواده می‌ایستد و در حذف‌كردن هرچه بیشتر نظام الهی تأكید دارد، و این غیر از آن است كه در طول تاریخ بدی و كفر به عنوان رگه‌های انحراف در اجتماعات وجود داشته است. در فرهنگ غربی تأكید بر فساد می‌شود و این‌که چگونه دین و دینداری به حاشیه برود و عملاً در این فرهنگ سعی بر مقابله با نظام اَحدی است و بر این اساس است كه جایی برای بقاء این تمدن نمانده است، چون به جنگ دستوراتی آمده است كه حضرت اَحد از طریق انبیاء برای بشر آورده. حال وقتی حضرت اَحد عین بقاء است، هر جریانی به هر اندازه که مقابل بقاء باشد در فنا است، و با توجه به تشكیكی‌بودن فناء، فرهنگ غرب در پایین‌ترین درجه از بقاء قرار دارد و قواعد محكم تفكر توحیدی شاهد بر این ادعا می‌باشد.