تربیت
Tarbiat.Org

تمدن زایی شیعه
اصغر طاهرزاده

تشکیکی بودن حقیقت نظام اسلامی

سؤال: وقتی بپذیریم حقیقت همواره در عالم فعّال است، چه در حضور و منهای ظهور، و چه در حضورِ همراه با ظهور، چرا باید بپذیریم نظام اسلامی یك حقیقت است؟
جواب: دوباره تئوری علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» را مروركنید؛ فرمود: ذات بشر بالطبع نیاز به اجتماع دارد وگرنه بعضی از استعدادهایش تعطیل‌می‌شود، پس نیاز به اجتماع در طبع بشر هست، از طرفی در اجتماع بشری و در شرایط عادی، به جهت اصل استخدام، از تزاحمِ منافع و در نتیجه استثمار افراد توسط افراد گریزی نیست. پس در عین این‌كه بشر اجتماع و حكومت می‌خواهد، آن حكومت، باید دارای قوانینی باشد كه همه‌ی ابعاد انسان را هدایت كند تا نه‌تنها انسان‌ها توسط انسان‌های دیگر استثمار نشوند بلکه بستر تعالی بشر را نیز فراهم کند و چنین قوانینی باید از طرف خدا باشد، و همچنان كه عرض شد چون آنچه بر این اساس از طرف خدا می‌‌آید یك هویت و شخصیت خاصی دارد، لذا می گوییم قاعده‌ی اداره‌ی جامعه‌ی بشری یك حقیقت است و در این راستا است که عرض می‌شود حكومت اسلامی به معنی واقعی آن یك حقیقت است. علاوه بر این، اصل «غدیر» یك حقیقت الهی است و حكومت اسلامی جلوه و ظهوری از آن حقیقت است و لذا به اعتبار حقیقت غدیر، حكومت اسلامی نیز یك حقیقت است و نیز به اعتبار حاكمیت امام‌زمان(عج) در آخرالزمان و این‌كه آن حقیقت یا آن فرج حتمی‌الوقوع است و یك سنت لا یتغیّر است، انقلاب اسلامی كه مقدمه و مطلع آن حقیقت است نیز دارای حقیقت می‌شود.
سؤال: با توجّه به این‌كه حقایق مَقُول به تشكیك هستند و شدت و ضعف می‌پذیرند آیا می‌توان گفت ظهور حكومت اسلامی تشكیكی است و در ظهور خود شدت و ضعف می‌پذیرد، یعنی در بعضی از زمان‌ها حقیقت حكومت اسلامی ظهور بیشتری دارد و در بعضی از زمان‌ها ظهور كمتری؟
جواب: بلی؛ این سؤال موجب ورود به معارف خوبی در مورد نظام سیاسی اسلام می‌شود و واقعاً اگر متوجّه شویم حقیقت تمدن اسلامی و حكومت اسلامی تشكیكی است بسیاری از مسائل در ابعاد گوناگون برایمان روشن می‌گردد، هم ‌معنی آینده‌ی جهان را می‌فهمیم و هم ‌جایگاه امروزین خودمان را در حال حاضر می‌شناسیم كه چقدر می‌توانیم در آینده نقش داشته باشیم. ابتدا باید «تشكیك» را معنی كنیم، «تشكیك» یعنی وقتی موضوعی جنبه‌ی وجودی داشت و اعتباری نبود، آن موضوع گاهی ظهورش شدید و گاهی ضعیف است؛ و اساساً حقیقت، از آن جهت که وجودی است و نه ماهیتی، ظهورش كم و یا زیاد می‌شود، زیرا وجود و حقیقت، مَقُول به تشكیك است، از یک طرف دارای جنبه‌ی مطلق و نهایی است و از طرف دیگر تجلیاتی دارد که نسبت به مرتبه‌ی مادون خود شدید و نسبت به مرتبه‌ی مافوق خود ضعیف‌اند. مثل نور كه در عین نوربودن، شدت و ضعف برمی‌دارد. وقتی حكومت اسلامی یك حقیقت است، مثل حکومت پهلوی یا قاجار بحث از وجود و عدم آن معنی ندارد تا بگوییم به‌وجود آمده و ممكن است نابود شود، بلكه بحث از ظهور و خفای آن خواهد بود كه باید تلاش ‌شود ظهورش شدیدتر شود تا به آن ظهور نهایی برسد. ما معتقدیم در زمان «شهیدرجایی» ظهور نور حكومت اسلامی شدیدتر بود و در دوره‌ی دولت سازندگی و دولت اصلاحات یك مقدار در خفا رفت و باز در دولت بعدی در ظهور بیشتر قرار گرفت، ولی چون یك حقیقت است، هیچ‌وقت از بین ‌نمی‌رود و با همین دید باید ظهور حضرت حجّت(عج) را نگاه كنید كه ظهور نهایی حاكمیت حق با ظهور مقدس آن امام‌ معصوم(ع) كه سرّ اولیاء‌اند، عملی می‌شود و در همین راستاست كه امام‌خمینی«رحمة‌الله‌علیه» در رابطه با حكومت اسلامی می‌فرمایند: إن‌شاء‌الله صاحب این انقلاب می‌آید و ما آن را به او تحویل می‌دهیم.
سؤال: اجازه دهید سؤال قبلی را برای جواب جامع‌تر با توجه به صحبت‌های انجام شده دوباره تكرار كنیم كه؛ ظهور حقیقت حكومت اسلامی به چیست؟ به «قوانین حق» و یا به «رهبری آگاه به نظر معصوم» و یا به «مسئولینی دلسوز، فعّال و اسلام‌شناس» و یا به «مردمی كه پشتوانة این اركان هستند»؟
جواب: همان طور که عرض شد ظهور حقیقت حکومت اسلامی به وجود همه‌ی مواردی است که ذکر فرمودید و هر چه این‌ها بهتر محقّق شوند حقیقت حكومت اسلامی بیشتر ظهور می‌یابد و درنتیجه از میوه‌ی سیر تاریخی تمدن انبیا بیشتر استفاده ‌می‌كنیم و نیز در اثر ظهور بیشتر آن حقیقت، فروپاشی تمدن‌های غیرتوحیدی زودتر تحقق می‌یابد و زمینه‌ی ظهور تمدن اسلامی بهتر فراهم می‌شود.