سؤال: منشأ یك تمدن چیست؟ آیا منشأ یك تمدن، تنها فرهنگ است و یا تا آن فرهنگ به ساختن علم و ابزارهای هماهنگ با اهداف آن تمدن دست نزند، تمدن نام نمیگیرد؟
جواب: همانطور كه تا حدّی بحث شد؛ هر تمدنی بر این اساس بهوجودآمده كه انسانها بتوانند براساس فکر و برنامهای در كنار همدیگر، زندگی راحتتری تشکیل بدهند و در رسیدن به كمالات مطلوبی که برای خود ترسیم کردهاند احساس خلأ نكنند و مسلم برای رسیدن به اهداف مورد نظر، كار آن تمدن به ساختن ابزار مورد نیازش كشیده میشود و ابزار مورد نیازش را میسازد، بر این اساس باید گفت: ابزارسازی جزء لاینفک هر تمدنی است و هر تمدنی براساس اهدافی که برای خود تعریف کرده ابزار مناسب زندگی مردم خود را طراحی میکند. در ابتدا تأکید باید کرد كه اگر در جامعه قوانین صحیح الهی در میان نباشد زندگی به نتیجه نمیرسد، ولی باید توجه داشت که قوانین الهی به نوعی از زندگی اشاره دارد كه برای تحقّق آن باید روابط خاصی بین انسانها حاكم شود و بالتبع ابزارهای مخصوص آن زندگی ساخته میشود، همانطور كه غرب ابزار خاص مورد نظرش را ساخت، ولی چون نوع زندگی كه دنبال میكرد غلط بود، درست وقتی كه ابزارها به فعلیت رسیدند و توانست صورت ظاهری آن زندگی آرمانی را محقق كند، با چیزی روبهرو شد كه آن را نمیخواست، ابزارها و تكنیك پیشرفته اهداف آن زندگی را فعلیت بخشیدند ولی چون آن زندگی جوابگوی همة ابعاد بشر نبود، در اوج تكامل ابزارها، بشر غربی با بنبست روبهرو شد.
فرهنگ؛ آداب و رسومی است كه انسانها برای اهدافی كه دنبال میكنند برای خود تدوین كردهاند، مثلاً همین كه «چرا باید پشت چراغخطر توقف کرد یا چرا باید از طرف راست جاده حرکت کرد و چرا باید به دیگران سلام كرد؟» اینها فرهنگی است كه تمدن در درون خود ساخته است و در همین راستا تکنیک مورد نظر خود را نیز میسازد. حال میخواهیم بگوییم اگر فرهنگ، ریشه در معنویت و عبودیت نداشتهباشد تا نفس امّاره را کنترل کند، ابزارهایی هم كه میسازد، ابزارهایی در جهت ارضای نفس امّاره است. آن چه باید با دقت دنبال شود این نکته است که هر تمدنی ابزار مخصوص به خودش را میسازد تا به اهدافی که برای خود تعریف کرده برسد.
این كه بزرگان ما در گذشته، عالَم دینی داشتهاند و زندگی مخصوص به عالَم خودشان را با همهی ابزارهای لازمهاش ساختهاند، نكتهی قابل توجّهی است، آنها عالَمشان بر اساس آن تمدنی بوده است كه پذیرفته بودند و بر اساس همان تمدن و بر اساس همان عالَم نوع زندگی و وسایل آن را ساختهاند، به قدری آن عالم به فطرت انسان نزدیک است که با این همه پیشرفت تکنیکی هنوز عالَم آنها برای ما بسیار مطلوب است ولی عالَمی که فرهنگ مدرنیته آورده برایمان قابل پذیرش نیست؟! علتش آن است که عالَم آنها متذكر عالَم قدس است، چیزی که هر کس در فطرت خود طالب آن است. ما امروز گرفتار تمدنی هستیم كه حجاب عالم قدس و عالم معهود ماست و لذا به عمق جانمان كه توجّه كنیم از این تمدن متنفریم، هر چند جوابگوی نفس امّارهی ماست و از این جهت از آن خوشمان میآید.