تربیت
Tarbiat.Org

تمدن زایی شیعه
اصغر طاهرزاده

لطافت تعامل با طبیعت

سؤال: در جلسه‌ی قبل فرمودید؛ «در رابطه با طبیعت یا بر اساس روحیه دینی برخورد می‌كنیم، و یا بر اساس روح انسانی و فطری، و یا بر اساس نفس امّاره» حال سؤال ما این است مگر نه این‌كه هر تعاملی بر اساس میلی است، و مگر نه این‌كه هر میلی یا الهی است و یا شیطانی، پس برخورد انسانی و فطری دیگر نداریم، بلكه برخورد فطری با طبیعت به همان برخورد دینی برگشت می‌كند.
جواب: از نظر تئوری فرمایش شما درست است ولی در صحنه‌ی بررسی میدانی بعضاً مشاهده می‌كنیم ملت‌ها طبق آداب و رسومی با طبیعت تعامل می‌كنند كه دین خاصی به آن‌ها گوشزد نكرده است، ولی با این حال تعامل آن‌ها حکایت از آگاهی‌های عمیقی نسبت به روح طبیعت دارد، این حكایت از شعور باطنی آن‌ها دارد. این نحوه‌ی تعامل خاص را كه شما در ایرانی‌ها و یا در چینی‌ها و حتی در سرخ‌پوستان بومی آمریكا ملاحظه می‌كنید این نوع انسان‌ها به كمك جنبه‌های روحانی خود به این شعور رسیده‌اند. این نوع برخورد، به خودی خود حکایت از یك نوع روحانیتی می‌كند كه در برخورد با طبیعت بین انسان‌ها با طبیعت حاكم است. همین‌طور كه شما از طریق عبادات به دنبال یك نوع خلوص معنوی بین خود و خدا هستید و حرام و حلال خدا را رعایت می‌كنید تا نسبت به دستورات خداوند حرمت‌ نگه داشته باشید، شعور روحانی هركس اقتضا می‌كند که با آیت خاص الهی یعنی طبیعت حرمت نگهدارد و این عمل را در فضای خلوص معنوی انجام می‌دهد و مسلّم یك انسان دینی كه بر اساس دستورات دین، فطرت خود را بیدار نگه داشته، پیام فطرت را به خوبی رعایت می‌كند و در این راستا خود را با بقیه‌ی ملل كه نسبت به طبیعت حرمت قائل‌اند، در یك عالَم احساس می‌كند.
اقتضای فطرت هر انسانی آن است که جایگاه محیط زیست را رعایت کند و لذا آن مواردی را هم كه دین به طور مشخص دستور نداده فطرت متذكر می‌شود، كافی است ما از طریق دین، فطرت را بیدار نگه داریم در آن صورت به خودی خود متوجه‌ی مصداق‌های موضوع می‌شویم. شخصی در عین این‌كه مشغول وضو گرفتن بود از حضرت امام خمینی«رحمة‌الله‌علیه» سؤالی كرد. امام با حالت عتاب فرمودند: «اول شیر آب را ببند بعد سؤال كن!» چون یك روح سالم نمی‌تواند تحمل كند آب زلال به راحتی در فاضلاب برود و تبدیل به فاضلاب شود، این را لازم نیست ما در احكام اسلام پیدا كنیم، هر فطرت بیداری متوجه‌ی زشتی این كار و ظلمی كه از آن طریق به انسان‌‌ها إعمال می‌گردد، می‌شود. اگر در احوالات طلبه‌های متدین دقت بفرمایید یك روحیه‌ی قناعت و دوری از اسراف و ریخت و پاش در آن‌ها می‌یابید، این روحیه به جهت شعوری است كه قلب و فطرت آن‌ها به آن‌ها گوشزد می‌كند، مبنی بر این‌كه طبیعت ظرفیت اسراف ندارد و از طریق اسراف، طبیعت از وظیفه‌ی اصلی خود باز می‌ماند و رابطه‌اش با انسان‌ها مختل می‌شود. این طور نیست كه ملل مختلف دنیا همگی این نوع تعامل با طبیعت را بر اساس دستورات مشخص دین انجام دهند، بلكه جنبه‌ی روحانی جان انسان، متذكر انسان می‌شود، روحیه‌ای كه متوجه ابعاد لطیف و روحانی طبیعت است در همه‌ی ملت‌ها هست و منجر به تعامل لطیفی با طبیعت شده است.