تربیت
Tarbiat.Org

تمدن زایی شیعه
اصغر طاهرزاده

انقلاب اسلامی و جواب‌گویی به فطرت‌ها

سؤال: در حال حاضر آنچه به ظاهر به چشم می‌خورد، بخش عظیمی از جامعه دارند از معنویت دورمی‌شوند، و دستگاه‌های رسانه‌‌‌ای هم چون در فضای فرهنگ غربی تنفس می‌كنند، دست به دست هم داده‌اند و فرهنگی را به مردم القاء می‌کنند که نسبت به دین بی‌تفاوت باشند و گرایش به زندگی معنوی مورد غفلت قرار گیرد، علتش هم آن است که -آن طور که شایسته است زندگی دینی را نمی‌شناسند- سینما و تلویزیون ما در بسیاری موارد پوچ و پوچ‌کننده است و انسان‌های پوچ را به خود جلب ‌می‌کند و روز به ‌روز پوچ‌ترشان‌ می‌نماید، در حدّی که احساس می‌شود بعضی از فیلم‌ها رواج بی‌دینی است. نهایتاً می‌توان گفت: سینمای امروز انعکاس پوچی بشریت است، و به تربیتی رسیده‌اند كه عموماً با انقلابی که به‌تعبیر شما همه‌ی حیات و نشاط بشر در گرو آن است، سر ناسازگاری دارند. حال با این وضع كه متأسفانه در بستر حاكمیت انقلاب اسلامی جریان دارد، از کجا بفهمیم که این انقلاب ظهور همان حقیقت است و به آن سو در حركت است؟
جواب: انقلاب اسلامی از جهت ساختار و اهدافی که در خود دارد، آن حقیقتی است که در دل خود آرمان‌های انبیاء را پیشنهاد می‌کند، و از این جهت هیچ نقصی ندارد. از طرفی انقلاب در كلّیت خود توان دفع غیر را دارد، چون انقلابی است بر مبنای فرهنگ اهل‌البیت( که رویکردشان به آسمان معنویت است و نه انقلابی بر مبنای روش سقیفه که رویکردش به دنیا است و در دل آن به راحتی جریان نفاق جای می‌گیرد. حال که انقلاب اسلامی به جهت روح توحیدی‌اش قدرت دفع غیر را دارد، کم و زیاد بودنِ افرادی که از انقلاب فاصله می‌گیرند نقشی در حقّانیت آن ندارد که شما به‌خاطر بی‌دین‌شدن عدّه‌ای فکرکنید انقلاب از حقّانیت افتاده ‌است. امیرالمؤمنین(ع) در راستای همین موضوع است كه می‌فرمایند: «لا تَسْتَوْحِشُوا فِی طَریقِ الْهُدَی لِقِلَّةِ اَهْلِه» یعنی؛ در راه هدایت از كمی رهروان مهراسید. آری به ظهورآوردن حقیقت انقلاب به همّت مردم است، اما حقّانیتش به خودش است. همچنان‌که علی(ع) آنچنان پاک بود که خیلی‌ها از جمله طلحه و زبیر و عقیل برادر حضرت، به‌جهت پاکیِ حضرت، «غیر» حساب ‌‌شدند. ما باید شاکر وجود انقلابی باشیم که می‌تواند به خوبی جریان‌های غیر الهی را که در درون آن لانه کرده بودند، دفع کند. از طرفی این‌طور هم نیست که این انقلاب طرفداران ناب و حكیم نداشته ‌باشد و رویش‌های آن بیشتر از ریزش‌هایش نباشد، و یا همه‌ی معترضین، به کلِّ نظام و انقلاب اسلامی معترض ‌باشند؛ این نظام در عین آن که طرفدار فراوان و فهمیده‌ای دارد بسیاری از معترضینش، به کلِّ نظام معترض نیستند، بلکه با بی‌عدالتی‌های درون آن مخالف‌اند که ما هم مخالف‌ایم. در هر صورت اوّلاً؛ یك قاعده داشته باشید كه حقّانیت و حقیقت هر فکر و مکتبی به كم و زیاد بودن طرفداران آن نیست، ثانیاً؛ حاكمیت آن حقیقت در شرایط مساعد - وقتی‌كه بحران‌ تمدن غرب هرچه بیشتر آشكار شد- به خوبی عملی است. آری؛ یكی از اركان‌های نظام اسلامی مردم‌اند. شما وقتی می‌گویید «حكومت اسلامی»، اگر واقعاً هدف حكومت اسلامی برای جواب‌گویی به نیازهای مادی و معنوی مردم نباشد مگر ممکن است از آن دفاع ‌كنند؟! پیامبر(ص) آمده‌اند كه این مردم را نجات ‌بدهند. مگر می‌شود حكومت پشتوانه‌ی مردمی نداشته ‌باشد و بماند و ثمر بدهد؟! به پیامبر(ص) سنگ ‌می‌زدند، بعد حضرت دعا می‌كرد كه: خدایا! این‌ها را عذاب ‌نكن، این‌ها را هدایت ‌كن. شما تاریخ را بخوانید؛ حضرت رسول‌اكرم(ص) گریه ‌می‌كردند كه خدایا! اگر این‌ها بدی می‌کنند، غافل‌اند. از خدا می‌خواستند مردمی كه آن حضرت را اذیت ‌می‌كنند عقاب ‌نكند، هدایت کند! حالا این مردم وقتی می‌فهمند حضرت رسول‌اكرم(ص) برای چه آمده و چه هدفی دارد، آیا به طرف رسول‌خدا(ص)، برنمی‌گردند؟! در زمان رحلت امام خمینی«رحمةالله‌علیه» انصافاً چه كسی از این ملت بود که گریه ‌نكند؟!
این نشان می‌دهد كه انقلاب اسلامی متذكر بُعدی از ابعاد انسان‌هاست كه همواره در كنار آن‌ها است و آن یک امر فطری است و لذا با ظاهر حركات و گفتار مردم نمی‌شود نسبت به موضع‌گیری آن‌ها در رابطه با انقلاب اسلامی قضاوت کرد، روی همین حساب است كه رادیوهای بیگانه می‌گویند: مردم ایران قابل پیش‌بینی نیستند، چون آمار می‌گیرند كه 80 درصد در انتخابات شركت نمی‌كنند بعضاً هم از زبان خود مردم آن آمارها را تهیه می‌كنند ولی نظام اسلامی چون بُعد فطری آن‌ها را مورد خطاب قرار می‌دهد در مراحل حساس بر اساس فطرتشان تصمیم می‌گیرند و به همین جهت هم محل‌های رأی‌گیری بعد از ظهرهای روز انتخابات شلوغ‌تر می‌شود، چون بالأخره مردم به خود می‌آیند و از دست شیطان در می‌روند و می‌آیند رأی خود را می‌دهند، تا یك نحوه وفاداری نسبت به نظام اسلامی را که انعکاسی از فطرت آن‌هاست اعلام كنند.
انصافاً مردم به جهت مشكلاتی كه دشمنان انقلاب ایجاد كرده‌اند، در راه انقلاب اسلامی خیلی اذیت ‌شدند، اما بالأخره در درون خود انقلاب را دوست‌ دارند و نسبت به آن احساس نزدیکی می‌کنند.
این تازه در رابطه با «انتخابات» است كه به یك نحو به نظام مربوط است، مردم «اصل نظام» را خیلی محكم‌تر از آن چه دشمن در تصور خود دارد، قبول‌دارند. بنده در دفتر مراكزی كه تدریس می‌كنم با عدّه‌ای از همكاران كه دور هم نشسته‌ایم این را تجربه کرده‌ام، می‌بینیم در موضع‌گیری‌های سیاسی كاملاً ضد انقلاب‌اند، به راحتی هر چه حرف ضد انقلابی است می‌زنند، وقتی كه خوب حرف‌هایشان را می‌زنند بعد آخرش می‌گویند البته ما اصل نظام را قبول ‌داریم! ما تعجب ‌می‌كنیم! که این‌ها از اصل نظام چه چیز باقی گذاشته‌اند كه قبول ‌دارند، اصل نظام آن روح اسلامیتی است که فطرت آن‌ها به آن گرایش دارد.