تربیت
Tarbiat.Org

تمدن زایی شیعه
اصغر طاهرزاده

اسلام امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه»؛ راه برون‌رفت از فرهنگ غرب

سؤال: آنچه برای ما با توجه به سخنان شما مسئله شده این مطلب است كه از یك طرف باید به غرب و تمام مظاهر آن كه سراسر متذكر نفس امّاره است پشت كرد، از طرف دیگر با این دست خالی نمی توانیم از خود شروع كنیم، پس باید راه میانه‌ای را پیدا كرد، حال با توجه به این‌كه در راه میانه از گرفتارشدن به فرهنگ غربی نیز گریزی نیست، پس به كجا خواهیم رسید؟!
جواب: البته همانطور که خودتان اشاره‌کردید، «عملاً»، و نه عقلاً؛ ما در دورانِ گذار تحت‌تأثیر فرهنگ غرب خواهیم بود، چون عقلاً چنین است که اگر میل‌مان کاملاً اسلامی باشد غربی نمی‌شویم، اما عملاً چنین است که جامعه میلش کاملاً اسلامی نیست، پس عملاً در دوران گذار از این که تحت‌تأثیر غرب قرار می‌گیریم گریزی نیست. درنتیجه جامعه‌ی ما هر قدر که میلش اسلامی‌تر باشد، در دوران گذار تأثیر کمتری از فرهنگ و ابزار غرب می‌پذیرد. عمده‌ی كار ما آن است كه فیلترهایی داشته باشیم كه نگذاریم روح غربی بر روح اسلامی ملت ما غلبه‌کند و این كار با معرفی اسلامی كه امام خمینی«رحمة‌الله‌علیه» نشان دادند ممكن است، و اگر توانستیم اسلام را از منظری كه ایشان نشان دادند به مردم بنمایانیم، عملاً تکلیف میل‌هایمان را روشن‌کرده‌ایم. خیلی فرق است بین این که کسی توجه‌اش به عالم قدس و وحدانیت باشد و کسی که اصلاً وحدانیت و معنویت را گم‌کرده‌است! این که می‌بینید در شرایط كنونی جوانان ما نمی‌توانند از این جهنم خود را بیرون بکشند، چون واقعاً نمی‌دانند باید چه کارکنند؛ تکلیف خودشان را آن جایی که باید با غرب یکسره کنند، گم‌ کرده‌اند. نه این که این جدایی را نخواهند. بسیار اتفاق افتاده است جوانانی كه به ظاهر فرهنگ غرب را پذیرفته‌اند، وقتی بستر دینی را شناختند و توانستند تحلیل درستی از آن داشته باشد، با شوق تمام به زندگی دینی روی می‌آورند و گمشده‌شان را در این نوع زندگی می‌خواهند پیدا كنند. ما هنوز نتوانسته‌ایم حرفمان را به نحو درست و قابل تصور به جوانانمان برسانیم؛ آن چیزی را که از طریق امام خمینی«رحمة‌الله‌علیه» در قرن حاضر در دین پیدا کرده‌ایم، نتوانسته‌ایم درست به این نسل انتقال دهیم. معلوم است كه عموم جوانان ما روحشان، روح طالب معنویت است، ولی سخت گرفتار تبلیغات و دروغ‌های دشمن هستند، اگر ما تلاش كنیم كه به نحو درست و آرام‌آرام حر‌فمان را به آن‌ها برسانیم و گمشده‌شان را نشانشان بدهیم، حتماً میل تحقق تمدن اسلامی كه در واقع شرایط جواب‌گویی به میل فطری است، در آن‌ها رشد می‌كند. خدا به آن‌ها کمک ‌می‌کند تا بفهمند شرایطی را كه فعلاً در آن افتاده‌اند نمی‌خواهند، این همه اعتراض به حركات آمریكا - به‌خصوص در جوانان دنیا، و بالأخص در جوانان كشورهای اسلامی- نشان آن است كه میل‌های این‌ جوانان در جستجوی راه دیگری است ولی آن را نمی‌شناسند و آروزهای خود را عملی نمی‌دانند. ما از طریق انقلاب اسلامی داریم به جهانِ طالب زندگی صحیح و سعادتمندانه می‌گوییم میل خود را باید به سوی عالم قدس سیر بدهید. بشر عالم قدس را گم ‌کرده‌ است و وقتی هم بخواهد تصور كند كه میل خود را از تمدن غربی بکَند، سرگردان می‌شود، لذا می‌گوید: «پس بگذار همین كه هست را داشته‌ باشم». اگر می‌بینید انعکاس تنفّر از حركات دولت آمریكا در دنیا اینقدر وسیع است، به‌جهت این است که میل گذار از وضع موجود در آن‌ها پدید آمده است ولی نمی‌دانند این میل را چه کار بکنند و به کدام سمت و سو جهت دهند! طرح «عالَمِ انسان دینی»، به او كمك می‌كند که بفهمد میلش را به کجا باید سوق دهد.(119) فکر نکنید این کار مشکلی است، همین که فهمید میلش را به کجا باید سوق دهد، تکلیفش را با تکنولوژی غرب یکسره می‌کند.
این‌كه انسان جایگاه فرهنگ مدرنیته و تكنولوژی مربوط به آن فرهنگ را درست بشناسد، نكته‌ی بسیار ارزشمندی است، چون در آن صورت تكلیف خود را نسبت به حال و آینده‌ی آن فرهنگ و تكنولوژی مربوط به آن می‌شناسد. افراد متدین عموماً احساسا‌تشان نسبت به اشكالات غرب تحریک می‌شود؛ اما نمی‌توانند تکلیف خود را با آن فرهنگ معلوم‌ ‌کنند، زیرا بعضی از نویسندگان که باید از جهت فکری مردم را راهنمایی کنند در راستای عبور از غرب قلم نزده‌اند و مخاطبان خود را در این امر به فكر وارد ننموده‌اند. حال اگر افرادی كه به دنبال كتب مذهبی هستند به جهت عدم طرح موضوعِ جایگاه فلسفی فرهنگ مدرنیته، توسط آن نویسندگان با این مسئله روبه‌رو نشوند، نمی‌توانند جایگاه فرهنگ مدرنیته را در آینده‌ی جهان بشناسند. حضرت امام‌خمینی«رحمة‌الله‌علیه» به صورت كاملاً روشن و علامه‌ی‌‌ طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» به نحو ظریف، تكلیف ما را نسبت به غرب معلوم می‌كنند كه بنده؛ در نوشتار «تئوری اداره‌ی جهان بشری از دیدگاه علامه‌ طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» و کتاب «خطر مادی شدن دین» نظرات علامه را شرح كرده‌ام و سخنرانی‌های امام«رحمة‌الله‌علیه» پُر است از روح و روحیه‌ی عبور از غرب که در جلسات قبل اشاره‌ی مختصری به آن‌ها شد.
به این نكته باید عنایت داشته باشید كه متفكرانی كه پروای آینده دارند و می‌دانند ریشه‌های پایداری وضع موجود خشكیده است، همواره چشم به راه‌اند و بعضاً در حركات عادی مردم آثار بحران را لمس می‌كنند، آن كس كه منتظر است حادثه‌ی مهمی رخ دهد، به همه‌چیز با نگاه دیگری می‌نگرد تا پیش‌آمد بزرگ عصر را كه اثرش در همه جا ظاهر است، ببیند. گاهی آن چه را فكر می‌كنیم در پشت خانه است و هنوز وارد خانه نشده، در خانه وارد شده است، باید ورود آن را باور كنیم و اگر چیز مباركی است در تحقق آن تلاش كنیم. آیا تمام شرایط برای استقبال از تمدن اسلامی به قرائتی كه اهل‌البیت پیامبر(ع) ارائه می‌دهند، آماده نیست؟! غفلت نکنیم که در كجای تاریخ هستیم. چرا بعضی از گویندگان و نویسندگان مذهبیِ ما در مورد نقد فرهنگ غرب و جایگزینی تمدن اسلامی آن‌طور كه باید و شاید عمل نمی‌كنند؟ آن‌وقت گله دارند که مردم دیگر كتاب‌خوان نیستند و به جلسات مذهبی علاقه نشان نمی‌دهند! كدام كتاب را بخوانند؟! گوینده‌ای كه هنوز خودش افق تاریخ خود را نمی‌بیند، چه چیزی را می‌تواند به شنونده‌ی خود نشان دهد؟!