تربیت
Tarbiat.Org

تمدن زایی شیعه
اصغر طاهرزاده

جایگاه‌ صحیح‌ خیال ‌در تمدن‌ اسلامی

سؤال: جایگاه «توهّم» و «خیال» در تمدن اسلامی کجاست؟
جواب: حتماً متوجه‌اید كه انسان‌ها زندگی‌شان را با خیال شکل ‌می‌دهند. زندگی را با فرهنگ یا دینی كه نقطه‌ی تعلق آن‌ها است شروع ‌می‌کنند، سپس بر اساس خیال خود آن زندگی را در بیرون از ذهن خود دنبال می‌كنند.
همیشه تمدن‌ها را فرهنگ یا باوری كه مورد تعلق انسان است می‌سازد. یک فکر و فرهنگی برای شکل‌دادن زندگی، در ذهن‌ها جای خود را باز می‌کند سپس انسان‌ها برای به فعلیت آوردن آن فکر و فرهنگ، تمدنی را شكل می‌دهند. با توجه به این امر «تمدن» چیزی نیست جز صورت آن فکر و فرهنگ که ابتدا در خیال انسان‌ها شکل داده شده و سپس جهت تحقق آن در خارج از ذهن برای آن برنامه‌ریزی می‌کنند. خیابان‌ها، معماری شهر‌ها، آداب‌و رسوم، همه ‌و همه بر اساس صورت ذهنی آن فکر و فرهنگی است که انسان‌ها پذیرفته‌اند و قبل از ظهور آن در بیرون، فرهنگ و فکر و تعلقات قلبی و دینی انسان‌ها بنیاد آن نوع زندگی بوده ‌است.
این باید برای عزیزان روشن باشد که انسان‌ها بر اساس فرهنگ و تعلق قلبی که دنبال می‌کنند تمدن خود را می‌سازند تا بتوانند با صورت ملموس آن فکر مرتبط باشند، می‌ماند که ما فعلاً هنوز نتوانسته‌ایم بستری فراهم کنیم که براساس تعلق قلبی خود تمدن‌مان را شکل دهیم، زیرا هجوم تمدن غربی فرصت بسترسازی آن را به ما نداده و عزم جدّی برای مقابله با فرهنگی که رقیب فرهنگ ما است ظهور نکرده تا قد عَلَم كنیم و فرهنگ رقیب را به حاشیه برانیم، زیرا تصور می‌کنیم می‌توانیم در کنار تمدن غربی زندگی خود را ادامه دهیم ولی اگر به این آگاهی برسیم که در چنین وضعی هر روز داریم از زندگی خود عقب می‌افتیم شروع می‌کنیم و تمدن آینده‌ی جهان را می‌سازیم. دستور رهبری بارها این بوده ‌است که ساختمان‌ها را اسلامی بسازید، مساجدِ بین راه‌ها را اسلامی بسازید، ولی فهم این حرف در حال حاضر برای عموم افراد مشکل است؛ چون افراد نمی‌دانند باید به دنبال چگونه عالَمی باشند که ساختمان‌های اسلامی جواب‌گوی آن عالَم است. ولی با این همه مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» باید دائماً تذکر دهند تا آرام‌آرام ذهن‌ها مسئله را پیدا كند. ما که نمی‌توانیم به‌جهت این‌که طرف نمی‌فهمد سکوت‌ کنیم؛ ما حرف‌مان را می‌زنیم، آرام‌آرام معنی و مفهوم آن حرف در فرهنگ عمومی جا باز می‌کند. پس روشن شد که در ذات تمام فرهنگ‌ها ساختن تمدنی مطابق آن فکر و فرهنگ نهفته است.
مطابق بحث فوق برای واردشدن در دنیای دینی، باید صورت‌های ذهنی، متأثر از دین باشد و مطلوب خود را در مناسباتی قرار دهد که صورت‌های ذهنی دینی را جواب‌گو باشد. وقتی متوجه شدیم روح تکنولوژی غربی ما را از عالَم دینی خود خارج می‌کند و گرفتار خیالات آشفته می‌نماید و آرامش زندگی دینی در آن‌ها به حاشیه می‌رود، آنگاه مطابق صورت ذهنی خود که با عالَم دینی هماهنگ است زندگی‌ها را شکل می‌دهیم. تا وقتی متوجه جایگاه صورت های ذهنی دینی نشویم، زندگی دینی را شروع‌ نکرده‌ایم. زندگی دینی، غیر از تفكر دینی انتزاعیِ موجود در كلاس و مدرسه است، زندگی در رابطه با عالَم و آدم شکل می‌گیرد و اگر ما تصور صحیحی از عالمِ خارج از ذهن خود نداشته باشیم، نمی‌توانیم درست زندگی كنیم و اگر بخواهیم تصور صحیح داشته باشیم، باید خیال خود را ادب نماییم تا در تعامل با خارج به مقصد خود برسد و در این رابطه دنیایی را بسازیم كه خیال سالم بتواند با آن تعامل داشته باشد.(39)
به مساجدی بنگرید که در کنار بازار ساخته شده و بنا بر این است که شخص پس از سر و کله زدن با مردم جهت اقامه‌ی نماز ظهر و عصر به مسجد برود. به این معنی که از آن دنیای شلوغِ پر از کثرات به عالَم خلوت با خدای یگانه پناه بیاورد، در این حال باید آن مسجد را از روح بازار فاصله بدهید و این کار را با دالان طولانی مسجد عملی می‌کنید تا شرایط بریدن از بازار و به خود آمدن در آن فضا فراهم شود و از آن طرف هم فضای مسجد باید متذكّر سادگیِ عالم غیب باشد و نه آشفتگی و تجملات بازار. رابطه‌ی خیال با فرش نخیِ بدون نقش‌و نگار مانند رابطه‌ی آن با فرش ماشینیِ همراه با الیاف پلی‌اتیلن نیست. با توجّه به این‌كه خیال این‌قدر ظریف است که شما ناخودآگاه در رابطه با فرش‌هایی که با حرارت درست کرده‌اند همان حالی را پیدا نمی‌کنید که با فرش‌هایی پیدا می‌کنید که از الیاف طبیعی بافته شده است. فرش‌های ساخته شده با الیاف پلی‌اتیلن که با حرارت بسیار زیادی پدید آمده‌اند، روح را از حرارت نهفته در آن الیاف متأثر می‌کند، به همین جهت هم در ارتباط با آن‌ها، خیالتان نمی‌تواند آرام بگیرد، هرچند وَهم شما از این فرش‌ها راضی است، چون می‌تواند به كمك آن‌ها بر دیگران فخر كند. رنگ‌هایی كه دیوارها را با آن رنگ كرده‌اند، حاصل آتش است و خیال با آن‌ها آرام نیست. این پرده‌های پلی‌اتیلنی آتش است، برای همین هم ارتباطی كه با دشت و دریا می‌توانید برقرار كنید، با این‌ها نمی‌توانید بر قرار كنید، اگر روح‌تان با لطافت‌های عالم قدس آشنا شد، دیگر محصولات این تمدن را نمی‌پذیرد. این تمدن بر اساس جوابگویی به فخر ساخته شده است و لذا وَهم را تقویت و خیال را پژمرده می‌كند. از آتش فقط باید در جاهای خاص استفاده ‌بشود، ورود آتش در زندگی باید حداقل باشد، اگر خواستیم گوشتی بپزیم، باید از آتش استفاده‌ کنیم. تازه باید گوشت هم کم بخوریم. یعنی باید چیزهای كه با آتش تماس نداشته‌اند، بیشتر بخوریم. این‌ها حرف‌هایی است كه باید در جای خودش به طور كامل بحث شود.
بحث در پروراندن خیال دینی است، شما حساب‌ کنید مسجد چه خصوصیاتی باید داشته ‌باشد که ما را از حرص دنیا دور کند؟ صورت حقیقی‌ حرص دنیا، آتش جهنم است؛ همه چیز را می‌خورد. حالا که می‌خواهید از آتش جهنم فرار کنید باید از حرص فرار کنید، حرصی که در بازار شکل گرفته است. پس باید این‌قدر از بازار فاصله ‌بگیرید که آن حال و هوای درون بازار همراه شما به مسجد نیاید در نتیجه یک دالان طولانی برای مسجد می‌ساختند تا دور از غوغای بازار باشد، از آن طرف؛ باید آن‌قدر دیوارهایش قطور باشد که صداهای اطراف به داخل مسجد منتقل نشود و امكان خلوت با خود را به انسان بدهد. در ضمن مکروه است ارتفاع سقف اتاق‌های منازل از سه ذرع بلندتر باشد. اما مستحب است سقف مسجد بلند باشد، تا یادآور شکوه عالم غیب گردد. اگر سقف اتاق‌های منزل بلند باشد، چون یك نحوه تعلق به انسان‌ها دارد، فخر و كبر را زیاد می‌كند ولی بلندی دیوار مسجد چنین نیست. مسجدها باید دارای زاویه‌هایی باشند تا افراد بتوانند در داخل آن‌ها تنهایی با خدا را تجربه کنند. زاویه‌های متعدد ‌مساجد قدیم رمز و رازی دارد، مسجد حکیم اصفهان یا سایر مساجد مثل مسجد امام را ملاحظه می‌كنید كه زاویه دارد، یک صحن دارد برای نماز جماعت که مؤمنین بیایند نماز جماعت بخوانند، بعد باید هرکس برود در زوایه‌ی خودش كه اطراف صحن مسجد ساخته‌‌اند، تا تنهایی‌اش را حفظ‌ کند، از صبح زود تا ظهر باید کار کرد، بعدازظهر را باید به عبادت و تنهایی و این‌گونه از امور گذراند. ما باید برای احیای عالَم دینی خود چنین مساجدی داشته ‌باشیم. امروزه مدرنیته مسجد را از ما نگرفته، نگاه به مسجد را از ما گرفته است. امروز مساجد بدون توجه به آرمان‌های مورد نظر اسلام ساخته می‌شو‌د. لذا چون وجود مقدس حضرت حجّت(عج) تشریف ‌بیاورند، همه چیز بر اساس آن فرهنگ طراحی می‌شود. این‌كه ملاحظه می‌كنید بعضی از مساجد برای روح شما جذاب است، ریشه‌اش همین‌هاست كه عرض كردم، طوری ساخته شده كه خیال ما را به آرامش می برد، چون سازندگان آن نسبت به آرمان‌های معنوی در شرایط حضور بوده‌اند و وقتی ملّت ما نسبت به آرمان‌های تمدن اسلامی در حضور قرار گرفت، تمدن اسلامی با همه‌ی ساز و كارهایش شروع به نموّ می‌كند و ابزارهای مناسب آن آرمان‌های حضوری وارد صحنه‌ی زندگی می‌شود. بسیاری از وسایلی كه امروز در موزه‌ها گذاشته‌اند تا مردم با دیدن آن‌ها متذكر عالَم سازندگان آن شوند و انسان در رویارویی با آن‌ها احساس قرابت می‌کند، این‌ها همه وسایل زندگی سازندگان آن بوده است و با حالت حضور نسبت به آرمان‌های مذهبی خود، آن‌ها را ساخته‌اند تا با آن‌ها زندگی كنند ولی مواظب بودند نه تنها وسایل زندگی‌شان آن‌ها را از حالت حضور نسبت به آرمان‌های معنوی‌شان خارج نكند، بلكه وسایل زندگی متذكر آن عالَم باشد. نگاه به تمدن اسلامی و در نهایت ظهور وجود مقدس مهدی(عج) ناخودآگاه ما را در عالَمی می‌برد با زندگی خاص و روابط خاص كه بیشتر انسان احساس می‌كند با گمشده‌اش روبه‌رو است . اگر خواستید جهان را نجات دهید، باید از طریق فرهنگ شیعی، نوعی از تمدن و زندگی به‌وجود آورید كه متذكر فطرت بشریت باشد، تا حسرت رسیدن به چنین زندگی و خیالِ آرامش‌بخش، بقیه‌ی ملت‌ها را هم به سوی تمدن شیعه بكشاند.
فایده ندارد که ما ایران را یک ژاپن جدید بکنیم بعد انتظار داشته باشیم با چنین الگویی مردم دنیا برای مسلمان‌شدن انگیزه پیدا کنند، در حالی که باید چیزی به آن‌ها ارائه داد كه مطلوب حقیقی جان آن‌ها باشد. همان طور که باید جلسات علمی و دینی به گونه‌ای باشد که اگر طرف نیامد، احساس كند چیزی را كه نیاز دارد از دست داده است، نه این‌که با پخش شیرینی و جایزه بخواهیم افراد را به جلسات بکشانیم! نمی‌گویم پذیرائی نشوند اما اگر پذیرائی انگیزه‌ی آمدن‌ افراد شد و انگیزه‌ی قوی‌تری آن‌ها را به جلسات نکشاند کار فرهنگی نکرده‌ایم و آن‌ها از دریافت مطالب متعالی محروم می‌شوند. انبیاء و اولیاء الهی نوعی از زندگی را با خود می‌آوردند که انسان‌ها در عمق جان خود طالب آن بودند ما هم این را در ابتدای دفاع هشت ساله تجربه کردیم كه خیلی‌ها به عشق به دست آوردن حال و هوای جبهه، به جبهه می‌رفتند، همین‌طور که در حال حاضر حوزه‌ی علمیه‌ی قم بیش از ده‌هزار طلبه‌ی خارجی دارد که طلب حال و هوای امام‌خمینی«رحمه‌الله‌علیه» آن‌ها را به آن‌جا آورده‌ است.
سؤال: آیا می‌توان گفت وقتی افراد طالب مناسبات و فرهنگی می‌شوند که آن فرهنگ و مناسبات متذكر اصول فطری آن‌ها باشد و آن جامعه بر روی اصول فطری پایه‌ریزی بشود؟
جواب: بله؛ چون چنین جامعه‌ای مذکِّر گم‌شده‌ی انسان‌ها است. ما نمی‌توانیم با پیشرفتی شبیه «ژاپن» مردم جهان را به انقلاب اسلامی دعوت‌ کنیم. هرچند نباید در حال حاضر از پیشرفتِ مطرح در جهان عقب بیفتیم، ولی با فرهنگی که امام‌خمینی«رحمه‌الله‌علیه» آوردند می‌توانیم مردم را ‌به انقلاب اسلامی ‌دعوت کنیم؛ امام‌خمینی«رحمه‌الله‌علیه» مذکِّرِ «مَنِ» گم‌شده‌ی همه‌ی انسان‌های حق‌طلب‌اند، امام‌خمینی«رحمه‌الله‌علیه» صورت شخصیت ایده‌آلی را كه هر انسانی طالب آن است در مقابلشان مجسّم كردند تا انسان‌ها بفهمند چه ترسیمی باید از خود داشته باشند، شخصیتی که فطرت انسان‌ها با آن آشنا است. و برعكس، اگر ما گرفتار «وَهم» شدیم، حسرت فرهنگ غرب را خواهیم خورد و گمشده‌ی ما زندگی و شخصیت‌های غربی می‌شود. در نگاه انسان غرب‌زده خلأهای وَهمی خودنمایی می‌کند و تلاش می‌كند آن خلأ‌ها و عریانی‌ها را با رویکرد بیشتر به غرب جبران كند. آدم در بهشت، به ‌طرف شجره رفت، یک‌مرتبه متوجه شد عریان است و به دنبال جمع‌آوری برگ‌هایی برآمد که عریانی خود را بپوشاند، توصیه شده بود به ‌طرف شجره كه نماد كثرت است نرود. ما هم نباید به طرف غرب می‌رفتیم. كثرت‌گرایی، احساس عریانی و نقص پیش می‌آورد و ما را مشغول جبران نقص‌هایی می‌کند که وَهم ما برای ما می‌سازد. در ابتدا که در بهشت بودیم عریان نبودیم! چون نظرمان به كثرت‌ها نبود. اگر هم‌اکنون در عالَم دیگری باشید، در عالم ارتباط با معنویاتِ بی‌كرانه، کجا احساس نقص و عریانی می‌كنید؟ وقتی نظرتان را به دنیای سراسر نقص انداختند عریان می‌شوید. حال که خود را ناقص و عریان دیدید، باید نقص‌های خود را بپوشانید. می‌بینید، تکنولوژی پیشرفته ندارید، در چنین شرایطی خلأهایی را در خود احساس می‌كنید كه برای پركردنش باید خود را به آب و آتش بزنید و هیچ‌وقت هم به آن‌ها که سلطان تکنولوژی هستند نمی‌رسید؛ چون آن‌ها در ورود به وَهمیات کامل شده‌اند، وَهمی که به ناكجاآباد نظر دارد.