سؤال: دكارت میگوید: «بُعد و حركت را به من بدهید، من جهان را برای شما میسازم» اوّلاً؛ منظورش از این جمله چیست؟ ثانیاً؛ با توجه به اینكه بسیاری از این كشفیات غرب قبلاً هم مطرح بود، آیا میتوان گفت هنر فرهنگ غربی در آن است که قواعد طبیعت را به صورت كمّیت و عدد درآورده است؟ ثالثاً؛ جایگاه كمّیت و عدد و به فرمول درآوردن قواعد طبیعت در نگاه اسلامی كجاست؟
جواب: دكارت ابتدا «كمّیت» یعنی بُعد و حركت را در منظر خود قرار داده و سپس همه چیز را از این منظر نگریسته است و میخواهد بگوید تمام جهان از بُعد و حركت به وجود آمده و نه چیز دیگر. در منظر كمّیتگرای دكارت، زمین پدیدهای است كه جاذبه دارد و اشیاء هم چیزهایی هستند تحتتأثیر آن جاذبه. چنانچه ملاحظه میفرمایید در این دیدگاه از قبل بنابر این گذارده شده كه كلّ طبیعت را كمّیت و مقدار ببیند، همان نگاهی كه گالیله به عالَم انداخت، و همهی مشكل اینها در همین نگاه است كه فقط وجه مقداری و کمیتپذیر عالم را میبینند، ولی باطن و ملكوت این عالم را نمیبینند در حالی که نظم ریاضیوار این عالم نیز ریشه در نظم ملكوتی آن دارد.
ابتدا قبول كردند نظام عالم، یك نظام ریاضیگونه و مقدارپذیر است، بعد سعی كردند قواعد ریاضی آن را كشف كنند. عموماً این قواعدی را كه كشف كردند دروغ نیست، ولی همهی مشكل بشرِ جدید از همین جا شروع شد كه با این نگاه، عالم را منقطع از عالم بالا نگریست و طبیعت به عنوان پدیدهی كمّیتپذیر مورد توجه قرار گرفت و توجه به كیفیتها و اینكه كیفیتها مظهر عالَم معنا است، مورد غفلت قرار گرفت و آنها از منظر بشر جدید خارج شد و وقتی از كیفیتها غفلت شد و فقط كمیتها همهی منظر بشر را اشغال كرد، كمّیتها به راحتی در حدّ فرمول و قواعد ریاضیِ محاسبهپذیر مورد بررسی قرار گرفت.
پس ملاحظه میفرمایید؛ ابتدا بشر از ساحتی به ساحت دیگر نزول كرد و از عالَم كلّی و كیفی به عالَم كمّی و مقدارپذیر هبوط نمود و سپس شروع كرد قواعد كمّیتها را تنظیم كند، بدون توجه به كیفیتهای این عالم.
در این بحثی نیست كه چون عالم طبیعت، صورت نظم عالم مجردات است حتماً دارای انضباط خاصی است كه علم ریاضیات از جهتی متوجه آن انضباط میشود و لذا امیرالمؤمنین(ع) در عین اینكه میفرمایند: هیچ چیزی ندیدم مگر آنكه قبل از آن و با آن و بعد از آن خدا را دیدم،(151) در عین حال قانون ارث را با آن دقتِ محاسبهپذیرش آموزش میدهند و یا در قضاوتهای خود دقتهای ریاضی فوقالعادهای از خود نشان میدهند، چون عالم ماده دارای نظم ریاضی هم هست، ولی نگاه كمّیتگرا چیزی جز همین نظم ریاضی، از عالم نمیشناسد. یك وقت بحث بر سر این است كه آیا عالم از نظر نگاه ریاضیگونه، قاعدهمند است، مسلّم چنین است، ولی باید متوجه بود این عالم، آیت الهی است كه جنبه قاعدهمندی هم دارد، این دومی نگاه پیامبران و اولیاء الهی است كه غرب از آن محروم است.
عنایت داشته باشید كه امثال دكارت یا نیوتن به وجود خدا معتقد بودند، ولی نگاه توحیدی نداشتند، اگر به آثار فلسفی دكارت نظر كنید، چندین دلیل فلسفی در اثبات وجود خدا دارد، ولی او و امثال او خدای خالق را قبول دارند، و این نگاه غیر از نگاهی است كه انبیاء و اولیاء الهی از آن برخورداند و «الله» را نور سماوات و ارض میبینند و حضور حق را در همهی هستی جاری و حاكم مییابند، اعتقاد به خدای خالق، اعتقادی است كه شیطان هم داشت و به خدا عرض كرد: «خَلَقْتَِنی مِنْ نَارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِین»؛(152) تو مرا از آتش خلق كردی و آدم را از گِل.