تربیت
Tarbiat.Org

تمدن زایی شیعه
اصغر طاهرزاده

تفاوت زندگی اسلامی با تمدن اسلامی

سؤال: با توجه به توصیفی که از تمدن اسلامی دارید آیا تا به حال، تمدن اسلامی داشته‌ایم؟
جواب: ابتدا باید فرق زندگی اسلامی و تمدن اسلامی روشن شود تا بتوان عرض کرد چرا می‌گوییم تا حال تمدن اسلامی نداشته‌ایم.
می‌دانید كه مسلمانان به دنبال اسلام هستند و تلاش می‌كنند در محیط زندگی خود شرایطی را جهت انجام وظایف دینی به‌وجود آورند و لذا از این جهت آثاری از شرایط زندگی اسلامی در گوشه و كنار جهان اسلام به چشم می‌خورد و ائمه‌ی معصومین(ع)، در عین این‌كه از حاكمیت حذف شدند، ولی نقش خود را در جریان معنویت در جهان اسلام ادامه دادند.(56) ولی این غیر از آن است كه حاكمان جهان اسلام خودشان اسلام را خوب شناخته باشند و بخواهند شرایط تحقق آن را در تمام روابط جامعه جاری كنند. پس از رحلت پیامبر خدا(ص) جناب ابابكر به جای حضرت علی(ع) آمد، خود او می‌گوید: «به خدا سوگند من بهترین شما نیستم و البته من نشستن بر این جایگاه را ناخوش می‌داشتم و مایل بودم كسی از میان شما به جای من برای این كار انتخاب می‌شد»(57) و یا در جای دیگر می‌گوید: «اَقِیلُونِی فَلَسْتُ بِخَیْرِكُم...» رهایم كنید كه من بهتر از شما نیستم، و یا جناب خلیفه‌ی دوم می‌گوید: «كُلُّ النّاسِ اَفْقَهُ مِنْ عُمَر حَتّی رباب الحجال»(58) همه‌ی مردم از عمر داناتر به دین هستند، حتی زنان پرده‌نشین. و مسلّم بقیه‌ی حاكمان جهان اسلام از خلیفه‌ی اول و دوم بهتر نبودند در نتیجه آن‌ها هم عالَم اسلام را نمی‌شناختند كه بخواهند تمدنی برای تحقق آرمان‌های اسلام به پا كنند و چون تمدن‌ها و فرهنگ‌ها مابه‌ازاء آرمان انسان‌ها هستند و متوجه ساحت درونی آن‌ها می‌باشند، حال وقتی ساحات درونی حاكمانِ جهان اسلام در قرون گذشته نظر به عالَم اسلام ندارد، مسلّم تمدنی هم كه حاصل احوالات درونی آن حاكمان است تجلّی اسلام حقیقی نیست و ما را متذكر عهدمان با حقیقت اسلام نمی‌كند.
در نگاه دینی، اساس زندگی مربوط به عالَمی است بعد از این دنیا و زندگی دنیا باید طوری تنظیم شود كه همواره قیامت مدّنظر انسان‌ها بماند. تمدنی که افق و محور اصلی آن توجه به قیامت و ابدیت نباشد، نه تمدن اسلامی است و نه پایدار خواهد ماند، زیرا بزرگ‌ترین عامل كنترل میل‌های عنان‌گسیخته یاد مرگ و قیامت است و اگر قیامت فراموش شد، بحران شروع می‌شود. نمونه‌اش را هم در تمدن امویان و عباسیان ملاحظه می‌كنید كه چگونه پس از چندی به‌كلّی مضمحل شدند، پس به دلایل زیادی باید گفت: ما تا حالا هیچ تمدن صحیحی كه به‌وجودآورندگان آن، دین را به خوبی بشناسند و بستر ظهور آرمان‌های آن را فراهم كنند، نداشته‌ایم. ما بعد از رحلت رسول خدا(ص) و حذف امیرالمؤمنین(ع) زمینه‌ی بروز تمدن اسلامی به معنی واقعی آن را به‌كلّی از دست دادیم، چون بنا بود بعد از رحلت آن حضرت همان حالت معنوی و حضوری كه وجود منوّر رسول خدا(ص) به‌وجود آورده بودند، نهادینه شود و آرام‌آرام تمدنی مناسب انوار مقدس معصومین(ع) ظاهر گردد، ولی نه‌تنها چنین نشد، بلكه همان رقابت‌های قبیلگیِ دوران جاهلیت به صحنه‌ی تصمیم‌گیری‌های اجتماعی برگشت. زمان خلافت چهارسال و چندماهه‌‌ی امیرالمؤمنین(ع) هم با توجه به همه‌ی درگیری‌ها در همان فرصت محدود کار‌های ارزش‌مندی شد‌، به طوری كه مورخین می‌نویسند با احیاء ارزش‌ها، ملاك ارزیابی افراد، تدیّن و تقوای آن‌ها بود، ولی بسیاری از کار‌هایی که امكان داشت با توجه به توانایی حضرت(ع) انجام بشود، از قبل زمینه‌ی انجامش از بین رفته بود و فرصت جبران آن را هم به حضرت ندادند. پس حتی دوران حاكمیت علی(ع) را هم نباید نمونه‌ی كامل ظهور تمدن اسلامی دانست، چون با سه جنگ طاقت‌فرسا فرصتی برای حضرت نماند.