تربیت
Tarbiat.Org

تمدن زایی شیعه
اصغر طاهرزاده

جلسه ششم ـ كمیت‌گرایی غربی و غفلت از كیفیت

بسم الله الرحمن الرحیم
جمع‌بندی: در جلسات گذشته به سه نكته اشاره شد؛ یكی این‌كه فرمودید: «شیعه قدرت تمدن‌سازی دارد» دیگر این‌كه «محال است تمدن غیر شیعه پایدار بماند» و سوم فرمودید: «بشر سال‌ها است در فضای نابودی خود نفس می‌كشد» و فرمودید: «این سه موضوع از موضوعاتی است كه باید به اندازه‌ی كافی مورد بحث و بررسی قرار گیرد.»
شما فرمودید: «علت سقوط یك تمدن این است كه تئوری‌هایش جوابگوی اهداف عالیه‌ی انسان‌ها نیست و فرهنگ مدرنیته در راستای همین نقطه ضعف به سقوط خود نزدیك می‌شود». بعد فرمودید: دینداریِ فردگرایانه هیچ‌گاه مقصد اصلی بشر نیست، بلكه مقصد اصلی زندگی زمینی تمدن دینی است و در چنان شرایطی انسان‌ها به اهداف پایدار دست می‌یابند و شیعه در حال حاضر تنها تفكری است كه توان ساختن یك تمدن دینی به معنی واقعی كلمه را دارد كه در آن تمدن بتوان به اهداف پایدار دست یافت و نیاز حقیقی بشر نیز همین مطلب است.
فرمودید: هیچ قوم و ملتی نیست كه طالب حاكمیت انسان معصوم در تمام مناسبات خود نباشد، ولی تصور اكثر ملت‌ها این است كه چنین چیزی موجود نیست و امكان تحقق آن در دنیا وجود ندارد، در حالی که شیعه دلایل محكم و متقن دارد كه اوّلاً؛ جهان ظرفیت چنین شرایطی را دارد، ثانیاً؛ چنین انسانی حیّ و حاضر است، باید شرایط ظهور او را فراهم كرد و ما باید در این راستا حرفمان را به دنیا برسانیم و جهت دنیا را به این سو معطوف داریم.
در رابطه با خصوصیات تمد‌ن‌های غیرپایدار فرمودید: تمدنی كه بخواهد فقط نیازهای حسّی و خیالی بشر را جواب دهد، توان پایداری ندارد، زیرا اوّلاً؛ آن تمدن به بن‌بست می‌رسد، ثانیاً؛ مردم پس از مدتی به جهت عدم ارضاء ابعاد متعالی خود از آن روی می‌گردانند، و تأكید كردید: «هوشیار باشید شخصیت یك تمدن به ابزارهای پیچیده نیست، بلكه به جواب‌دادن به همه‌ی ابعاد روحی و قلبی و جسمی انسان‌هاست و روشن شد كه بر این مبنا فرهنگ غرب، در اوج داشتن ابزارهای پیچیده، مسیر سقوط خود را در پیش گرفته، و سنّت سقوط تمدن‌ها - اعم از تمدن فراعنه و تمدن غرب- در قاعده‌ی فوق نهفته است، زیرا تمدنی كه گرفتار جواب‌گویی به خیال صِرف شد، از آن‌جایی كه «خیال» به تنهایی ثمری در برندارد، آن تمدن نیز در بن‌بست قرار می‌گیرد. فرمودید: خیال هر چقدر هم شیرین باشد، جنسش گذر است، بر عكس تمدنی كه بر عقل و قلب مبتنی باشد و در عین حال خیال را با عقل و قلب تغذیه كند، و روشن شد تمدن یونانی نیز نمی‌تواند جواب‌گو باشد، زیرا اوّلاً؛ در تغذیه‌ی واقعی قلب ناتوان است، ثانیاً؛ عقل فلسفی همه‌ی وجوه عقل نیست، می‌ماند تمدن مبتنی بر وَحی كه عقل و قلب و خیال را به نحو درست تغذیه كند در حال حاضر اندیشه‌ی تشیع است كه به نحو تضمین‌شده این سه ساحت انسانی را می‌تواند به كمك هدایت های امام معصوم جهت دهد و به ثمر برساند و روشن شد نیاز اجتماعی بشر در ازاء چنین مكتبی به نتیجه لازمه‌ی خود می‌رسد و می‌تواند قانون الهی و پایداری را در جامعه پیاده نماید.
فرمودید: «اتصال به عالم ثبات، شرط بقای تمدن است.» و روشن شد هر چقدر احاطه‌ی عالم اَحدی از نظر تشریع، بر جامعه ضعیف‌تر شود، اضمحلال آن جامعه سرعت بیشتری می‌گیرد و لذا وقتی این قاعده مدّنظر ما بود، دیگر مطمئن هستیم فرهنگ مدرنیته و كشورهای تحت تأثیر آن پایدار نخواهند ماند و سقوط آن‌ها حتمی است و این‌كه افرادِ آن جامعه متوجه‌اند به آنچه می‌خواسته‌اند، نرسیده‌اند و از آنچه می‌خواستند فرار كنند، جدا نشده‌اند، نشانه‌ی خوبی است در ظهور سقوط آن فرهنگ.