تربیت
Tarbiat.Org

تمدن زایی شیعه
اصغر طاهرزاده

تفاوت تمدن فراعنه با تمدن غرب

سؤال: می‌دانیم كه ظاهراً این طور كه تحقیقات نشان می‌دهد تمدن فراعنه یکی از قوی‌ترین تمدن‌های دنیا بوده ‌است و حتّی تمدن غرب امروز هم نتوانسته در داشتن تكنیك و ابزار با آن برابری‌ كند، با این همه احساس می‌شود آن تمدن نتوانسته دنیا را در بر گیرد. پس معلوم ‌می‌شود كه گسترة یك تمدن را فقط قدرت تكنیكی آن تمدن تعیین‌نمی‌كند. و سؤال ما به طور مشخص از شما این است كه گسترة نفوذ یك تمدن به چه عواملی بستگی‌ دارد؟
جواب: نكته‌ی خوبی را به میان كشیدید؛ تا آنجا كه بنده می‌دانم، از جمله علّتِ جهان‌گیر نشدن تمدن فراعنه، استفاده از «خوف» بود. قوه‌ی «وهمیّه» بُعدی به‌نام «خوف» دارد، كه رضاخان هم از همین بُعد می‌خواست برای ادامه‌ی حکومت خود استفاده‌ كند. فراعنه عقل و تكنیك را با خوف به وسط‌آوردند؛ حتماً شنیده‌اید: فراعنه مخالفان خود را چهارمیخ می‌كرده‌اند، تعبیر قرآن این است كه:«و فِرْعَوْنَ ذِی الاَوْتاد»(9) یعنی؛ و سوگند به فرعونِ صاحب میخ‌ها. فرعون حتی همسرش جناب آسیه را هم چهارمیخ كرد! یعنی حكومتی بود كه با خوف و رعب و ترس می‌خواست خودش را نگه ‌دارد. اما غرب با هوس می‌خواهد خودش را نگه ‌دارد.
مستحضر باشید كه یك بُعدِ وَهم؛ هوس، و بُعد دیگرش خوف و بُعد دیگرش، طمع است. تمام این‌ها در تمدن غرب هست - چون غرب، تمامیتِ نفس امّاره است- امّا تا جایی كه ممكن است از تحریك هوس استفاده ‌می‌كنند تا راحت‌تر با انسان‌ها یگانه شود و انسان‌های هوس‌زده آن تمدن را آینه‌ی جوابگویی به خودشان ببینند. هر چند اخیراً به جهت بیداری ملت‌ها مجبور شده‌اند از خوف‌شان به طور علنی‌تر استفاده كنند و خصوصا‌ً در كشورهای اسلامی با خوف‌شان دارند به میدان ‌می‌آیند. چون روی‌هم رفته جوانان مسلمان به اندازه‌ای كه اسلام بر قلب و روان‌شان حاكم شده کمتر تحت تأثیر وَهم قرار می‌گیرند و به همان اندازه نفوذ فرهنگ غرب در آن‌ها متوقف می‌شود. این‌ها فكرمی‌كردند با تحریك هوس و فساد، عنان جوانان را به‌دست ‌می‌گیرند و عملاً كار خودشان را جلو می‌برند ولی بحمدالله جوانان كشورهای اسلامی به نحو چشم‌گیری به مذهب روی آورده‌اند که البته نقش انقلاب اسلامی و فرهنگ تشیع را در این امر نباید نادیده گرفت. شاید خدا می‌خواهد از این طریق قدرت‌نمایی‌ كند. حالا به همان اندازه كه تحریك هوس در بین جوانان اسلامی خنثی‌شد، آن‌ها با خوف جلوآمدند، چون دیگر چاره‌ای ندارند.
سؤال: شهیدآوینی«رحمة‌الله‌علیه» جمله‌ای دارند كه: غرب به این علت توانسته ‌است از رنسانس به بعد این همه پیشرفت ‌بكند كه اصالت ماده در هیچ دورانی به این اندازه مطرح ‌نبوده ‌است، و ریشه‌ی گسترش غرب را اصالت مادّه می‌داند ولی ظاهراً تكنیك فراعنه قوی‌تر بوده است.
جواب: فكر می‌كنم فرمایش شهیدآوینی«رحمة‌الله‌علیه» به نحوی به عرض بنده برگردد. چون ریشه‌ی بحث برمی‌گردد به تمدنی كه خیالات و وَهمیات را به كمك مادّه و حسّ تحریك می‌كند، به جای تمدنی كه عقل و قلب را رشد می‌دهد. آری وسعت و گسترش مدرنیته نسبت به فراعنه بیشتر است چون فراعنه برای حفظ خود از ابزار‌هایی استفاده می‌كردند كه بقای آن‌ها به استفاده از منابع ارضی و انسانی سایر مناطق نبود، لذا توانسته بودند با روش‌های طبیعی تمدن خود را نگهدارند. یكی از نقص‌های مدرنیته همین است كه ادامه‌ی حیاتش در گرو پذیرش آن تمدن توسط بقیه‌ی ملت‌ها است. ماندن مدرنیته به این است كه بتواند خود را به بقیه تحمیل‌كند، او منافع خود را در منافع سایر ملل جستجو می‌کند. تمدن فراعنه از این جهت با نقص کم‌تری روبه‌رو بوده‌؛ که تمدنشان را با ارتباط با قوانین طبیعی شكل داده بودند و بعضی از كارهایشان هنوز هم مجهول است. در حالی که غربی‌ها حیاتشان به این است كه خاورمیانه هم باید مدرن بشود تا بتوانند ادامه‌ی حیات دهند. فراعنه می‌توانستند حیاتشان را با یك تمدن خودكفا ادامه ‌بدهند، اما اگر خاورمیانه و ژاپن را از مدرنیته بگیری، از ادامه‌ی راهش باز می‌ماند و نمی‌تواند حیاتش را ادامه ‌بدهد. این از ضعف‌های اساسی فرهنگ مدرنیته است. یك زمانی ژاپن تلویزیون می‌ساخت، آمریكا ماهواره، حالا ژاپن ماهواره می‌سازد آمریكا برنامه‌های ماكروسافت می‌سازد. همین كاری كه ژاپن با جهان سومی‌ها می‌كند، آمریكا با ژاپن می‌كند؛ یعنی اگر شما یك روزی بگویید ما تلویزیون یا ماهواره نمی‌خواهیم، ژاپن و کره جنوبی ورشكسته ‌می‌شوند. و اگر ژاپن بگوید ما تمدن غرب را نمی‌خواهیم، آمریكا ورشكسته ‌می‌شود. الآن شما خودتان تلویزیون و كامپیوتر می‌سازید و با این كار ژاپن را از این طریق كه قطعات ریز الكترونیكی‌اش را بفروشد تقویت ‌می‌كنید. حالا آن قطعات را اگر شما نخواهید، ژاپن ورشکست ‌می‌شود. عمق قضیه‌ی فرهنگ مدرنیته طوری است كه بقائش به گسترش آن است و تا تمام عالَم را به خود وابسته نكند به تمامیت خود نمی‌رسد، و نقطه‌ی سقوط این تمدن هم از همین جا شروع می‌شود و لذا دائماً باید چیزی بسازد كه بقیه به او نیازمند باشند و بدین شكل خود را حفظ كند.
سؤال: آیا ممكن است كه منظور شهیدآوینی«رحمة‌الله‌علیه» از آن عبارت این باشد كه غرب هر چیزی را مرده و بی‌جان فرض‌كرد و بعد تلاش نمود تسخیرش ‌كند، اما در تمدن فراعنه همه چیز را زنده می‌دانستند و برای هر چیزی هم یك ربّ‌النوعی فرض‌كرده ‌بودند؟
جواب: بله، این احتمال هست و واقعاً غرب با نگاهی كه بعد از رنسانس به جهان انداخت، همه‌ی عالم را موجود مرده‌ فرض كرد كه هیچ حكمی ندارد و انسان می‌تواند هر صورت و جهتی كه خواست به آن بدهد،(10) ولی اگر بحث در رابطه با علت گسترش و نفوذ غرب در جهان باشد، نباید بحث قبلی مورد غفلت قرار گیرد.