سؤال: در تمدن اسلامی چه تصوری مطرح است که آن تمدن بر اساس آن تصور شکل میگیرد؟
جواب: یک مسلمان زندگی را بهصورت خاصی که دین اسلام برای او تعریف کرده است میشناسد و فلسفهی بودن خود در روی زمین را بر اساس آن تعریف توجیه و تبیین میکند و به دنبال آن نوع از زندگی است که در اهداف دینی برایش پذیرفتنی است، با توجه به تعریفی که برای زندگی دارد میرسد به این که برای بندگی خدا در زمین باید شرایط خلوت با حق را به نحوی همه جانبه پایهریزی کند تا در زندگی زمینی نقش خود را درست بازی کرده باشد، حال در راستای آن هدف برنامهریزی میکند و بستر لازم را پایهریزی مینماید. وقتی هر روز ممکن است زندگی او در معرض تهدید سیل و طوفان و اقوام وحشی باشد که دیگر نمیتواند به کار اصلی خود که بندگی خدا است برسد، پس آرامآرام نسبت به تهدیدهای طبیعی و یا انسانی شرایط امنی را پدید میآورد و بر اساس آن هدف، تمدن خود را پایهریزی میکند. پس چنانچه ملاحظه میفرمائید بعد از توجه به آرمانهای اسلامی است که ملت مسلمان تمدن اسلامی خود را پایهریزی خواهد کرد و شرایط مناسب اجتماعی را در راستای هرچه بیشتر تحقق آن آرمانها سر و سامان میدهد. مدینه یا شهر عبارت است از نزدیکشدن انسانهایِ هم هدف به همدیگر برای ایجاد شرایطی که بهتر بتوانند به اهداف عالیهی خود دست یابند، حال برای شهرِ خود حصار میسازند، نگهبان استخدام میکنند، قنات حفر میکنند، روحانی دعوت مینمایند، مدرسه و درس بهپا میکنند و آرامآرام برای هرچه بیشتر نزدیکشدن به آرمانهای خود شرایط لازم را فراهم مینمایند، تا به عنوان انسانهایی مسلمان بتوانند با خدای خود مأنوس شوند و شرایطی را که اسلام برای تحقق اهدافش نیاز دارد فراهم میکنند، و لذا فرهنگ لازم برای تحقق آن اهداف عالی شکل میگیرد و در این فرهنگسازی خود به خود ابزارهای مناسب ظاهر میشوند، ابزارهایی برای شکلدهی فرهنگی که منجر به تحقق آن آرمانها میشود. گزینش ابزارها برای کسانی که اهداف بلند معنوی دارند مسئلهی مهمی است چون باید از ابزارهایی استفاده کرد که همهی عمر ما صرف ایجاد و نگهداری آنها نگردد، زیرا بنا است شرایطی در دنیا فراهم شود که راحتتر بتوان با خدا مأنوس شد، پس مسلّم با این دید هر ابزار و هر تکنیکی نمیتواند وارد زندگی ما شود.
تمدن اسلامی با توجه به آرمانهای اسلامی شکل میگیرد و در دل خود ابزارها و تکنیکهای مخصوص به خود را به صحنه میآورد. حال اگر بپرسید تمدن اسلامی چه خصوصیاتی دارد؟ جواب میدهیم شرایطی است برای به فعلیت درآوردن آرمانهای مسلمانان در مناسبات بین خود. با این تعریف شما بهراحتی میتوانید هر شرایطی را نسبت به تمدن اسلامی ارزیابی کنید و ببینید چنین شرایطی امکان آن را دارد که آرمانهای ما را به صورت بالفعل در آورد و یا بر عکس، ما را از آرمانهای معنویمان دور میکند، حال چه آن شرایط خانه و اداره باشد و چه مدرسه و دانشگاه و چه کتاب و درس. چون ما بدون بستر لازم نمیتوانیم به آرمانهای معنوی خود دست یابیم. از خود بپرسید آنچه فرهنگ غرب به عنوان علم و تکنیک در اختیار ما میگذارد ما را به اهدافمان نزدیک میکند یا دور مینماید؟ آیا این علم و تکنیک بستری را برای رسیدن به آرمانهای الهی ایجاد میکند و انسان در بستر فرهنگ مدرنیته میتواند وارد فکر و ذکر شود و با علم حضوری با «وجود» حقایق مرتبط گردد؟ وقتی روشن شد که چنین چیزی در بستر فرهنگ مدرنیته و ابزارهای آن ممکن نیست، اصرار ما بر این است که باید از خود شروع کنیم و خارج از نگاه غربزده، طوری به عالم و آدم بنگریم که منجر به تمدنی غیر از تمدن غربی شود.