عزیزان من، قراردادهای بشر که نمیتواند جای سنتهای الهی قرار گیرد، سنن الهی براساس ملاک و قواعدی است که آن قواعد واقعی و وجودی هستند و نه خیالی و ذهنی، و آن دستورات و تكالیف ریشه در واقعیات قدسی دارند، به همین جهت با انجام آنها ما به عالم قدس وصل میشویم. وقتی ما طوری نماز را تعریف كردیم كه گویا نماز یک امری است كه حضرت حق آن را اعتبار كرده است، بدون آن كه ریشه در حقیقت داشته باشد. این جا است كه انتظار داریم بدون انجام آن اعتبار، بتوانیم به مقامی از مقامات قدسی برسیم، بعد میگوییم چرا جوانان نسبت به دستورات دین حساسیت لازم را ندارند. در حالی که ما راه درست را به آنها نشان ندادهایم تا بتوانند با روشهای منطبق با فرهنگ امامان معصوم(ع) بعد از مدتی با حقایقِ متصل به دستورات دین، مرتبط شوند و با انوار عالم قدسی به سر برند. آری ممكن است با چند جمله احساساتی و تحریككننده فعلاً آنها را وارد فعالیتهای دینی كنیم ولی آیا آنها در این نوع دینداری پایدار میمانند؟ گفت:
ز ابتدای كار آخر را ببین
تا نباشی تو پشیمان یوم دین
عاقلان خود نوحه ها پیشین کنند
جاهلان آخر به سر برمی زنند
اگر فعلاً توانستیم جوانان را به مراسم اعتكاف و احیاء شبهای قدر، بیاوریم فکر نکنید اینها میمانند، اینها اگر به شعف واقعی نرسند، و بعد از توجه عقل به حقایق، قلبشان نور آن حقایق را احساس نکند و از آن بهرهمند نشود، نمیمانند. تجربة شرایط تاریخی گذشته برای ما راهنمای خوبی است، چقدر از جوانان در ابتدای انقلاب و یا در دوران دفاع مقدس آمدند ولی چون در زندگی بعد از جنگ نتوانستند با روش درست بهرهكافی از دینداریِ خود بگیرند، رفتند، تازه همینطور بیسر و صدا هم نرفتند بلكه با روحیه سرخورده و معترض رفتند. بعد میگوییم چرا بقیه جوانان حرفهای ما را نمیشنوند. با این حرفها که خودمان را هیچ کردهایم تازه میخواهیم بقیه را هم هیچی کنیم و آنها هم بیایند هیچ شوند! البته این دردِ دلها برای آن است که سعی كنیم در ورود به عالم «هستها» نهایت سعی و تلاش خود را بكنیم. آیا نمیبینید پیرمردان و پیرزنانی را كه چون در دوران استحكام عقاید، وارد ارتباط وجودی با حقایق نشدهاند چه اندازه احساس تنهایی میكنند؟ هیچگونه «وقت» و «حضور» ندارند، در حالیكه بعضی از آنها كه راه ارتباط با حقایق را شناختهاند پیری خود را چه زیبا میگذرانند. خداوند به ما توفیق دهد که اول؛ مزة دینداری را بچشیم و بعد بچشانیم.