صد انداختی تیر و هر صد خطاست
اگر هوشمندی یك انداز و راست
آخر آیهای که در ابتدای بحث عرض شد میخواهد بفرماید؛ اگر کار - چه فردی و چه اجتماعی- به نحو شایسته به خدا متصل نشود و دارای پشتوانة عقیدتی صحیحی نباشد، هرچه هم تلاش و چارهجویی شود نتیجة آن پوچ و بایرشدن و بیثمری است.(14)
اگر خواهران و برادران به این دغدغه رسیده باشند كه ممکن است بعد از مدت مدیدی در کار فرهنگی خود با این مسئله روبهرو شویم که تقریباً هیچكاری كه بتوان آن را كار فرهنگی واقعی نامید، نكردیم و این احتمال را بدهیم که در فعالیتهای خود، خطرِ درجازدن در روزمرگیها ما را تهدید میكند، إنشاءالله راه برونرفت از آن خطر را دنبال خواهند كرد. ما چه بخواهیم بر روی خودمان كار فرهنگی انجام دهیم، چه روی دیگران، باید به این فكر باشیم كه بعد از مدتی کار ما نتیجه بدهد. عالم مشهوری به مرحوم آیتالله بهاری همدانی که از عرفای بزرگ است، نامه مینویسد كه آقا! یك دستورالعمل به ما بدهید. آقای بهاری میفرماید: آخر شما خودتان اهل علم هستید! آن عالم میگوید: آقا تعارف را كنار بگذارید، شما كه میدانید ما از راهی كه باید در كنار كسب علم طی میكردیم، غفلت كردیم و شما هم از اول میدانستید كه راه ما برای نتایج حقیقی كافی نیست، برای همین شما در كنار کسب علم، راه سلوك قلبی را رها نكردید، ولی ما مسیر خودمان را رفتیم و حالا بعد از چهل، پنجاه سال فهمیدیم آنچه میخواستیم حاصل نشد.
چنانچه ملاحظه میفرمایید حتی نباید به صرف اینكه یك فعالیت، فعالیت دینی است و با حدیث و آیه سر و كار دارد، به آن دلخوش بود، بلكه باید تلاش كرد علاوه بر موضوع مورد تحقیق، روش ما هم درست باشد و معلوم باشد که خود و جامعه را میخواهیم به كجا برسانیم.