تربیت
Tarbiat.Org

آنگاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود(گذر از ساحت علم حصولی به حیات علم حضوری)
اصغر طاهرزاده

مقدمه

باسمه تعالی
1- آنچه در پیش رو دارید سلسله بحث‌هایی است که استاد طاهرزاده تحت عنوان «آنگاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» مطرح کرده‌اند. ایشان به عنوان معلمی که در سطوح مختلف آموزشی سال‌های متمادی تدریس کرده و در چندین مسئولیت فرهنگی، در رابطه با چگونگی فعالیت‌های فرهنگی سال‌های سال اندیشیده و قبل از انقلاب اسلامی تا کنون همواره دغدغة رشد سطح فرهنگ دینی جامعه را داشته‌اند، در یک جمع‌بندی نهایی حرف‌های خود را در این نوشتار خدمت عزیزان ارائه داده تا عزیزانی که در امور فرهنگی و دینی برنامه‌ریزی می‌کنند و فعالیت می‌نمایند، قبل از آن‌که با بی‌ثمری نتایجِ کار خود روبه‌رو شوند، به موضوعاتی که در این کتاب مطرح شده است بیندیشند.
مباحث این کتاب، همان‌طور که از عنوان آن پیداست بیشتر به آسیب‌شناسی فعالیتهای فرهنگی می‌پردازد و لذا هوشیاری عزیزانی را که دست‌اندرکار فعالیتهای فرهنگی هستند برمی‌انگیزاند. از این رو ممکن است سبک و سیاق مطالب عده‌ای را به این سوءتفاهم بکشاند که نباید هیچ فعالیتی انجام داد. در حالی‌که این نوع مباحث نه برای تعطیل کردن جریان فعالیتهای فرهنگی و نه محکوم کردن فعالان فرهنگی است، بلکه به بازنگری و بررسی عوامل آسیب‌زای فعالیتهای فرهنگی می‌پردازد تا مسیر رشد حقیقی گم نشود. بدیهی است که در جای جای کتاب به آسیب‌های فعالیتهای فرهنگی آن‌گاه که از مسیر صحیح منحرف می‌شود اشاره شده است.
باید پذیرفت شرایط فکری دنیای جدید، راه فعالیت‌های فرهنگی را سخت تیره و دشوار کرده است و هرگز با سهل‌انگاشتن آنچه دشوار است به جایی نخواهیم رسید و مسلّم حاصل بی‌فکری، ظلماتی است اضافه ‌شده بر ظلمات، و پنهان‌داشتن آن چیزی است كه به جای پنهان داشتن، باید آن را از میان برداشت.
2- این نوشتار شما را دعوت می‌کند که به آنچه چشم و گوش و ذهن می‌یابد و طبع طلب می‌کند اکتفا نکنید و به جای «موجود بینی» پای را در ساحت «وجود بینی» بگذارید و این است تنها راه خوش‌بینی به آینده‌ای که منجر به ظهور فرهنگ مهدویت می‌گردد و در این راستا است که برهوت زمینِ گرفتار ظلمات آخرالزمان، به آسمان معنا متصل می‌گردد و در نتیجه بشر از به خودْ واگذاشتگی نجات می‌یابد.
3- سخنران محترم سعی وافر به خرج داده تا روشن کند دل انسان، مُهر و داغِ دوست دارد و مِهر به دوست با عشق محقق می‌شود و این راه با قلب طی می‌گردد و نظر به «وجود» حقایق باید موضوع این راه باشد که با علم حضوری به‌دست می‌آید و نه با علم حصولی.
4- فرهنگ شیعه امکان‌های فراوانی فراروی خود دارد و از جمله آنها این که امکان نجات از مهجوریت بشر دوران جدید در آن نهفته است، ولی اشکال كار این است که بعضاًآن فرهنگ با قرائتی غیر از قرائت قرآنی خوانده می‌شود. در این کتاب سعی شده است اولاً؛ فرهنگ شیعه و اهل‌البیت(ع) با قرائت قرآنی معرفی شود. ثانیاً؛ روشن شود كه باید اهل‌البیت پیامبر(ع) را یک فرهنگ برای جواب‌گویی به همة نیازهای زندگی بدانیم، نه آن‌‌که نگاه ما به عالَم، نگاه علت و معلولی باشد و از این‌که عالَم سراسر تجلی اسماء الهی و مشیت خداوند است غافل گردیم.(1)
5- اگر می‌خواهیم پایمان را جایی بگذاریم که آن‌جا لغزنده نباشد، باید روشن کنیم علت عقب‌افتادن وعده‌هایی که اسلام عزیز به مسلمانان داد در کجاست و نقص مبانی معرفتی ما در چیست كه آن وعده‌ها برای ما محقق نشد؟ راستی از نظر معرفتی چه نگاهی را رها کرده‌ایم که باید رها نمی‌کردیم، و کجا باید به سراغ آن می‌رفتیم که نرفتیم؟ آری؛ می‌توان پول نفت را داد و از بیگانگان گوشی تلفن همراه و کامپیوتر خرید، ولی آیا نگاهی که با آن نگاه وعدة خدا برای مسلمانان محقق می‌شود را هم می‌توان از بیگانگان خرید و یا از یونان باستان به عاریت گرفت؟ آن چه نوع تفکری است که موجب می‌شود حقیقت بر ملت ما رخ بنمایاند و فرج آغاز شود و بسط یابد؟ اکنون که روشن‌شده فرهنگ مدرنیته دیگر آینده ندارد، و از طرفی وعدة خدا برای نجات بشر در فرهنگ تشیع نهفته است، آن فرهنگ را چه شده است که نمی‌تواند رسالت تاریخی خود را انجام دهد؟ این‌ها همه سؤالاتی است که با دقت در متن کتاب می‌توان انشا ء الله به جواب آن‌ها دست یافت، و توصیه کتاب به ما این است که:
عالمی دیگر بباید ساخت، وز نو آدمی(2)
6- سخنران محترم پس از آن‌که آفات فعالیت‌های غیرقدسی را روشن می‌کند همة همت خود را بر این نكته معطوف می‌دارد که «مفهوم حقیقت» به خودی خود هیچ بهره‌ای از حقیقت در بر ندارد و باید با «وجود حقیقت» مرتبط شد، و تبیین می‌کند که تفکر در «وجودِ حقیقت» به خوبی ما را از ظلمات آخرالزمان که محدودشدن به علم حصولی است، نجات می‌دهد، چون به گفته ایشان تفکر در «وجود»، راه را نشان می‌دهد، ولی وقتی «مفهوم»، موضوع تفکر شد، آن تفکر، تفکر نیست، چرا که تفکر در موضوعِ مرده عین بی‌تفکری است و این تفکر راه‌آموز آینده نیست و موجب پوچی و افسردگی می‌شود؛ چیزی که این کتاب تلاش دارد از آن بگذرد.
7- استاد محترم ابتدا در چندین جلسه به نقد نگاه‌های سكولار و غیرقدسی به موضوعات دینی پرداخته و آرام‌آرام وارد اصل مطلب شده تا خواننده محترم به فتح‌الفتوح بحث كه چگونگی ارتباط با «وجودِ حقیقت» است، وارد شود و بتواند جان خود را از مهلكه‌‌های پوچی دوران نجات دهد و راه بین خود و خدا را بیابد و با شناخت جایگاه اصلی دین، نهایت بهره‌برداری را از دین و دینداری بنماید. إن‌شاء‌الله.
8- مقدمات فهم مطالب این کتاب، مباحث مطرح‌شده در کتاب «ده نکته از معرفت‌ نفس» و شرح برهان صدیقین در کتاب «از برهان تا عرفان» است؛ تا با توجه به معرفت نفس، موضوع «نفس» به عنوان یک وجود حقیقی مدّ نظر قرار گیرد و با مطالعة برهان صدیقین در فکر عزیزان نظر به «وجود صِرف» پایه‌گذاری شود.
گروه فرهنگی المیزان