به ما توصیه میكنند چیزهایی را که معصوم از خدا طلب کردهاند یاد بگیرید، و آنها را طلب کنید تا خداوند با جمیع اسمائش با شما حرف بزند. در دعاهای ماه رجب میخوانید: «اَلّلهُمَّ اِنّی اَسْئَلُكَ بِمَعَانِیَ جَمِیعِ مَا یَدْعُوكَ بِهِ وُلاةِ اَمْرِك...»؛ خدایا! از تو تقاضا دارم به جمیع معانیِ آنچه اولیاء و صاحبان امرت از تو تقاضا میكنند. وقتی متوجه باشیم چون امامان معصوم(ع) خداوند را به جمیع اسمائش میشناسند، خداوند را به جمیع معانی عبادت میكنند. ممكن است شما بتوانید صاحب کرامت بشوید و آینده را از جهتی پیشبینی كنید، این یعنی از همان جهت که میخواهید آینده را پیشبینی کنید، به اسم علیم خدا نزدیك شدهاید، ولی از جهات دیگر نزدیك نشدهاید. عمدهی ارتباط با عالم قدس، ارتباط با «الله» است كه جامع اسماء الهی است. آری؛ اگر کسی از طریق جمیع اسماءِ حضرت حق با حضرت حق ارتباط برقرار کرد، با اسم علیم هم که یکی از این اسماء است، ارتباط برقرار کرده است. پس اگر تزكیه با هدف تجلی اسم «الله» انجام گیرد، خدا هم با جمیع اسمائش بر قلب ما تجلی میكند و هر چه نظافت و رفع حجاب دقیقتر باشد، تجلی حضرت ربالعالمین جامعتر خواهد بود.
ملاحظه فرمایید كه همه این نكات از روایت «اَلنِّظافَةُ مِنَ الْاِیمَان» به دست میآید و این روایت تا كجاها میخواهد ما را سیر دهد و چگونه میخواهد سراسر زندگی ما را قدسی نماید. حالا ببینید با بدنیكردن و تقلیل دادن نظافتِ مورد نظر این روایت، چگونه آن را تغییر میدهیم و از همه آن معارفی كه در دل این روایت نهفته است، خود و جامعه را محروم میكنیم. همه این ضعفها به جهت آن است كه به عظمت و جایگاه دین در زندگی عنایت کمی داریم. ما شیعه بودن خودمان را خیلی ارزان خریدهایم و چون ارزان خریدهایم، ارزان هم از دست میدهیم. گفت:
سر ز شكر دین از آن برتافتی
كز پدر میراث مفتش یافتی
مرد میراثی چه داند قدر مال
رستمی جان کند مجّان یافت زال(92)
کسی که مالی را از طریق ارث به دست آورده نمیداند برای به دست آوردن آن، چه زحمتها كشیده شده است. وقتی فهمیدیم کلمهكلمة دین از چه پایگاهی صادر شده است، و فهمیدیم این دینی که داریم چه اندازه قیمتی است، سعی میكنیم تمام معارف و دستورات آن را در مقام خود حفظ كنیم و آنها را در حدّ حسّی و بدنی پایین نیاوریم و نیز سعی میكنیم در فعالیتهای فرهنگیمان نظر به تجلی اسم اعظم «الله» داشته باشیم كه همان روش ائمه معصومین(ع) است تا اوّلاً؛ روش ما «خداداری» باشد نه خدادانیِ صِرف، ثانیاً؛ خدا را با جمیع معانی و اسماء بشناسیم و عبادت كنیم و لذا یك بُعدی نمیشویم.
عقیدة بنده این است که انقلاب اسلامی به وسیله تجلی اسم اعظم الهی بر اساس ظرفیت و طلبی كه امام خمینی(ره) داشتند بر قلب ایشان تجلی كرد. البته این اسم اعظمی که ما میگوییم، پرتو نازلهای از آن اسم اعظم محمّدی(ص) است، چون در قرآن هست که خدا به پیامبر(ص) میفرماید: بگو که من به اسم «الله» دعوت میکنم و راه من این است؛ «قُلْ هَـذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَى اللّهِ عَلَى بَصِیرَةٍ أَنَاْ وَ مَنِ اتَّبَعَنِی»(93) بگو راه من این است که به «الله» دعوت میكنم، با بصیرت كامل برای خودم و همه كسانی كه از من پیروی میكنند. پس ملاحظه میفرمایید که رسول خدا(ص) به اسم «علیم» دعوت نفرمود بلکه به اسم «الله» دعوت کرد. روایت داریم كه «الله» اسم اعظم است و یا در روایتی از حضرت رضا(ع) داریم که «بسم الله» فاصلهاش با اسم اعظمِ خدوند، از سیاهی چشم به سفیدی آن نزدیکتر است.(94) بسیار كم است. حال اگر شما به اسمی از اسماء الهی دعوت شدید كه جامعیت اسم «الله» را نداشته باشد، شما از یک جهت متوجه كمالی از كمالات الهی هستید، اما اسماء الهی از بقیه جهات بر قلب شما تجلی نكرده است و لذا از آن جهات با خداوند آشنا نیستید و او را عبادت نمیكنید.
بعضیها مؤمن به وجود خدا و قیامت و آداب فردی شریعت هستند اما مبارز نیستند، بعضیها مبارز هستند اما عارف به حقایق غیبی، آنطور كه باید و شاید نیستند، اینها پیرو مظهر اسم اعظم زمانه خود نیستند و در سلوك خود به مشكل برخورد میكنند و به نتیجهای كه باید برسند، نمیرسند. مظهر اسم اعظمِ زمانه در حال حاضر آن انسان بزرگی است که سعی دارد اسلام را در همه مناسباتش - اعم از فردی و جمعی و ظاهری و باطنی- پیاده كند، یعنی سعی در تحقق اسم «الله» دارد. حامل اصلی اسم اعظم، وجود مقدس حضرت پیامبر اکرم(ص) است، حال شما که پیامبر(ص) را دارید باید هر كس را با آن حضرت مقایسه و ارزیابی كنید تا مردم را به خدای واقعی بخوانید و نگذارید فعالیتشان پوچ و بیثمر شود. یکی از این آقایان که می دید ما از امام خمینی(ره) به نحو خاصی تعریف میکنیم، به من گفت: شما فکر میکنید که در حال حاضر بالاتر از امام خمینی(ره) در صحنه عالم نیست! گفتم: حتماً نیست، گفت: چرا؟! گفتم: اگر بود بیشتر از امام خمینی(ره) در سیره و سلوك پیامبر(ص) ظاهر میشد و یكی از خصوصیات رسول خدا(ص) در كنار سایر خصوصیات حضرت، تقابل با ابوسفیان و فرهنگ استكباری زمانهشان بود، اگر كسی به پیامبر(ص) نزدیكتر است، باید در كنار سجایای اخلاقی، عرفانی، صدای اعتراضش بلندتر از امام خمینی(ره) به گوش جهانیان میرسید، مگر اینكه بپذیریم آن افراد مظهر و حامل اسم جامع الهی نیستند و حامل بعضی از اسماء الهی هستند. اشک و شب بیداری و عواطف و خشمِ پیامبر(ص) همه و همه با هم یك انسان جامع را به صحنه آورده است و ما باید در فعالیتهای فرهنگیِ خود برای نزدیكی به عالم قدس، مردم را از طریق جامعیت رسول خدا(ص) به خدای واقعی نزدیك كنیم كه آن «الله» است، همان طور كه نباید مردم را به خدای ذهنی مشغول كنیم.
از خدا بخواهید که خدایا به ما توفیق ده كه تو را بشناسیم و بپرستیم، در آن صورت «الله» با همه جامعیتش با ما صحبت میکند. مقام آدم كه مسجود ملائكه واقع شد، به جهت استعداد پذیرش و ارائه جامع اسماء الهی بود. وقتی خداوند به ملائكه فرمود: «إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَةً»؛(95) من در زمین خلیفه قرار میدهم، ملائکه گفتند: «وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ»؛(96) ما تو را تسبیح میگوییم و تقدیس مینماییم. خدا به آنها نفرمود که شما دروغ میگویید، بلكه فرمود: من چیزی میدانم كه شما نمیدانید، و خداوند با نشاندادن ظرفیت آدم كه میتواند همه اسماء الهی را تعلیم بگیرد و ارائه دهد، نشان داد كه ملائكه با بعضی از اسماء الهی آشنا هستند و لذا به همان ملائکه فرمود به آدم سجده کنید، و همه آنها سجده کردند مگر ابلیس.