تربیت
Tarbiat.Org

آنگاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود(گذر از ساحت علم حصولی به حیات علم حضوری)
اصغر طاهرزاده

سیر از مفهوم حصولی به مشهود حضوری

14- آنچه عزیران باید مستحضر باشند این است که گرچه حوزة برهان عقلی، علم حصولی است و نه حضوری، و ادراک مفهوم یک عمل ذهنی است و نه مصداق عینی، و کلی است و نه شخصی، و غایب است و نه حاضر و ...، بر خلاف شهود عرفانی - که حوزة آن حضور و شهود و ارتباط با مصداق عینی حقایق است- لیکن قلمرو تأثیر برهان عقلی بسیار وسیع است، به طوری که مهم‌ترین عامل رفع نیاز در گفتمان‌های علمی و محاوره‌های فکری، همانا دلیل عقلی است، و لذا نپرداختن به برهان عقلی زمینة گستردگی تقلید اجباری را در همة شئون اجتماعی فراهم می‌کند. پس سخن این نیست که عقل را در فهم حقایق تعطیل کنیم تا تقلید و سطحی‌نگری در معارف جایگزین آن شود، بلکه سخن در آن است که متوجه باشیم آنچه عقل از آن خبر می‌دهد با قلب دیدنی است، پس از دیدن آن غفلت نکنیم که ضرر بزرگی کرده‌ایم، زیرا که «وَحی معصوم و شهود سالم عارف مانند شنا در بحر عین است و برهان عقلی، شتاب در سراب ذهن».(321) گفت:
گوشم شنید قصة محبوب و مست شد

کو قسم چشم، دیدنِ محبوبم آرزوست

و به عبارت دیگر؛
بحث عقلی گر درّ و مرجان بود

آن دگر باشد که بحث جان بود

اگر عقل را در فرهنگی که اهل بیت پیامبر(ع) مطرح می‌کنند درست سیر دهیم دیگر به جای این‌که خدا را علت، و عالَم را معلول بدانیم و یک نحوه دوگانگی بین خدا و مخلوقات در ذهن داشته باشیم، سراسر نظامِ آفرینش را آینة اسمای حسنای معروف ازلی و محبوب ابدی خواهیم دید و سخن امام‌الموحدین(ع) برایمان معنی پیدا می‌کند که می‌فرماید: «ما کُنْتُ اَعْبُد رَباً لَمْ اَرَهُ»(322) من آن نیستم که پروردگاری را عبادت کنم که نمی‌بینم. در فرهنگ علوی، معقولِ ذهنی، مشهودِ عینی می‌شود و حکمت برهانی به شهود عرفانی می‌رسد و برای عارف متخلق، تمام مفهوم‌های حصولی، مشهود حضوری می‌گردد و شاهد جمال سرمدی خدایی خواهد بود که مرآت همة اشیاء است، و در این حال دیگر هیچ‌چیز برای چنین عارفی غایب نیست.