تربیت
Tarbiat.Org

آنگاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود(گذر از ساحت علم حصولی به حیات علم حضوری)
اصغر طاهرزاده

نمونه‌ای از رؤیت حق

حضرت صادق(ع) جهت توجه به موضوع فوق و این‌که اولاً: قلب انسان کاملاً با خدا آشنا است و خداوند در نزدیک‌ترین شرایط به انسان است. ثانیاً: می‌تواند با خدا روبه‌رو شود، ما را متوجه نکته‌ای می‌کنند که خداوند در قرآن به آن اشاره فرموده است که: «فَإِذَا رَكِبُوا فِی الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ یُشْرِكُونَ»،(331) و هنگامى كه بر كشتى سوار مى‏شوند خدا را با تمام خلوص مى‏خوانند و چون آن‌ها را به سوى خشكى رساند و نجاتشان داد، در همان حال شرك مى‏ورزند. بعد از طرح این آیه حضرت فرمودند: آن‌وقت که فرد در دریا امید به هیچ‌چیز ندارد و به قدرتی لایزال متوسل می‌شود «فَذَلِكَ الشَّیْ‏ءُ هُوَ اللَّهُ الْقَادِرُ عَلَى الْإِنْجَاءِ حَیْثُ لَا مُنْجِیَ وَ عَلَى الْإِغَاثَةِ حَیْثُ لَا مُغِیثَ»،(332) آن قدرت لایزال که در آن حالت، آن فرد بدان متوسل می‌شود همان خدایی است که قادر بر نجات است، در آن موقعی که هیچ نجات دهنده‌ای برای او نیست، و او فریاد‌رس است، در شرایطی که هیچ فریادرسی را در منظر خود نمی‌یابد.
حدیث مذکور؛ از بهترین نکته‌ها برای خدا یابی است. چون اولاً: ما را متوجه خدایی می‌کند که مافوق خدای مفهومی است و در آن شرایط خاص او را روبه‌روی خود می‌یابیم، یعنی همان خدایی که از طریق قلب باید با آن مرتبط شد. ثانیاً: این خدا را انسان در وجود خود می‌شناسد و احتیاج نیست با کتاب و درس و مدرسه وجود او را برای خود اثبات کند. ثالثاً: و از همه مهم‌تر این‌که کافی است حجاب‌هایی که خود را برای ما نجات‌دهنده و فریادرس می‌نمایانند کنار رود، یک‌مرتبه قلب ما خود را با آن خدا روبه‌رو می‌بیند. به همین جهت حضرت می‌فرمایند: او خدای قادر بر نجات است آن موقعی که هیچ نجات‌دهنده‌ای نیست، «حَیثُ لا منجی». وقتی در منظر جان انسان مشخص شود که هیچ نجات‌دهنده‌ای نیست و همة آنچه ما به عنوان نجات‌دهنده به صورت وَهمی و دروغین به آن‌ها دل بسته بودیم، از منظر قلب کنار رفته‌اند، و وقتی روشن شود همه آنچه ما به عنوان فریادرسِ خود به آن‌ها دل بسته بودیم، از صحنة جان رخت بربسته‌اند، خداوند در عمق جان ما به عنوان فریادرس ظاهر می‌گردد و ما با او روبه‌رو می‌شویم.
چنانچه ملاحظه می‌فرمایید این حدیث شریف جایگاه دستورات دین و معارف حقة الهی را نیز روشن می‌نماید که چرا دائماً ما را متوجه می‌کنند که نظرمان به خدا باشد و برای هیچ‌چیز به نحو استقلالی، تأثیری قائل نشویم. زیرا در آن صورت آن خدایی که از هر ‌چیز به ما نزدیک‌تر است و در منظر جان ما حیّ و حاضر است، گم می‌شود.
بنده امیدوارم عزیزان از این به بعد در نظر به عبادات و روایات و قرآن هدفشان این باشد که در همة این موارد بخواهند خدا را بیابند و با خدا مرتبط باشند و با نور الهی به امور زندگیِ فردی و اجتماعی وارد شوند. به همین جهت خداوند به ما دستور می‌دهد؛
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَمَن یَفْعَلْ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ»،(333)
اى كسانى كه ایمان آورده‏اید مواظب باشید اموال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نگرداند و هر كس چنین كند از زیانكاران است.
این دستور حضرت پروردگار یک دستورالعمل کامل در همة امور ما می‌باشد که هیچ پدیده‌ای در زندگی، حجاب بین قلب ما و پروردگارمان نگردد، پروردگاری که از همه‌چیز به ما نزدیک‌تر است و به نحو حضوری می‌توانیم با او روبه‌رو باشیم و در حوادث خطرناک این مسئله برای همة ما پیش آمده است. حال آیا هم اکنون همة ما در معرض آن‌چنان حوادث خطرناک نیستیم تا همیشه در آن حضور باشیم؟ خداوند در همین راستا با حالتی مشفقانه این موضوع را با ما در میان می‌گذارد که؛
«هُوَ الَّذِی یُسَیِّرُكُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ حَتَّى إِذَا كُنتُمْ فِی الْفُلْكِ وَجَرَیْنَ بِهِم بِرِیحٍ طَیِّبَةٍ وَفَرِحُواْ بِهَا جَاءتْهَا رِیحٌ عَاصِفٌ وَجَاءهُمُ الْمَوْجُ مِن كُلِّ مَكَانٍ وَظَنُّواْ أَنَّهُمْ أُحِیطَ بِهِمْ دَعَوُاْ اللّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ لَئِنْ أَنجَیْتَنَا مِنْ هَذِهِ لَنَكُونَنِّ مِنَ الشَّاكِرِینَ»(334)
او كسى است كه شما را در خشكى و دریا سیر می‌دهد چون در كشتی ‌قرار گیرند و باد آنان را ببر د و ایشان بدان شاد شوند، بناگاه بادى سخت بر آن‌ها وزد و موج از هر طرف آن‌ها را فرا گیرد و یقین كنند كه در محاصره افتاده‏اند، در آن حال خدا را با تمام خلوص مى‏خوانند، كه اگر ما را از این ورطه برهانى قطعا از سپاسگزاران خواهیم شد.
در آیة فوق خداوند خصوصیات فطری انسان را مطرح می‌کند که وقتی در شرایط خطر قرار گیرد مثل گرفتاری در وسط دریا که امکان امیدواری به هیچ‌چیز جز خدا برایش نمانده، خدا را می‌خواند و خالصانه و عارفانه هم می‌خواند و بنا را هم بر این می‌گذارد که وقتی به خشکی برگشت همیشه خدا را در منظر خود داشته باشد و در هر نعمتی منعِم را بنگرد. ولی؛
«فَلَمَّا أَنجَاهُمْ إِذَا هُمْ یَبْغُونَ فِی الأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا بَغْیُكُمْ عَلَى أَنفُسِكُم مَّتَاعَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا ثُمَّ إِلَینَا مَرْجِعُكُمْ فَنُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ»،(335)
پس چون خداوند آنان را نجات داد، همان‌ها در زمین و در شرایط اَمن، سركشى را ادامه می‌دهند، اى مردم سركشى شما فقط به زیان خود شماست، ‏شما بهره زندگى دنیا را مى‏طلبید، سپس بازگشت ‏شما به سوى ما خواهد بود پس شما را از آنچه انجام مى‏دادید باخبر خواهیم كرد.
می‌فرماید: درست است در آن شرایطی که همة حجاب‌ها بین انسان و پروردگارش عقب می‌رود او خالصانه و عارفانه خدا را می‌خواند، تصمیم می‌گیرد برای همیشه خدا را در منظر داشته باشد، ولی وقتی خداوند او را از آن خطر رهانید و باز با وسایل و اسباب‌های زندگی روبه‌رو شد، آن‌ها را به نحو استقلالی منشأ اثر می‌داند و جدای از توجه به خدا در زندگی زمینی، از عبودیت پروردگار سر باز می‌زند، در حالی‌که در قیامت و در رویارویی با پروردگار در ضرر بزرگی قرار می‌گیرد و از حاصل چنین روی برگرداندنی با خبر می‌شود. و سپس در آیة بعد علت این غفلت بزرگ را که به جهت هدف قرار دادن زندگی دنیایی است، مطرح می‌کند و حقیقت زندگی دنیایی را توصیف می‌فرماید که؛
«إِنَّمَا مَثَلُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا كَمَاءٍ أَنزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاء فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الأَرْضِ مِمَّا یَأْكُلُ النَّاسُ وَالأَنْعَامُ حَتَّىَ إِذَا أَخَذَتِ الأَرْضُ زُخْرُفَهَا وَازَّیَّنَتْ وَظَنَّ أَهْلُهَا أَنَّهُمْ قَادِرُونَ عَلَیْهَآ أَتَاهَا أَمْرُنَا لَیْلاً أَوْ نَهَارًا فَجَعَلْنَاهَا حَصِیدًا كَأَن لَّمْ تَغْنَ بِالأَمْسِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَتَفَكَّرُونَ»(336)
در حقیقت مثل زندگى دنیا مانند آبى است كه آن را از آسمان فرو ریختیم، پس گیاهان زمین از آنچه مردم و دام‌ها مى‏خورند با آن آب درآمیخت تا آنگاه كه زمین زینت و زیبایی‌های خود را برگرفت و آراسته گردید و اهل آن پنداشتند كه آنان بر آن قدرت دارند، شبى یا روزى فرمان ما آمد و آن را چنان درو كردیم كه گویى دیروز وجود نداشته است، این گونه نشانه‏هاى خود را براى مردمى كه اندیشه مى‏كنند به روشنى بیان مى‏كنیم.
آری وقتی زندگی دنیایی همچون آبی است که گیاهانی را می‌پروراند که مردم و حیوانات از آن می‌خورند و سپس خشک و زرد می‌شود، همان‌طور که کل زمین چنین می‌شود، به طوری که گویا محل سکونتی نبوده، چه جای این‌همه توجه به آن، که موجب حجاب بین ما و پروردگارمان شود. پس هم اکنون قصة ما قصة همان کسی است که در میان دریا در محاصرة موج‌ها و طوفان‌ها است و با داشتن خانه و فرزند امکان درهم کوبیده‌شدن آن‌ها هست، و لذا باید ماوراء این حجاب‌ها متوجه خدا بود، آن هم خدایی که نزدیک‌ترین حقیقتِ روبه‌روی قلب ما است و اگر قلب خود را در اختیار او قرار دهیم بهترین تدبیرها را إعمال می‌فرماید و بهترین پاداش‌ها را که همان بندگی اوست به ما مرحمت می‌کند.