4- «ایمان» نحوهای از ارتباط و اتصال قلبی با حقایق قدسی است - آری ایمان به حقایق و نه اطلاع از آن حقایق - لذا قرآن میفرماید:
«قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمَانُ فِی قُلُوبِكُمْ وَإِن تُطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا یَلِتْكُم مِّنْ أَعْمَالِكُمْ شَیْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ»،(291)
عدهای از بادیهنشینان گفتند ایمان آوردیم، بگو ایمان نیاوردهاید لیكن بگویید اسلام آوردیم، و هنوز در دلهاى شما ایمان داخل نشده است و اگر خدا و پیامبرِ او را فرمان برید از ارزش كردههایتان چیزى كم نمىكند، خدا آمرزنده مهربان است.
چنانچه ملاحظه میفرمایید در این آیه محل ایمان را قلب قرار داده که محل درک حضوری حقایق است و میفرماید: «وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمَانُ فِی قُلُوبِكُمْ» و سپس میفرمایند مواظب باشید تسلیمشدن در مقابل دستورات دین را به امید کسب بهشت و دوری از جهنم، «ایمان» نخوانید و به آنهایی که پذیرفتهاند طبق دستورات اسلام عمل کنند ولی هنوز برنامهای برای حضوریکردن باورهای خود ندارند، میفرماید: هنوز ایمان وارد قلبهای شما نشده، چون ایمان به حقایق، مقامی است بالاتر از پذیرفتن اسلام، و در مورد ایمانِ رسول خدا(ص) و مؤمنین واقعی میفرماید:
«اَمَنَ الرَّسُولُ بِما اُنْزِلَ اِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ، كُلٌ اَمَنَ بِاللّه ِوَ مَلَائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ....»؛(292)
پیامبر(ص) و ائمه(ع) و مؤمنین واقعی به ملائكه و كتاب پیامبران و خودِ پیامبران «ایمان» داشته، در نتیجه با آنها ارتباط قلبی حاصل نمودهاند. كه مسلم روش رسیدن به ایمان، برنامة خاص خود را برای مبلّغ و مستمع در پی دارد.
ایمان قلبی وقتی محقق شود امکان رؤیت پروردگار فراهم میگردد. چیزی که امامان(ع) ما را بدان آگاه کردهاند. در روایت داریم که راوی میگوید:
«یَا أَبَا جَعْفَرٍ أَیَّ شَیْءٍ تَعْبُدُ؟ قَالَ: اللَّهَ تَعَالَى. قَالَ: رَأَیْتَهُ؟ قَالَ: بَلْ لَمْ تَرَهُ الْعُیُونُ بِمُشَاهَدَةِ الْأَبْصَارِ وَ لَكِنْ رَأَتْهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الْإِیمَانِ، لَا یُعْرَفُ بِالْقِیَاسِ وَ لَا یُدْرَكُ بِالْحَوَاسِّ وَ لَا یُشَبَّهُ بِالنَّاسِ، مَوْصُوفٌ بِالْآیَاتِ مَعْرُوفٌ بِالْعَلَامَاتِ لا یَجُورُ فِی حُكْمِهِ. ذَلِكَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ قَالَ: فَخَرَجَ الرَّجُلُ وَ هُوَ یَقُولُ: اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ».(293)
عبداللهبنسنان از پدرش نقل كرده كه حضور امام باقر (ع) بودم یكى از خوارج خدمتش رسید و گفت اى ابا جعفر چه را پرستى؟ فرمود: خدا را ،گفت او را دیدهاى؟ فرمود: دیدهها عیانش نبینند وقلب ها به حقیقت ایمان او را دریابند، به قیاس نتوانش شناخت و به حواس درک نشود و به مردم مانند نیست، به نشانه ها توصیف و به علامتها شناخته شود، در حكمش جور نیست، آن است خدا، نیست معبود حقى جز او. راوی گوید: آن مرد بیرون شد و میگفت: خدا داناتر است كه رسالت خود را كجا بنهد.
چنانچه ملاحظه میفرمایید حضرت در جواب سؤال فردی که میپرسد آیا خدا را میبینی؟ میفرمایند؛ نه با چشم سر دیده میشود و نه با قیاس و تعقل و نه با حواس، بلکه قلبها وقتی منوّر به نور ایمان الهی شد مفتخر به رؤیت حضرت «الله» میشود. این حدیث شریف راه بسیار دقیقی را در راستای رؤیت قلبی در جلو ما میگذارد که امیدوارم عزیزان با مباحثی که گذشت متوجه آن راه شده باشند.
در خصوص ایمان قلبی، به ذکر چند آیه بسنده می کنیم و تدبر در آن را به عهدهی خود عزیزان می گذاریم. قرآن در آیه 7 سوره حجرات می فرماید: « ... وَلَكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْكُمُ الْإِیمَانَ وَزَیَّنَهُ فِی قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَیْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْیَانَ ...» لیكن خدا ایمان را براى شما دوستداشتنى گردانید و آن را در دلهاى شما بیاراست و كفر و پلیدكارى و سركشى را در نظرتان ناخوشایند ساخت. یا در آیهی41 سوره مائده میفرمایند: «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ لاَ یَحْزُنكَ الَّذِینَ یُسَارِعُونَ فِی الْكُفْرِ مِنَ الَّذِینَ قَالُواْ آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِن قُلُوبُهُمْ ... » اى پیامبر كسانى كه در كفر شتاب مىورزند تو را غمگین نسازند [چه] از آنانكه با زبان خود گفتند ایمان آوردیم و حال آنكه دلهایشان ایمان نیاورده بود . به قسمت آخر آیه توجه شود که می فرماید آنهایی که در کفر سرعت میگیرند با زبان، مدعی ایمانند ولی آن ایمان به قلبشان وارد نشده است. در راستای درجات ایمان و شدتیافتن آن نیز در آیهی 4 سورهی فتح میفرماید: «هُوَ الَّذِی أَنزَلَ السَّكِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدَادُوا إِیمَانًا مَّعَ إِیمَانِهِمْ ...» اوست آن كس كه در دلهاى مؤمنان آرامش را فرو فرستاد تا ایمانى بر ایمان خود بیفزایند.