تربیت
Tarbiat.Org

آنگاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود(گذر از ساحت علم حصولی به حیات علم حضوری)
اصغر طاهرزاده

«وجود» در حجاب

حرف بنده این‌جا است که عنایت داشته باشید در رابطه با قرآن با یک حقیقت وجودی روبه‌رو هستید که بسیار بلند مرتبه است، و اساساً «وجود» چنین است که به راحتی رخ نمی‌نمایاند و در حجاب می‌رود. ولی ماهیت با یک ارتباط ذهنی به سرعت در دسترس ذهن قرار می‌گیرد، «وجود» به خودی خود بلند مرتبه است، چه رسد به مرتبة عالیه وجود یعنی قرآن که لازمه ارتباط با آن، داشتن مطلق طهارت است از همة وهمیات در موضع عقیده، و از همة خبائث در موضع اخلاق. به همین جهت امامان معصوم(ع) با همه گرایش‌های انسانی که دارند، باید دائماً خود را در حالت عصمت حفظ کنند تا ارتباط با حقیقت وجودی قرآن برایشان پایدار بماند. لذا استغفار معصوم با استغفار غیرمعصوم متفاوت است، استغفار غیر معصوم «لِلرَّفع» است یعنی استغفار می‌کند تا گناهان رفع شود. اما استغفار معصوم «لِلدَّفع» است، یعنی برای دفع گناه استغفار می‌کنند تا گناه جلو نیاید و آن‌ها باقی بر مقام خود باشند. و این کارِ بسیار مشکلی است که انسان تلاش کند همواره در قله عصمت بماند، با این‌که آن‌ها انسان‌اند و مثل بقیة انسان‌ها در زندگی طبیعی خود هزاران گرایش دارند، غضب دارند، شهوت دارند، میل به غذا و غیره دارند، حال در میان این‌همه گذرگاه‌ها‌ و گرایش‌های طبیعی، عصمت خود را حفظ می‌کنند. عنایت کنید چه کار بزرگی است، زیرا آن عصمت یک موضوع وجودی است و با حضور دائم قلب در محضر حق، حفظ می‌شود، اگر یک لحظه آن حضور به هر دلیلی ضعیف شود از مقامِ قله عصمت و قربِ حق فرو می‌افتند. برای همین عرفا می‌فرمایند:
محنت قرب ز بُعد افزون است

جگر از محنت قربم خون است

نیست در بعد جز امید وصال

هست در قرب همه بیم زوال

پس در مقام قربِ الهی همواره بیم زوال و جداشدن از آن مرتبه هست و لذا برای دفع هرگونه عامل غفلت به استغفار نیاز است. وقتی انسان هنوز در مقام قرب نیست می‌گوید إن‌شاء‌الله می‌رسم اما وقتی در مقام قرب وارد شد همواره نگرانی زوال آن حالت، او را به تلاش و عبادات بیشتری وارد می‌کند و لذا می‌گوید «جگر از محنت قربم خون است» حالا که حضرت رسول(ص) به قرب و به نبوت رسیدند هر شب نماز شب برایشان واجب است، تمام مستحبات که امامان معصوم(ع) مقیدند انجام دهند به جهت حفظ مقام قرب است. در روایت داریم:
«أَنَّ مَوْلَانَا الصَّادِقَ (ع) كَانَ یَتْلُو الْقُرْآنَ فِی صَلَاتِهِ - فَغُشِیَ عَلَیْهِ- فَلَمَّـا أَفَاقَ سُئِلَ مَا الَّذِی أَوْجَبَ مَا انْتَهَتْ حَالُهُ إِلَیْـهِ- فَقَالَ مَا مَعْنَاهُ مَا زِلْتُ أُكَرِّرُ آیَاتِ الْقُرْآنِ - حَتَّى بَلَغْتُ إِلَى‌حَالٍ كَأَنَّنِی سَمِعْتُهَا مُشَافَهَةً مِمَّنْ أَنْزَلَهَا»(210)
حضرت صادق (ع) در نماز قرآن می‌خواند ناگهان بی‌هوش شد وقتى به هوش آمد سؤال كردند چه شد كه حال شما تغییر كرد. جوابى دادند كه مضمونش این بود: آیات قرآن را تكرار كردم تا به جائى رسید كه گویا این آیات را از كسى كه نازل كرده می‌شنوم.
این همه انرژی برای این است که حالت ارتباط با عالم قدس برایشان باقی بماند.