تربیت
Tarbiat.Org

آنگاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود(گذر از ساحت علم حصولی به حیات علم حضوری)
اصغر طاهرزاده

شبه‌قدسی شدن و ظهور نفس امّاره

در فعالیت‌های شبه‌قدسی در عین حفظ پوسته دین، به جای حرام‌ و حلال و مستحب و مكروه‌بودن دستورات الهی، مفید و مضرّ بودن آن‌ها می‌نشیند و لذا خوفِ از حق از بین می‌رود و نفس امّاره میدان بیشتری پیدا می‌كند و میدان فكر و ذكر حضوری تنگ‌تر می‌شود، زیرا توجه به حرام و حلال بودن چیزها نظر را به آخرت معطوف می‌دارد، ولی نظر به مفید و مضرّ بودن آن‌ها، نظر به دنیا دارد. در این حالت، انسان وقتی در مقابل احكام الهی قرار می‌گیرد آن‌ها را به عنوان دستورات خدای متعال مورد احترام قرار نمی‌دهد، بلكه از منظر دستورات مفید به آن‌ها می‌نگرد و از بازگشت به حقیقت غفلت می شود و به جای بندگی خدا یك نحوه خودخواهی در میان می‌آید. به گفته مولوی روحِ بعضی از دستورات دین بالاتر از آن چیزی است كه عقل معاش می‌فهمد، می‌گوید:
كشف این نز عقل كار افزا بود

بندگی كن تا تو را پیدا بود

چون انسان با رعایت حرام و حلالِ خدا، خود را در حضور حضرت حق می‌برد و تجلی ولایت حضرت حق، انسان را از بی‌سرپرستی و بی‌سروری نجات می‌دهد و در این حالت به جای ولایت نفس امّاره، ولایت «الله» به میدان زندگی می‌آید و روحیه سودپرستی و لذت‌پرستیِ افراطی از میدان زندگی‌های فردی و اجتماعی رخت برمی‌بندد.
امیدوارم در جلسات آینده آرام‌آرام بتوانیم راه‌های ارتباط با حقیقت را خدمت عزیزان عرض كنیم. در یک جمع‌بندی در این جلسه نکات زیر مورد بررسی قرار گرفت:
1- ذکر آیاتی از قرآن که در بارة بایر و پوچ‌شدن زندگی و این‌که اگر انسان‌ها تلاش لازم را انجام ندهند چگونه گرفتار پوچی و بی‌ثمری می‌شوند.
2- جایگزینی هنر امروزی به جای هنری که انسان را در حضور حقیقت می‌برد؛ و مقایسه‌ای بین به حضوررفتن به‌وسیلة گل موجود در طبیعت، با به‌سربردن با مفهوم آن حضور از طریق گُل درون اطاق، به امید آن‌که معنیِ به حضوررفتن از طریق ارتباط با حقایق قدسی تا حدّی روشن شود، و این‌که؛ گمشدة ما دینداری حضوری است.
3- نیچه متوجه به حجاب‌رفتنِ خدای حضوری در فرهنگ غرب شده ولی نمی‌داند چگونه این نقیصة بزرگ را درمان کند، و این‌که روش اهل بیت(ع) تنها روش اصیلی است که انسان می‌تواند از آن طریق در حضورِ با حقایق قرار گیرد و از ساحت علم حصولی به ساحت علم حضوری سیر کند.
4- طرح واژه‌های ادبیات امروز جهان و مبحث پوچ‌انگاری یا نیهیلیسم و این‌که وقتی از ارتباط با حقیقت فاصله بگیریم احوال انسان‌ها، ادامة همان پوچی‌ها است.
5- ناتوانی نگاه کمّیت‌گرای ریاضی‌گونه به عالم و این‌که چگونه در این نگاه بسیاری از حقایق نادیده انگاشته می‌شود و چگونه انسانی که از نگاه به حقایق محروم است احساس پوچی و افسردگی می‌کند.
6- زیادبودن «دین‌دان»ها و اندک‌بودن «دین‌دار»ها، زیرا افراد در علم به حقایق متوقف شده‌اند و تلاشی برای ارتباط با حقایق ندارند.
7- مفاهیمی که دارای باطن‌اند، آدرس حقایق‌اند و نه خود حقایق و در عین این‌که باید بین مفاهیم اعتباری با مفاهیمِ دارای باطن فرق گذاشت، باید به دنبال راهی بود که ما را به خودِ حقایق مرتبط کنند.
8- تفکیک علم حصولی از علم حضوری از تفسیر «ظلوم» و «جهول» در منظر امام خمینی(ره) و این‌که ایشان چه نوع علمی را به عنوان حجاب اکبر مطرح می‌کنند.
9- فرهنگ مهدوی و علم حضوریِ آن حضرت و این‌که اگر جایگاه حضور در محضر حقایق در جامعه روشن نشود، زمینة ظهور حضرت مهدی(عج) فراهم نشده است و همان فرهنگی که نمی‌تواند بین حضرت سیدالشهداء(ع) و عمر سعد«لعنة‌الله‌علیه» فرق بگذارد در قالب مسلمانی روبه‌روی حضرت مهدی(عج) می‌ایستد.
10- بلای نشستنِ «علمِ به واقعیت» به جای «ارتباط با خود واقعیت» و این‌که علم نور است و باید روح را طوری تربیت کرد که بتواند از تجلیات آن بهره‌مند گردد و در آن حالت است که با نور خدا مرتبط می‌شویم و از پوچی نجات می‌یابیم.
11- تفاوت فعالیت‌های «شبه قدسی» با فعالیت‌های قدسی و این‌که چگونه با «شبه قدسی‌کردن» فعالیت‌ها، راه انسان‌ها از عالم قدس بریده می‌شود و انواع پوچی‌ها به سوی قلب و روان انسان‌ها سرازیر می‌گردد.
12- نظافت و وضو از منظر قدسی و از منظر شبه قدسی و این‌که چگونه حرام و حلال احکام را با منظر شبه قدسی به مضرّ و مفید تبدیل می‌کنند و شرایط حضور در محضر حق را از بین می‌برند.
«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»