ملاحظه فرمودید چرا میفرماید: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ»(136) و چرا رسول خدا(ص) به اباذر فرمودند: «باید در همة امور نیّت تو الهی باشد، حتی در خواب و غذاخوردن»(137) و چرا قرآن میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَ لا أَوْلَادُكُمْ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَمَن یَفْعَلْ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ»؛(138) ای كسانی كه ایمان آوردهاید! اموال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نكند و كسانی كه چنین كنند، زیانكارانند؟! بر این نکات تأکید میشود چون معنی و محتوای انسان همان بندگی خدا است و هر چه انسان از عوامل غفلتِ از بندگی فاصله بگیرد و به بندگی خدا نزدیك شود، به معنی خود نزدیك شده و دیگر احساس پوچی نمیكند.
قدسیشدن فعالیتهای فرهنگی بدین معنی است كه آن عقلی را رشد دهیم كه منجر به بندگی خدا شود، همان عقلی كه حضرت در وصف آن فرمودند:«مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَن»؛ عقلی كه روحیه بندگی خدای رحمان را در انسان رشد میدهد. در این عقل، میل انسانها همان میلی میشود كه دین میخواهد، و غفلت نكنیم چنین عقلی در جان انسانها هست باید آن را رشد داد و نباید از آن غفلت كرد، عقلی كه به آن میگویند برو میرود و میگویند بیا، میآید، همان روح بندگی است كه در همه انسانها هست، اگر از حالت بالقوه به حالت بالفعل درآید، همة فعالیتها حالت قدسی پیدا میكنند.