عرض كردم قرآن میفرماید: آیا نمیخواهید شما را خبر دهیم از کسانی که: «ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا»، با فرورفتن در دنیا، همة زندگی خود را باختهاند، «وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعًا»؛ و فكر میكنند خیلی كارهای خوبی انجام میدهند، بعد در مورد آنها میفرماید:«أُولَئِكَ الَّذِینَ كَفَرُوا بِآیَاتِ رَبِّهِمْ وَلِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلَا نُقِیمُ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَزْنًا»؛(24)
آنها كسانی هستند كه به آیات پروردگارشان و لقای او كافر شدند، به همین جهت اعمالشان حبط و نابود شد، از این رو روز قیامت میزانی برای آنها بر پا نخواهیم كرد.
مشكل اساسی آنها این است كه عالم وجود را آیت الهی ندیدند، و نتوانستند به كمك دین و دینداری به چنین بصیرتی برسند. عالَم را آیت الهیدیدن، یعنی عالَم را نمایش حضرت حق ببینیم و دل ما آنچنان با حق آشنا باشد كه حق را در هر جلوه و لباسی بشناسد. به قول مولوی:
دیده آن باشد كه باشد شهشناس
تا شناسد شاه را در هر لباس
«أُولَئِكَ الَّذِینَ كَفَرُوا بِآیَاتِ رَبِّهِمْ وَ لِقَائِهِ»، مشكل آنها این است كه خودخواهیشان حجاب رؤیت آیات الهی و لقاء پروردگارشان شده است، چون نتوانستند خود را و انانیت خود را نفی كنند، به جای آنكه حق در منظر جان آنها باشد، خود آنها همواره در منظرشان قرار دارد و از طریق منیّت خود حجاب آیات الهی و لقاء پروردگارشان شدهاند، به همین جهت در آیه آخر همین سوره میفرماید: «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ یُوحَى إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَن كَانَ یَرْجُو لِقَاء رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا یُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا»؛(25)
ای پیامبر! بگو من فقط بشری هستم مثل شما، منتها به من وحی میشود ولی قضیه از این قرار است كه معبود شما، معبود یگانهای است که جز او معبودی نیست، پس هركس به لقای پروردگارش امید دارد، باید عمل صالح یعنی عملی که مطابق شریعت است، انجام دهد و هیچ كس را در عبادت پروردگارش شریك نكند.
پس همچنان که آیة فوق میفرماید هركس خواست پروردگار خود را ملاقات كند، اوّلاً؛ باید عمل صالح، یعنی اعمال مطابق شریعت انجام دهد و از حاكمیت میل خود دست بـردارد، ثانیاً؛ در راه عبادت پروردگارش هیچ شـركی نداشته باشـد و بـرای كسی - حتی برای خودش- نقش قائل نباشد. آن وقت عنایت داشته باشید اگر بندگی انسان در مسیری باشد كه به مقام لقاء الهی نیندیشد، عمرش را به ثمر نرسانده است. رسالة بسیار عزیز لقاءالله از حضرت آیتالله ملكی تبریزی(ره) را نگاه كنید، همة تلاش ایشان این است كه بگوید عزیزان! راه لقاء الهی باز است، و در این آیه هم میفرماید: «فَمَن كَانَ یَرْجُو لِقَاء رَبِّهِ»؛ پس موضوعِ لقاء الهی مطرح است و میگوید آن كس كه امیدوار لقاء الهی است چنین و چنان كند. میفرماید اگر كسی توانست همه چیز را پشت سر بگذارد و خدا را منشأ همه چیز بداند و وسایط را از خدا بداند، به مقام لقاء رب نایل خواهد شد، پس به كمتر از لقاء نباید قانع بود. ممكن است شما بگویید چقدر راه باید برویم تا به لقاء الهی برسیم؟ عرضم این است كه اگر راه لقاء را پیدا نكنیم، هرچه برویم نه تنها نمیرسیم بلكه دورتر هم میشویم. چه كاركنیم كه خودمان و مخاطبمان لااقل راه لقاء الهی را پیدا كنیم؟ یك وقت است ما هرچه در این انبان میریزیم، این انبان چون موش دارد پُر نمیشود. یك وقت، موش ندارد اما ما باید تلاش كنیم تا پر شود. گفت:
رو تو اوّل دفع شر موش كن
بعد از آن در جمع گندم كوش كن
باید روشن شود چه نگاهی به زندگی و عبادات و فعالیتهای فرهنگی باید داشت كه نتیجهی آن نگاه، بقای با حق و لقای الهی باشد.