تربیت
Tarbiat.Org

آنگاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود(گذر از ساحت علم حصولی به حیات علم حضوری)
اصغر طاهرزاده

ارتباط با خدای عزیز و نجات از پوچی

در راستای مشغول‌شدن به مفاهیم است كه امام‌خمینی(ره) می‌فرماید: «هیچ حجابی عظیم‌تر از علم توحید نیست»!(58) این در حالی است كه با علم توحید می‌دانیم خدا هست ولی به این «دانایی» مغرور می‌شویم و فكر می‌كنیم حالا كه می‌دانیم خدا هست، با خدا ارتباط داریم در حالی‌كه با مفهوم و معنای خدا ارتباط داریم، و حال آن‌که شما بزرگ‌ترین بركت را با توحید می‌توانید به‌دست بیاورید. خداوند می‌فرماید: «مَن كَانَ یُرِیدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِیعًا»؛(59) هركس عزت و قدرتِ سیر و نفوذ را طلب می‌كند، بداند تمام عزت از خدا است و در نزد اوست. كمی روی واژه «جَمِیعًا» فكر بفرمایید! می‌فرماید؛ مطلق عزت از خدا است، مثل این است كه می‌گوییم هركس تری می‌خواهد تری فقط پیش آب است، تمام تری همان آب است، یعنی آب، مطلق تری است. می‌فرماید: هركس عزّت می خواهد «فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِیعًا»؛ فقط حضرت حق عزیز است، و متوجه هستید كه «عزت» یعنی عدم فرسایش، «ارض‌العزیز» یعنی زمینی كه آب روی آن سوار نشود و به اعتبار دیگر «عزیز» یعنی آن چیزی كه زیر پا نرود و فرسایش پیدا نكند، به بیان دیگر، پوچ و مضمحل نگردد. شما وقتی می‌گویید خدا عزیز است، یعنی حادثه‌ها او را مغلوب خود نمی‌كنند. قرآن در این آیه می‌فرماید تو برای عدم پوچی و نجات از اضمحلال هیچ راهی نداری جز این‌كه با خدای عزیز مرتبط شوی. حالا اگر كسی با علم حصولی به خدای عزیز، از نور خدای عزیز محجوب شد، از همه سرمایه‌های وجود محروم شده است. اگر كسی با علم حصولی به خدا، از نور توحید كه جامع همه اسماء است، محجوب شود، آیا در عظیم‌ترین حجاب قرار نگرفته است؟ آری ممکن است بنده یا جنابعالی در این حد غافل و محجوب باشیم كه وقتی می‌گویند فلانی آدم خوبی است، به اشتباه بگوییم نه او آدم خوبی نیست، و لذا از خوبی او محجوب شویم، این‌جا به اندازه‌ای كه از خوبی این آدم بی‌بهره می‌شویم از حقیقت محروم هستیم، اما یك وقت از عزت مطلق، از حیّ مطلق و از اسماء حسنای الهی بی‌بهره‌ایم، این عظیم‌ترین حجاب است. می‌فرماید: «هیچ حجابی عظیم‌تر از علم توحید نیست»، یعنی از طریق علم توحید از ارتباط با حقیقتِ اسماء الهی محروم می‌شویم. علم توحید كه توحید نیست، علم به این كه عالَم در تدبیر احدیت حقّة حقیقیه است، چه ربطی به احساس حضورِ احدیت حقّة حقیقیه و ارتباط و معاشقه من با احدیت حقّة حقیقیه دارد؟ آن یك نوع هجران و دور افتادن از خدا است، بدون آن‌كه انسان بفهمد. آدم در هجرانِ از حق واقعاً بی‌چاره‌ است. گفت:
نیست در عالم ز هجران سخت تر

هر چه خواهی كن ولیكن این مكن

چون می‌فهمد هجران یعنی چه، می‌گوید: ای خدا هر كاری می‌خواهی بكن، اما من را از ارتباط با خودت جدا نكن. امام خمینی(ره) در این جمله می‌فرمایند علم به خدا بین خود انسان و خدا حجاب می‌شود و این محرومیت و ظلمات خطرناكی است. می‌فرمایند: «یک حجاب بزرگ همین علم است، انسان را به همین مفاهیم کلیه و عقلیه سرگرم می‌کند و از راه باز می‌دارد ... برای همة ما حجاب‌های زیادی هست که غلیظ‌تر از همه همین حجاب علم است ... آن علمی که باید انسان را هدایت کند، مانع می‌شود و علم‌های رسمی همه همین‌طوراند که انسان را از آن‌چه باید باشد، محجوب می‌کنند، خودخواهی می‌آورند».(60)