خلیفه رسول خدا(ص) باید مجسمة دینداری و حامل علمی باشد تا مقصد نبوّت را درك كند و با فرهنگ نزول حضرت جبرائیل(ع) آشنا باشد. درست است كه پس از رحلت وجود مقدس رسول خدا(ص) دیگر وحی الهی قطع شد، ولی ارتباط با ملائكه قطع نشد و رابطه جبرائیل(ع) با این خانه قطع نگشت، چنانچه مصحف فاطمه(س) از ارتباط جبرائیل(ع) با حضرتزهرا(س) تهیه شده و یا اینكه حضرتصادق(ع) میفرمایند: «پس از رحلت رسولخدا(ص)، جبرائیل با حضرت زهرا(س) مراوده داشته است».(229) و در همین راستا امامخمینی«رحمةاللهعلیه» میفرمایند:«سابقه نداشته است كه جبرائیل جز با طبقه اوّل انبیاء عظام اینچنین آمد و شدهای مكرر با كسی داشته باشد.»(230) حالا حضرت زهرا(س) اشاره به همین مسئله دارند كه چرا خلافت رسول خدا(ص) را از خانهای حذف كردید كه «مَهْبِطَ الرُّوحُ الْأَمین» بود، به طوری كه حضرت صادق(ع) میفرمایند: ملكی كه با ما ارتباط دارد فوق جبرائیل و میكائیل است، و مگر میشود برای هدایت مسلمین، انسانهایی نباشند كه با اسرار وَحی ارتباط داشته باشند؟ این خطای بزرگی است كه بشریت گرفتار آن شده است كه گمان میكند خودش به خودی خود میتواند مبنای هدایت خود باشد و یا خودشان به خودی خود میتوانند از قرآن، خطوط اصلی را بگیرند. همین فكر بود كه علی(ع) را حذف كرد و گفت:«حَسْبُنَا كِتابَ الله»؛ یعنی ما را كتاب خدا بس است.
آری؛ من و شما میتوانیم به كمك جهت كلّی كه امام معصوم(ع) در فهم قرآن روشن میكند، با قرآن به نحو صحیح تماس بگیریم، یا به كمك آیات و روایات ائمه معصومین(ع) نظام سیاسی جامعه را در زمان غیبت، به كمك كارشناس فهم آیات و روایات، یعنی ولیّفقیه، اداره كنیم. ولیّفقیه هم هیچوقت ادعا ندارد كه خودش به خودی خود چنین توانی را دارد، و جهان اسلام و به تبع آن، جهان بشری هرچه ضربه خورد، در غفلت از این موضوع نهفته بود، و لذا شما ملاحظه میكنید كه تمام بشریت در تمام قارهها، در سرگردانی به سر میبرند، چون آنها در حاكمیت اجتماعی از كسی كه قلبش در ارتباط با عالم غیب و ملائكه است محروم شدهاند. كسی را از صدر جامعه خارج كردند كه به تعبیر حضرتزهرا(س): «وَ الطِبین بِأُمُورِ الدُّنْیا وَ الدّین»؛ به امور دین و دنیا آگاه بود. و میفرماید: حذف چنین كسی «أَلا ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِینُ» همان زیانِ بسیار روشن است، همانی كه امروز هم بشریت به آن گرفتار است. میفرماید:«وَ مَا الَّذی نَقَمُوا مِنْ أَبِی الْحَسَنِ؟»؛ یعنی چه باعث شد كه از علی(ع) روی برگردانید و بر او عیب بگیرید. «نَقِمُوا مِنْهُ وَ اللهِ نَكیرَ سَیْفِه»؛ از او عیب گرفتند، ولی به خدا سوگند عیب او این بود كه شمشیر او در مقابله با باطل، آشنا و غریبه نمیشناخت و رعایت رئیس قبیله و غیر آن را نمیكرد.