تربیت
Tarbiat.Org

بصیرت فاطمه‌زهرا(س)
اصغر طاهرزاده

به بهانة دفع فتنه، در فتنه‌اید

حضرت می‌فرمایند:
186- «بِداراً زَعَمْتُم خَوفَ الفِتْنَةِ» برای عمل خود بهانه آورید كه از فتنه می‌ترسیدیم.
«اَلا فِی الفِتنَةِ سَقَطُوا وَ انَّ جَهَنَّمَ لَمُحیطَةٌ بِالكافرینَ» ولی به راستی كه در فتنه افتادید و راستی كه جهنم بر كافران محیط است.
187- «فَهَیهاتَ مِنْكُم» خیلی از شما دور بود این پیش افتادگی. اصلاً چنین كار زشتی از یك انسان مسلمان انتظار نمی‌رفت.
حضرت می‌فرمایند چه سریع حاكمیت را به دست گرفتید و گفتید می‌ترسیدیم فتنه‌ای به‌پا شود. در حالی كه خودتان در فتنه افتادید و در جهنم فرو رفتید و همین حالا گرفتار جهنم شدید. خیلی عجیب بود از شما كه به چنین كار زشتی دست زدید و گرفتار چنین فتنه‌ای شدید! ادعا می‌كنید ما می‌توانیم حكومت اسلامی برپا كنیم در حالی‌كه كار شما خارج‌كردن جامعه است از حاكمیت اسلام. چرا كه جامعة اسلامی را باید با عقل قدسی اداره كرد و خداونداز قبل برای آن برنامه‌ریزی كرده است.
آیا من و شما می‌توانیم خانواده‌مان را درست تدبیر كنیم و یا تربیت فرزندانمان را با عقل جزیی خودمان برعهده بگیریم؟ هركس چنین ادعایی بكند و از این نكته غفلت كند كه انسان دارای ابعاد پیچیده‌ای است كه فقط خالق او می‌تواند همة آن‌ها را به طور هماهنگ رهبری كند، در همان ورطه‌ای می‌افتد كه خلیفه اول و دوم در آن افتادند. چرا؟ چون شما از كجا می‌دانید كه این طرح و تئوری و روش شما فردا درست نتیجه بدهد؟ باید اصول برنامه‌ها را فقط به دست خالق بشر، كه آینده بشر را هم می داند، بدهید تا درست نتیجه بگیرید. به عنوان نمونه شما به قرارداد صلح حدیبیه دقت كنید؛ بنا بود مسلمانان برای انجام مراسم حج به مكه بروند، مشركین مكه مانع شدند. پس از مذاكراتی كه انجام گرفت، صلح‌نامه‌ای منعقد شد كه چند بند داشت، یكی این‌كه قرار شد مسلمانان به مدینه برگردند و سال آینده آزادانه به زیارت خانه خدا بیایند. حالا مسلمانان با شتر و گوسفند خود كه برای قربانی‌كردن آورده بودند، باید برمی‌گشتند. شرط دیگر در آن صلح‌نامه این بود كه اگر یكی از افراد قریش اهل مكه اسلام آورد و بدون اذن بزرگ‌تر خود از مكه فرار كرد و به مسلمانان پیوست، پیامبر(ص) باید او را به سوی قریش بازگرداند، ولی اگر فردی از مسلمانان به سوی قریش بگریزد، قریش موظف نیست او را به مسلمانان تحویل دهد. عده‌ای از یاران پیامبر(ص) به ایشان اعتراض كردند كه این چه شرطی است؟ گفتند ای پیامبر: آیا این وَحی است یا نظر خودتان؟ حضرت فرمودند: نظر خودم است. این‌ها گفتند ما این شرط را قبول نداریم، ما با این شرط در مقابل مشركین خوار و ذلیل شدیم. این‌ها توجه نداشتند كه پیامبراكرم(ص) طبق وحی الهی از روی هوا و هوس حرف نمی‌زنند.(90) پیامبراكرم(ص) فرمودند: مسلمانی كه از زیر پرچم اسلام به سوی شرك فرار كند عملاً اسلام را از جان و دل نپذیرفته و به درد ما نمی‌خورد ولی پناهندگان به مدینه را اگر تحویل می‌دهیم اطمینان داریم كه خدا وسیله نجات آنها را فراهم می‌كند. بالاخره حرف پیامبر(ص) را پذیرفتند. مدتی گذشت و یكی از كسانی كه در مكه مسلمان شده بود و تحت فشار بود به نام «ابوبصیر» از مكه فرار كرد و به مدینه آمد، قریش بلافاصله پشت سر او كسانی را به سوی مدینه فرستادند كه باید طبق قرارداد او را تحویل دهید. حضرت هم تحویل دادند. هرچه مسلمانان التماس كردند كه او را تحویل ندهید، پیامبر(ص) طبق تعهدشان او را برگرداندند. ابوبصیر پس از تحویل، در راه برگشت به مكه دید حالا دوباره به زیر شكنجه قریش برده می‌شود، در وسط راه یكی از آن دو نفری كه مراقب او بود را كشت و دیگری هم فرار كرد. ابوبصیر به محلی بین مكه و مدینه رفت و در آنجا مسكن گزید. بقیة مسلمانان دربند مكه، وقتی فهمیدند چنین جایی درست شده است، از مكه فرار كردند و به آنجا رفتند و قافله های تجاری قریش را مصادره نمودند. چیزی نگذشت كه خود قریش تقاضای لغو این بند از قرار داد را نمودند و درخواست كردند مسلمانان فراری از مكه در همان مدینه جای داده شوند.
حرف ما این است؛ همه باید به عنوان نمونه از این واقعه متوجه شویم كه ابعاد عمیق انسان را نمی‌شناسیم، خالق انسان هم كه نیستیم، پس چگونه می خواهیم برای انسان برنامه ریزی كنیم. نمونه اش دنیای امروز و خود غربی ها هستند، از آنها بپرسید آیا به آن چیزی كه می خواستید دست پیدا كردید. به عنوان مثال آقای روژه‌گارودی در كتاب‌ها و سخنرانی‌هایش، فریادش از دست مدیریت موجود جهان بلند است. فعلا روی این موضوع نمی‌خواهم بحث كنم- نویسندگان منتقد فرهنگ غرب یكی و دو تا نیستند- می‌خواهم عرض كنم ببینید فاطمه‌زهرا(س) از این‌جا نگران است كه ای بشر! در حالی‌كه خداوند اسلام را به عنوان برنامه‌ای همه‌جانبه برای تو آورده، تو چه طور می‌خواهی بـرای خودت و دیگران برنامه‌ریزی كنـی؟ - منظور؛ برنامه‌ریزی انسانی و افق‌گرایی و ایجاد انگیزش‌های متعالی است- این‌ها كار خداست. البته خود خداوند از طریق دین حیطة برنامه‌ریزی شما را مشخص كرده است. مثلاً احداث خیابان و ساختمان و ...، اموری است كه خودتان برنامه‌ریزی می‌كنید.
فاطمه زهرا(س) می‌فرمایند: این بینش باطلِ شما بود كه شما را ساقط كرد. شما می‌گویید ما می‌خواستیم جلوی فتنه را بگیریم. یعنی برای این كه اوس و خزرج حاكم نشوند، حضرت علی(ع) را به عنوان یك انسان معصوم، كه اندیشه‌اش همان حكم خداست، كنار گذاشتید. خوب شما كه با این كار در همان فتنة حاكمیت غیرمعصوم سقوط كردید. وقتی امام معصوم حاكم نباشد، چه فرقی بین حاكمیت قریشی و غیر قریشی است؟ این جاست كه حضرت فاطمه(س) می‌فرمایند:
187 - «فَهَیْهَاتَ مِنْكُم» خیلی دور بود از شما این پیش افتادگی، چون اگر اسلام نبود و خداوند ما را به خودمان واگذار كرده بود، بالاخره باید كاری می‌كردید ولی حالا كه اسلام آمده و خودتان هم می‌دانید این دین حقیقتی دارد كه فقط اهل‌بیت پیامبر(ع) از آن آگاهی دارد، چه شد كه مسیر استفاده از اسلام را به هم ریختید؟(91)
188 - «وَ كَیْفَ بِكُمْ» و چطور این كار را كردید؟
189 - «وَ اَنَّی تُؤْفَكُون؟» و به كجا به غلط روی می‌آورید؟
حضرت می‌فرمایند: چه طور شما بعد از 23 سال مسلمانی هنوز نرسیده‌اید به این كه نباید برنامه‌های كلی و اساسی جامعه را كه جهت و مسیر انسان و جامعه را تعیین می‌كند به عقل خودتان واگذار كنید؟ البته عقل بشر باید تلاش كند تا حكم خدا را به دست آورد. یعنی انسان باید به كمك عقل در دین اجتهاد كند. عقل را نباید تعطیل كرد ولی نباید هم آن را تنها رها كرد. اگر عقل به تنهایی می‌توانست انسان را به تعالی برساند دیگر بشر نیازی به پیامبر نداشت. پیامبران آمدند تا عقل‌ها را برانگیزانند و مورد خطاب قرار دهند. غزالی می‌گوید عقل واقعی می‌فهمد كه بدون نبوت ناقص است و اگر عقل مسیرش را درست طی كند می‌فهمد كه خیلی از چیزها را نمی‌فهمد و پیامبر(ص) از طریق وحی الهی خیلی از چیزها را می‌فهمد، این جاست كه حضرت فاطمه(س) می‌فرمایند در حالی‌كه كتاب خدا برایتان نازل شده بود آیا كافی نبود تا منحرف نشوید.
190 - «وَ كِتَابُ اللهِ بَیْنَ اَظْهُرِكُمْ» در حالی‌كه كتاب خدا در میان شما و در منظر شماست به جریانی غیر از جریانی كه به كتاب خدا حكم می‌كند روی آوردید.
191 - «اُمُورُه ظَاهِرَةٌ» مطالبش هویدا است و جای ابهام ندارد.
192 - «وَ اَحْكامُهُ زاهِرَةٌ» احكامش درخشان است.
193- «وَ اَعْلاَمُهُ بَاهِرَةٌ» علائم هدایت آن ظاهر و آشكار است.
194 - «وَ زَواجِرُهُ لائِحَةٌ» نواهی آن به چشم می‌آید و راه‌گشا است.
195 - «وَ اَوامِرُهُ واضِحَةٌ» دستوراتش روشن و واضح است.
اگر احكام و امر و نهی قرآن را متوجه نمی‌شوید، به جهت آن است كه خود را از امام معصوم كه حقیقت قرآن در نزد اوست جدا كردید.