تربیت
Tarbiat.Org

بصیرت فاطمه‌زهرا(س)
اصغر طاهرزاده

مبنای انحراف

اولین عاملی كه مبنای انحراف بود، ایجاد دوگانگی و طرح جبهة اموی و هاشمی بود. به جای توجه به اصلاح قلب، جبهه درست كردند و تمام فكر خود را متوقف گروه خود نمودند. اموی و هاشمی در آوردند و در دل این جوّ یك مرتبه گفتند مگر می‌شود از یك گروه هم پیامبر باشد و هم خلیفة پیامبران! یعنی امویان به وادی دیگری رفتند و از ملاك‌های اسلام خود را جدا كردند. اسلام می‌گوید: «اِنَّ اَكْرَمَكُمْ عِنْدَاللهِ اَتْقیكُمْ» هر كس به اندازة تقوایی كه دارد، ارزش دارد و باید مورد توجه باشد، چه هاشمی باشد، چه اموی.
گفتند مگر می‌شود هم حاكمیت از این گروه باشد، هم رسالت؟ دقت كنید این‌طوری شیطان می‌آید. كوچه‌ ما، شهر ما، شغل ما، ما و ما و ما،آمدن همان و آمدن شیطان همان. اگر گفته بودند «اِنَّ اَكْرمَكم عندالله اَتْقیكُم»، كه دیگر نمی‌گفتند از یك خانواده هم پیغمبر و هم خلیفه نمی‌شود. گفتند حالا كه پیامبری از ما نبود، پس خلافت باید مال ما باشد. و روی همین حرف شیطانی هم ایستادند. حضرت می‌فرمایند: شیطان تحریكتان می‌كند. نتیجه‌اش این شد كه:
180- «فَوَسَمْتُمْ غَیْرَ اِبِلِكُمْ» پس داغ و نشان زدید بر غیر شترتان.
داغ؛ علامت مخصوصی بود كه هر كس به شترهای خودش می‌زد تا معلوم شود شترهای او كدام است. حالا وقتی من داغ خود را به شترهای شما بزنم، معنایش این می‌شود كه شتر شما مال من است. می‌فرمایند: نتیجه آن نفاق و این شیطان‌گرایی این شد كه داغتان را به شتری زدید كه مال خودتان نبود. و پایتان را جایی گذاشتید كه نباید می‌گذاشتید.
قبلاً نیز عرض كردیم كه متأسفانه خطبه حضرت زهرا(س) با این همه وسعت به دعوای فدك تبدیل می‌شود. فدك یك نمونه است كه حضرت با توجه به آن، حرفشان را بزنند، نه این‌كه حرفشان بحث فدك باشد. و لذا دقت‌های آسمانی حضرت را برای تبیین ریشه انحراف جامعه نباید از دست داد. شما ملاحظه كنید در این فراز از سخنشان چقدر دقیق علت تغییر مسیر خلافت را ریشه‌یابی می‌كنند و ریشه انحراف را تفسیر می‌نمایند. و لذا در ادامه می‌فرمایند:
181- «وَ اَوْرَدْتُمُوها غَیرَ شِرْبِكُمْ» و بر آبی كه سهم شما نبود وارد شدید.
كینه‌ها نسبت به علی(ع) از یك طرف، و تحرك نفاق از طرف دیگر، باعث شد كه نفهمیدند در میدانی آمدند كه نباید می‌آمدند. بعد حضرت می‌فرمایند كه چه مصیبت بزرگی بر خودتان و بقیه وارد كردید، چون خلیفه پیامبر(ص) از قبل، از طرف خدا تعیین شده بود و در واقع با حذف علی(ع) یك نحوه مقابله با خدا صورت گرفت.
182- «هذا وَالْعَهْدُ قَریبٌ» این‌گونه بود در حالی كه از آن عهد و قرار، چیزی نگذشته بود.
می‌فرمایند این كارها را در حالی انجام دادید كه چیزی از عهدی كه با پیامبر خدا(ص) نسبت به بیعت با حضرت علی(ع) بستید، نگذشته بود. حساب كنید از غدیر، یعنی از 18 ذی‌الحجه تا رحلت پیامبر(ص) كه 28 صفربود، بیش از دو ماه و چند روز نگذشته است. حضرت می‌فرمایند: انحراف در حاكمیت نظام اسلامی را شروع كردید در حالی كه چیزی از عهدتان با علی(ع) نگذشته بود.(68)
183- «وَالْكَلْمُ رَحیبٌ» و این انحراف در حاكمیت در حالی صورت گرفت كه موضع شكاف زخمِ رحلت رسول‌خدا(ص) خیلی وسیع بود.
هنوز خون زخم رحلت پیامبر(ص) بند نیامده، این كار را كردید. چون رحلت پیامبرخدا(ص) روح همه را جریحه‌دار كرد و مردم مایل بودند به رسول‌خدا(ص) وفادار باشند، ولی سیاسیون آخرین تذكرات رسول‌خدا(ص) را زیر پا گذاردند.
184- «وَ الْجُرْحُ لَمّا یَنْدَمِلْ» دهن زخم هنوز به هم نیامده بود.
185- «وَالرَّسُولُ لَمّا یُقْبَرْ» و پیغمبر هنوز به قبر سپرده نشده بود.
در تاریخ هست كه؛ پیامبرخدا(ص) در روز دوشنبه رحلت كردند، ولی روز سه‌شنبه بعد از نماز مغرب و عشاء به خاك سپرده شدند. در این مدت چكار می‌كردند؟ داشتند خلیفه تعیین می‌كردند. حضرت می‌فرمایند: هنوز پیامبر را به خاك نسپرده بودید كه شروع كردید به تعیین خلیفه، معلوم است كه شما حساس بودید تا جریان به طور طبیعی پیش نرود، در حالی‌كه خلیفه از قبل تعیین شده بود.