حضرت زهرا(س) بعد از این مقدمات، امیرالمؤمنین(ع) را ترسیم میكنند. حال ببینید چقدر این ترسیم برای امروزة جهان اسلام راهگشاست. حضرت زهرا(س) میفرمایند: وقتی به امیرالمؤمنین(ع) مأموریتی داده میشد، انقلاب را از خودش میدانست، نمیگفت این كار شدنی نیست و یا به كس دیگری واگذار كنید. آنچه باعث ماندگاری دین اسلام شد پاكبازی یاران اصلی اسلام بود كه در رأس آنها علی(ع) قرار داشت بهطوریكه خلیفة دوم نیز اقرار میكند «لَولا سَیفُهُ لَمَا قامَ عَمُودُ الاسلام»(55) و حضرت فاطمه(س) در این فراز رمز به وجودآمدن اسلام و هرانقلابی را متذكر میشوند، تا ما امروز بتوانیم صاحبان اصلی انقلاب را از فرصتطلبان و وارثان دروغین جدا كنیم و بدانیم «علت مُبْقیه همان علت مُحدثه است». یعنی با همان روحیهای كه اسلام و انقلاب به وجود آمد، با همان روحیه و افرادی كه همان روحیه را دارند، اسلام و انقلاب پایدار میماند.
همیشه با هردینی سه نوع برخورد میشود: برخورد مقابله و مخالفت، برخورد رندانه و فرصتطلبانه و برخورد مادرانه و دلسوزانه. عدهای صریحاً مخالف دین و مخالف حاكمیت دستورات آن هستند. عدهای مخالف دین نیستند ولی دین را از خودشان نمیدانند، اگر دین محقق شد میگویند: ما هم هستیم، شاید دلشان هم میخواهد اسلام محقق شود، حالا محقق هم كه نشد شخصیتشان را با اسلام گره نزدهاند كه بخواهند تمام وجودشان را خرج اسلام بكنند. عدهای هم مدافع سرسخت اسلام هستند و زندگی را با بندگی حق و دفاع از دین خدا معنادار میبینند كه در رأس آنها علی(ع) است. علیبنابیطالب(ع) تمام وجودش را خرج اسلام میكرد تا فتنهها و توطئههایی را كه مانع تحقق اسلام است دفع كند. حضرت فاطمهزهرا(س) خصوصیات امیرالمؤمنین(ع) را بیان میكنند و میپرسند شما چطور بودید؟ مگر جز این بود كه شما در راحتی و رفاه نشسته و نظارهگر بودید؟ به تحلیل تاریخی فاطمة زهرا(س) دقّت كنید، شما دیدهاید بعضیها دلشان میخواهد اسلام و انقلاب پیروز شود ولی بهگونهای عمل میكنند كه در آخر سینهچاكان اسلام و انقلاب شكسته شوند و از صحنه خارج گردند، تا خودشان بیایند و میراثخوار انقلاب و اسلام شوند. حالا حضرت میفرمایند خوب چشمتان را باز كنید و بدانید كه اسلام فقط و فقط با این خصوصیاتی كه در علی(ع) هست میماند. یعنی شما آمدهاید وارث دینی شدهاید كه این دین هنوز هم زیر حمله دشمنان است، حالا خودتان بگویید آیا حاضرید از دین آنچنان دفاع كنید كه خودتان بروید ولی دین بماند؟ سابقه شما نشان میدهد كه اینچنین نیستید. پس بدانید در حملههایی كه به دین میشود شما دین را میدهید و خودتان را حفظ میكنید، بنابراین با حاكمیت شما دین از بین میرود.
حضرت فرمودند هر وقت مشكلی پیش میآمد و اژدهایی دهان باز میكرد پیامبراكرم(ص) برادرش علی(ع) را در دل آتش میانداخت. همین جا به یكی از شبهاتی كه گاهی مطرح میشود اشاره بكنم. میپرسند چرا پیغمبر اقوام خودش را امام قرار داد ؟ و یا ائمه فرزندان خودشان را به عنوان امام تعیین میكردند؟ جواب این است كه حالا با این مسئولیت كه به عهدة آنها گذاشتند، نقل و نبات تقسیم فرزندانشان كردند؟ یا خود و فرزندان خود را تا شهادت جلو بردند؟ ائمه(ع) كه از آینده خبر داشتند پس این تهمت كه آقا پارتیبازی شده درست نیست بلكه برای این كار مهم، پاكبازان و سینهچاكانی نیاز بود كه همهچیزشان را در طبق اخلاص بگذارند و ارائه دهند و این روحیه در ائمه معصومین(ع) به نمایش درآمد. آیا انتخاب پیامبر و بقیه ائمه(ع) عالیترین انتخاب نبود ؟ آیا ائمه(ع) تا پای جانشان در دفاع از اسلام ایستادگی نكردند ؟! و آیا برای حفظ اسلام تنها همین روحیهها نیاز نبود؟ فاطمهزهرا(س) این فرزند مكتب شعور و بصیرت روی این نكته انگشت میگذارد كه این اسلام با سینهچاكیهای علی(ع) ماند و فقط با علی(ع) میتواند ادامه یابد و اگر او را از مسند حاكمیت حذف كنید پس از مدتی نه آن عزتِ آمده میماند و نه از آن اسلامِ شور آفرینِ قدسی دیگر خبری خواهد ماند.
از طریق عامّه نیز تایید شدهاست كه علی(ع) در تبعیت از حكم پیامبر(ص) بی چون و چرا بود، مورد زیر را به عنوان نمونه عرض میكنیم.
حافظ محمدبنموسی شیرازی در كتابی كه از مجموع دوازده تفسیر از معاریف اهل سنت است نقل میكند كه اَنسبنمالك گفت ما در محضر رسول اكرم(ص) نشسته بودیم و از مردی یاد میكردیم كه نماز میخواند و روزه میگرفت و زكات میداد. حضرت رسول اكرم(ص) به ما فرمود من او را نمیشناسم. گفتیم ای رسول خدا او بندة خداست و خدا را به وحدانیت یاد میكند. حضرت فرمودند من او را نمیشناسم. در این بین آن مرد ناگاه ظاهر شد. عرض كردیم این است آن مرد مؤمن و عابد. حضرت رسولالله به ابابكر نظری كردند و گفتند: این شمشیر را بگیر و به دنبال او برو و گردن او را بزن، چون او اول كسی است از حزب شیطان كه فتنه میانگیزد. ابابكر داخل مسجد شد، دید آن مرد در حال ركوع است، با خود گفت: سوگند به خدا كه این مرد را نخواهم كشت، چون رسولالله ما را از كشتن نمازگزاران منع نموده است. برگشت خدمت رسول اكرم و عرض كرد یا رسولالله من او را در حالت نماز دیدم، حضرت فرمود بنشین تو اهلیت كشتن او را نداری. برخیز ای عمر ، شمشیر را از ابابكر بگیر و برو در مسجد و گردن او را بزن. عمر میگوید شمشیر را از ابابكر گرفتم و داخل مسجد شدم، دیدم آن مرد در حالت سجده است، با خود گفتم قسم به خدا كه من او را نخواهم كشت چون كسی كه از من بهتر بود ( كنایه از ابابكر) او را نكشت، پس به خدمت رسولالله برگشتم و گفتم ای پیغمبر خدا آن مرد درحالت سجده بود. حضرت فرمودند بنشین ای عمر تو اهلیت نداری. برخیز ای علی، تو كشندة او هستی اگر او را یافتی، او را بكش و در این صورت بین امت من هرگز اختلافی پدیدار نخواهد شد. امیرالمؤمنین گوید: من شمشیر را گرفتم و داخل مسجد شدم، او را ندیدم. برگشتم خدمت رسولالله و عرض كردم یا رسولالله او را ندیدم.(56)
این آقا همان ذُوالْخُوَیْصِر رئیس خوارج است كه یكی از تربیتشدگانش ابنملجم است كه فاجعة قتل امیرالمؤمنین(ع) را به وجود آورد. و حالا شما روحیة ابابكر و عمر را ببینید كه ظاهرِ ركوع و سجده آن فتنهگر مانع اجرای حكم صریح رسولخدا(ص) میشود. و فاطمه زهرا(س) تفاوت بین روحیة امیرالمؤمنین(ع) و روحیة خلیفه اول و دوم را گوشزد میكنند. و آخر هم پیشبینی پیامبر(ص) به وقوع پیوست و علی(ع)، ذُوالْخُوَیْصِر را در جنگ نهروان به دَرَك واصل كردند.
حضرت در ادامة همین نكته میفرمایند:
153- «فَلا یَنْكَفِئُ حَتّی یَطَأَ صِماخَها بِأَخْمَصِهِ» و او (علی(ع)) برنمیگشت تا آنكه فرق سر آنان را پایمال شجاعت خود میگردانید.
154- «وَ یُخْمِدَ لَهَبَها بِسَیْفِهِ» و آتش آنها را به آب شمشیرش خاموش میكرد.
155- «مَكْدُوداً فی ذاتِ اللهِ» در هر تلاش و كوشش برای خدا متحمّل رنجهای فراوان میگشت.
156- «مُجْتَهِداً فی اَمْرِاللهِ» علی آن مرد پر تلاش و كوششگر در امر الهی.
157- «قَریباً مِنْ رَسُولِ اللهِ» برای نزدیكی به پیامبرخدا(ص) از هیچ كوششی فروگذار نمیكرد.
158- «سَیِّداً فی اَوْلِیاءِ اللهِ» آن علیای كه در میان اولیاء خدا و تربیتشدگان مكتب وَحی، سرور و آقای همه بود.
159- «مُشَمِّراً، ناصِحاً، مُجِدّاً، كادِحاً» پیگیر، دلسوز، پرتلاش و خستگی ناپذیر.
حضرت میفرمایند وقتی علیبنابیطالب(ع) به صحنة نبرد میرفتند، سرِ دشمن را با تمام وجود لگدكوب میكردند، نه اینكه حالا میرویم ببینیم چه میشود، خیر! با تمام وجود برای مبارزه میرفتند. سرِ خود را به خطر میانداخت ولی كوتاه نمیآمد و شعلههای فتنه را با شمشیرش خاموش میكرد. صحابة پیامبر(ص) زیاد بودند اما حضرت علی(ع) صحابی خاصِ اخص بودند و پیامبر(ص) میدانستند وقتی او را برای انجام مأموریتی میفرستند از جان و دل مایه میگذارد. چون تمام وجود علی(ع) این بود كه خدا را داشته باشد و تمام تلاشش این بود كه امر خدا را حاكم كند. میخواست به قلب رسولالله(ص) نزدیك شود، او سروری از اولیاء خدا بود. علی(ع) بسیار پیگیر و زرنگ و دلسوز و تلاشگر و كوششكننده بود. ملاحظه میكنید كه تمام آن خصوصیاتی كه موجب به وجودآمدن اسلام شد در علی(ع) بود. بعد از این توصیفات، فاطمهزهرا(س) مقایسهای بین حضرت علی(ع) و بقیه میفرمایند تا عمق خطرِ پیش آمده را بشناسانند.
160- «وَ اَنْتُمْ فی رِفاهِیَّةٍ مِنَ الْعَیْشِ» و شما در آن هنگامه در خوشی و رفاه زندگی میكردید.
161- «وادِعُونَ فاكِهُونَ آمِنُونَ» در مهد امن، متنعّم میبودید و در اندیشة لذتهای بیشتر، بدون آنكه معنی ترس را بشناسید.
162- «تَتَرَبَّصُونَ بِنَا الدَّوائِرَ» و منتظر بودید كه جریانها برضد ما تغییر جهت دهد.
163- «وَ تَتَوَكَّفُونَ الْأَخبار» و گوش به زنگ اخباری بودید كه خبر از نابودی ما بدهد.
164- «تَنْكُصُونَ عِنْدَ النِّزالِ» هنگام كارزار عقبگرد میكردید.
165- «وَ تَفِرُّونَ مِنَ الْقِتالِ» و به هنگام نبرد فرار مینمودید.
حضرت پس از بیان خصوصیات حضرت علی(ع) خطاب به مستمعین میگویند؛ حالا شما در مقایسه با علی(ع) چه خصوصیاتی دارید؟ شما كه آمدهاید حكومت اسلامی را در دست بگیرید، در وقتی كه باید جانانه از آن دفاع میكردید، نشسته بودید مشغول رفاه و آسایش زندگیتان بودید. دین ، زندگیتان نبود. تعبیرات حضرت را نگاه كنید: « وادِعُونَ فاكِهُونَ آمِنُونَ » (نشستگان در جای خوش و اَمن). یك زن جوان تربیت شده در مكتب اسلام اینگونه حرف میزند. این فرهنگ، فرهنگ یك زن است یا فرهنگ یك دین است كه پشت این قلب خوابیده است؟ حضرت میفرمایند شما در كشاكش دفاع از اسلام كه شمشیرها بر سر مسلمانان میبارید،كاملاً در امن و راحتی بودید، دلتان نمیلرزید و نگران نبودید. كسی نگران شكست اسلام است كه بقاء اسلام برایش مسئله است. دقیقاً نگرانی فاطمهزهرا(س) از همین جاست كه وارثان حاكمیت حتی یك سیلی برای اسلام نخوردهاند. آیا اینها میتوانند اسلام را حفظ كنند؟(57)
شما منتظر بودید كه چرخ روزگار از ما رو برگرداند و مصیبتها بر جان ما بیافتد. این جملات را فاطمه زهرا(س) به كسانی میگوید كه فعلاً حاكم جامعة اسلامی شدهاند. میفرماید تحلیل شما این بود كه پیامبر و حضرت علی«علیهماالسلام» با روش جدّیت دینی كه دارند، نهایتاً شكسته میشوند و بعد شما حاكم میشوید و میگویید علی(ع) بیخود كارها را سخت میگرفت ما آسان میگیریم. حضرت میفرمایند شما گوش به زنگ بودید ببینید ما چه موقع سقوط میكنیم. شما اهل جهاد و مبارزه نبودید، آمادة فرار از جنگ بودید. در جنگ بدر مشركین 70 كشته دادند. «واقدی» یكی از تاریخ نویسان معتبر سنّی میگوید نصف بیشتر اینها را حضرت علی(ع) كشته است ، بقیه را هم امثال بلال و سلمان كشتند، ولی آنهایی كه بعداً سركار آمدند یك نفر هم نكشتند. چرا؟ آیا قدرت نداشتند یا حساب دیگری میكردند ؟ میگویند: حضرت علی(ع) میدیدند اگر این مشرك را به هلاكت نرسانند اسلام پیروز نمیشود و لذا میكشتند و كاری نداشتند كه پدر و مادر این مشرك كیست. ولی آنها حساب خط و طایفهاش را میكردند. این جاست كه حضرت فاطمه(س) میفرمایند شما در صحنة نبرد یا فرار میكردید ، یا در حاشیه میایستادید و نظارهگر بودید و جرم علی(ع) آن است كه در راه دفاع از اسلام هیچ ملاحظهای نمیكرد.
ابنابیالحدید مینویسد قریش، علی(ع) را قاتل عزیزان خود میدانستند و این خونها گرچه برای اسلام ریخته شده بود، اما از شمشیر علی(ع) چكیده بود.(58) در تاریخ هست كه در زمان خلافت عثمان روزی عثمان به امام علی(ع) گفت اگر قریش تو را دوست نمیدارند، گناه من چیست؟ تو كسان زیادی از آنان را به قتل رساندهای كه چهرهشان چون طلا میدرخشید.(59) پس ملاحظه میكنید كه حضرت فاطمه(س) نیز مشكل را در شمشیر علی(ع) میدید و خوب فهمیده بود انحراف دركجا ریشه دارد.
براساس همین فرهنگ فاطمی بود كه امام خمینی«رحمةاللهعلیه» فرمودند نگذارید ایثارگران جبهه و جنگ منزوی شوند، چون اگر آنها منزوی شدند عزتی كه امروز به كمك ایثار آنها داریم از دست میرود. جریانی كه نتوانسته است برای انقلاب اسلامی از خود، ایثار داشته باشد، نمیتواند برای ما عزّت بیاورد. آن پیرزن فقیری كه چند عدد تخممرغ به جبهه كمك میكرد او اهل ایثار است، نباید او در انقلاب اسلامی فراموش شود و اروپا نشینان دیروز، امروز محور تصمیمگیری قرار گیرند، چون برای اسلام فرهنگ جنگ و ایثار ملاك است، آنها میفهمند كه باید همواره در صحنة دفاع از دین باشند. این عزت را كسانی كه از فرهنگ جهاد فرار میكنند از شما میربایند، مگر این كه میدان حاكمیت را از آنها خالی كنید.
پیامبر(ص) در راه حصار سازی برای رسالت و ادامه دادن زندگی دینی به هیچ كس اعتماد و اطمینان نداشت جز به آن مردی كه در راه تحقق دین دوش به دوش پیامبر(ص) از همه چیز خود گذشت و در حكم نَفْس پیامبر(ص) قرار گرفت و پیامبر(ص) محبت كامل خود را به هیچكس عطا نفرمود جز به آن بانویی كه پارة قلب پیامبر(ص) بود، فرمود: «فاطِمَةُ بِضْعَةُ مِنّی» و برای پیامبر(ص) هیچ امیدی به آینده شكل نگرفت، جز با آن اهل بیتی كه اركان و پایهگذار نهضت محمدی(ص) بودند به همین جهت هم اینها اهل كِساء هستند. حق آن بود كه پیشوایی امت پس از پیامبر(ص) در قلمرو عصمت و علم و عدالت قرار میگرفت. حق آن بود كه پیشوایی امت در دست باب علم و حكمت میماند تا مردم را وارد شهر علم وحكمت محمدی(ص) كند. - چون پیامبر(ص) فرمود: اَنَا مدینةُ الْعِلم وَ عَلِیٌّ بابُها-(60) حق آن بود كه پیشوایی امت در دست كسی باشد كه در كنار رسولخدا(ص) یك لحظه به چیزی جز پیروزی اسلام فكر نكرد و هرگز نگران طعنة سران قریش نشد، تا از هجوم دشمنان انبوه كشتهگان نسازد و كوتاه بیاید. و مسلّم چنین كسی است كه در خلافت هم فقط به اسلام فكر میكند و نه رضایت سران بزرگ قریش. عباس عموی پیامبر میگوید عمر به من گفت: «علت عزلكردن علی این بود كه سران قریش با علی بد بودند». این حرف درست نیست، چرا كه عمر میخواهد با این جمله خودش را از شرمندگی درآورد. درحالی كه سؤال این است كه شما چرا بازیچة سران قریش شدید؟ حق آن بود كه پیشوایی امت در دست كسی بود كه اسلام را در همة جوانبش میشناخت و بدان عمل میكرد و در این صورت بود كه اسلام در همة ابعادش برای امت میماند، ولی چنین نشد. و حضرت فاطمه(س) بیش از همه فهمید چه خسارت بزرگی به اسلام وارد شد و غم فاطمه(س) غم بزرگی است، او میدید همة این صفات آشكارا در وجود علی(ع) بروز كرده و همة این توطئهها برای این است كه علی(ع) در مسند پیشوایی امت نباشد، در حالی كه پیشوایی و امامت فقط در علی(ع) منحصر بود. انحراف از علی(ع) یك انحراف بزرگ است و در مسیر تاریخ، همیشه خط انحراف به صورتهای مختلف به آن انحراف بزرگ دامن زده است.
راستی آیا امروز مقابله با روحانیت اصیل و پاك و متعهد، همان گرفتاری و انحراف بزرگ نیست؟ آیا قصة نیاز به حاكمیت معصوم قصة گذشته است یا امروز هم باید معصوم حاكم باشد؟ اگر خود معصوم در صحنه نیست آیا سخن معصوم و متخصص كشف سخن معصوم هم در صحنه نیست؟ آیا در زمان غیبت امام معصوم، متخصص كشف سخن معصوم ، ولایت فقیه نیست؟ پس هنوز هم اندیشههای بیدار متوجهاند چرا خط انحراف، مسئلة ولایت فقیه را نشانه گرفته است. چون وقتی فرهنگ معصوم حاكم باشد تمام آن سینهچاكها و پاكبازها كه لازمة حفظ اسلام و انقلاب هستند به صحنه میآیند و باز دفاع مقدس هشت ساله به نمایش گزارده میشود و در این حال مرفهین بیدرد نمیتوانند میراثخوار انقلاب شوند و لذا است كه باید علی(ع) و فرهنگ علی(ع) حذف گردد.
خطبة فاطمهزهرا(س) هشدار باشی است به همة زمانها تا مسلمانان در مراحل گوناگون زندگی دینی و دفاع جانانه از دین، مواظب باشند از پشت خنجر نخورند.
«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»