تربیت
Tarbiat.Org

بصیرت فاطمه‌زهرا(س)
اصغر طاهرزاده

معنی انتظار فاطمه(س)

دختـر پیامبـر(ص) خطـر را گوشـزد كـرد و راه‌حـل را نشـان داد و رفت- سلام و صلوات خدا بر او باد- و درنهایت فرمود: «وَانْتَظِرُوا اِنّا مُنْتَظِرُونَ»؛ یعنی هم شما منتظر باشید و بدانید با سقوط برنامه‌هایتان روبه‌رو می‌شوید و هم ما منتظر خواهیم بود تا صبح طلوع كند.
حال اگر ما خود را در جبهة فاطمه(س) قرار دهیم، خود را وارد «عالَم انتظار» كرده‌ایم و چشم‌هایمان را بر افق معنویتی دوخته‌ایم كه حتی امروز تصوّر كاملی از آن نخواهیم داشت، ولی اگر با قرارگرفتن در ساحت دیانت و معنویت، به شكوفایی آزادیِ راستین و عدالت اجتماعی و تحقّق حاكمیت حكم خدا در تمام ابعاد زندگی، بیندیشیم، می‌توانیم امروز به شكل‌گیری صورت ناقص و نسبی جامعة معنوی دست یابیم و همچنان در انتظار كه «افضلِ اعمال امّت» است، باقی بمانیم.
جملة «اِنّا مُنْتَظِرُونَ»؛ كه حضرت زهرا(س) مطرح می كنند، به این معنی است كه حاكمیت سیاه دنیامداران، تمام افق آینده زندگی را پر نكرده است و آینده آبستن شرایطی است، غیر از آنچه حاكمیت‌های غیرالهی برای آینده ترسیم می‌كنند.
باید چشم در افق معنویت دوخت تا سیاه‌كاری امروزین سیاه‌كاران، همة ساحات روح ما را اشغال نكند و همراه با فاطمه(س) ببینیم كه «وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا اَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ»؛ حاكمیت ظلم، آینده ندارد، و طبق همین سنّت بود كه پس از چندی به علی(ع) رجوع شد و جمعیت دور او را پوشاند ولی باز او را شهید كردند و حجاب ظلمانی معاویه فكر كرد دیگر همه‌چیز به كام او خواهد بود، ولی پس از چندی به امام صادق(ع) رجوع شد و چهارهزار دانشمند از جهان اسلام - اعم از شیعه و سنّی- از سرتاسر عالم به سوی آن حضرت آمدند و این بار سخنان علی(ع) را از زبان امام صادق(ع) شنیدند و جهان اسلام، خواسته یا ناخواسته از طریق نور اهل‌البیت، به یك نحو از حیات معنوی دست یافت، ولی باز ظلمات بنی‌عباس خواست این نور را خاموش كند، اما همین سلسله بنی‌عباس مجبور می‌شود امام رضا(ع) را به‌عنوان ولیعهدِ جهان اسلام مطرح كند، درست است كه آن‌ها حیله كردند، ولی متوجّه باش چرا نمی‌توانند این نور را خاموش كنند!! و بالأخره در دل حاكمیت عثمانیان، حكومت شیعه با ظهور سلسلة صفویه پاگرفت. درست است كه حاكمان صفوی آنچنان كه باید و شاید مطلوب نبودند، ولی متوجّه باش كه نور غدیر از دل همین حادثه‌ها همچنان به جلو آمد و لایه‌های تاریخ را درنوردید و در نهایت به انقلاب اسلامی رسید!! آری؛ اگر در زمان صفویه، این پادشاه است كه باید به امثال «كَرَكی‌ها» و «شیخ‌بهایی‌ها» اجازه دهد تا فقه شیعه را حاكم كنند، ولی در انقلاب اسلامی این فقیه است كه حكم ریاست جمهور را تنفیذ می‌كند و به او اجازه می‌دهد تا كشور را اداره نماید، و بدین‌شكل آن نور، لایه‌های تاریخ را درمی‌نوردد و جلو می‌آید، تا به ظهور نهایی خود برسد و حضرت مهدی(عج) ندا سردهد كه «وَ فی اِبْنَةِ رَسُولَ‌اللهِ لی اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»(181) یعنی؛ من خط خود را در روش دختر رسول ‌خدا(ص) می‌جویم كه بهترین روش است و این است معنی «وَانْتَظِرُوا اِنّا مُنْتَظِرُونَ»؛ و معنی قرار گرفتن در مسیری كه آن مسیر،كوثر و ماندنی است و نتیجة نهایی‌اش حتماً ظهور حضرت بقیّة‌الله‌الاعظم(عج) خواهد بود. «إن‌شاء‌الله»